انقلاب و آزادی / دکتر جواد طباطبایی

انقلاب‌ ایران‌ به‌ معنای‌ دقیق‌ کلمه‌ انقلاب‌ بود. یعنی‌ باژگونگی‌ و زیر و رو شدن‌، یعنی‌ بازگشت‌ به‌ نظم‌ اولیه‌، نظمی‌ که‌ قبل‌ از انقلاب‌ مشروطیت‌ برقرار بود و ازاین‌ جهت‌ انقلاب‌ ایران‌ از تمامی‌ انقلاب‌های‌ دوران‌  جدید: یعنی‌ از انقلاب ‌فرانسه‌ تا زمان‌ ما، که‌ نظم‌ نوینی‌ را می‌خواستند ایجاد کنند، متمایز می‌شود. در پرتو حوادث‌ اخیر می‌توان‌ گفت‌ انقلاب‌ ایران‌ نقطۀ‌ پایان‌ کوشش‌ هشتاد سالۀ‌ دوران‌ تجددخواهی‌ در ایران‌ بود. آن‌چه‌ از زمان‌ نهضت‌ مشروطیت‌ در جهت‌ استقرار نظام‌ اقتصادی ـ اجتماعی‌ نوین‌ و حیات‌ سیاسی‌ِ عرفی‌ انجام‌ شده‌ بود یک‌سره‌ درهم‌ کوبیده‌ شد.

رضاشاه، «بزرگ‌ترین ایرانی سده بیستم» و قوام‌بخشِ مشروطه در ایران / علی کشگر

دوره رضاشاه دورۀ تحقق اولویت‌ها و استقرار و نهادمند کردن آرمان‌های مشروطه بود. در سراسر ایران سخن از اصلاحات بود. و این رضاشاه بود که با نگاه استراتژیکِ توانمند خود می‌دانست که مشکلات ایران چیست و کجاست و چگونه باید آرمان‌های مشروطه در ایران استقرار یافته و نهادمند شود. او بدرستی می‌دانست که صرف داشتن ایده و آگاهی برای استقرار ایده‌ها کافی نیست و در شرایط آن روز ایران قدرتِ در عمل بود که می‌توانست شرایط لازم را برای طرحی نو و اجرای آن و رسیدن به آرمان‌های مشروطه فراهم نماید. او نه تنها نگاهش به منظرۀ کلی بود، بلکه جزئیات را نیز به روشنی در نظر داشت و در پی فراهم کردن اسباب لازم برای رفع موانع بر سرراه جزئیات نیز بود. رضاشاه مانند هر رهبر فرهمندی قدرت تشخیص و شامۀ تیز داشت و به قول دکتر عالیخانی: «می توانست به کمک این شامۀ تیز ایده‌های درست را تشخیص دهد و موانع موجود در تحقق آن را برطرف نماید.»

یادنامه دکتر جواد طباطبایی منتشر شد! / آغاز سخن / فرخنده مدرّس

‌ ‌
گنجینه و میراث گرانسنگ آثار برجای مانده ازدکترجواد طباطبایی، همچون ابزار، اسباب و سلاحی برای دفاع از ایران و برای دفاعِ ایرانیان از خود و از خویشتن سرزمینی و ملی خویش، در دست فرزندان این آب و خاک نهاده‌ شده است. به نشانۀ گرامیداشت و قدردانی از ایشان و از آن میراثِ گرانبها، این «یادنامه» به نام و یاد جاودان‌شان تقدیم می‌گردد.

هنر و فرهنگ در جریان جنبش مشروطه / شروین محبی کرمانی

تاثیر جنبش مشروطه بر هنر و ادبیات ایران آن‌چنان گسترده بود، که هنرمندان و ادبیان پرشماری در دامن آن ظهور کردند. آوردن نام همگی آنان در اینجا نمی‌گنجد. تلاش من بر این است که این نوشته آغازی باشد، بر پژوهش در زمینه هنر و ادب ایران، در دوره‌ای که به انقلاب مشروطه منتهی شد و پس از آن نیز با نیرو گرفتن از مفاهیم و پتانسیل موجود در این جریان به نمو و شکوفایی خویش، هرچند با موانع بسیار به ویژه از سوی روحانیت، ادامه داد.

بزرگداشت صد و هفدهمین سالروز پیروزی مشروطیت در ایران / منصور هدایتی

با «انقلاب» مشروطیت، مقدمات حقوقی ـ قانونی دگرگونی‌هایی در ایران آغاز شد که ناظر بر نوآئین کردن بنیاد‌های همه وجوه زندگی، درکشور به بن‌بست کشیده شده ایران در دوره قاجار بود و بر خلاف آنچه با ابهام زیاد گفته شده، هدف جنبش مشروطه‌خواهی ایرانیان، تنها دریافتی سطحی از عبارت «محدود کردن قدرت» و یا خیالبافی دستیابی به دموکراسی‌های امروز، آن هم در سال‌های نخستین قرن بیستم، نبود. هدف اساسی مشروطیت، «حکومت قانون» در معنای وسیع آن بود. یکی از اهداف نخستین این دگرگونی، قانونمند کردن خود دستگاه «قدرت دولتی» بود، که به ضرورت می‌بایست برمبنای «نظام حقوقی جدید» که منشا آن انسانی و برخاسته از اراده مردم توسط «نمایندگان» می‌بود، تحقق یابد.

اهمیت بازگشت پادشاهی برای ایران / سخنرانی حجت کلاشی در شهر هامبورگ آلمان

هر چیزی را که بشر بسازد نقص دارد. هرکس فکر بکند که بشر می‌تواند نظامی بسازد که کامل خواهد بود، می‌تواند با ماشین زمان برگردد برود به سیبری شوروی و آنجاست که می‌تواند بفهمد که نمی‌شود! چون تا آن سرمای سیبری به او اثر نمی‌کرد، نمی‌فهمید. جالب است؛ ذهن‌های یخ‌زده در سرمای سیبری می‌فهمیدند که واقعیت‌های جهان بیرون چه هست. از این جهت است که وقتی ایرانی‌های شیفته در آن جهان کامل و بدون عیب و به آن بهشت روی زمین و بهشت موعود می‌رفتند، وقتی می‌رسیدند به سیبری، می‌فهمیدند که چه کلاه گشادی سرشان رفته و تازه بیدار می‌شدند و می‌گفتند که شوروی چه جای بدی‌ست و باید از آنجا فرار کرد.

پهلوی‌ستیزی شگفت‌انگیزترین پدیده سیاسی ایران. / محمّد محبی

‌ ‌
پدیده پهلوی‌ستیری یکی از شگفت‌انگیزترین پدیده‌های سیاسی در تاریخ ایران است. جمهوری اسلامی برای این پدیده، لشکری از موافقان و مخالفان فیک پهلوی را ایجاد کرده است تا هم‌چنان فضا را غبارآلود نگه دارد. بقیه فرفه‌های پنجاه‌وهفتی هم براساس عقده‌هایی که دارند، به جای ستیز با ج.ا هم‌چنان با پهلوی می‌جنگند.

مارکسیست‌‌های شرمنده و «ملتِ طبقاتی» آینده / فرخنده مدرّس

ارادۀ ملی جمع عددی اراده‌های افراد، گروه‌ها و دسته‌ و طبقاتِ ناظر بر منافع خاص آنها نیست. به عبارت دیگر با پدیداری ملت ساحتی فراهم می‌آید که همۀ آن منافعِ متفاوت در درون آن به وحدت و تعادلی پایدار دست می‌یابند تا اگر بردی دارند، نفع برخاسته از آن برد موجب «بیشترین خوشبختی برای بیشترین مردمان» گردد. خُب پس از این مقدمات می‌توان نتیجه گرفت که ملت‌بودگی ساحتی‌ست یا ساحتی دارد که در آن تعارض و تضاد و تفکیک طبقاتی یا اکثریت و اقلیت راه ندارد، هر چند که همۀ این امور واقعیتی جاری بر بستر جامعه بوده باشند که هستند.

یادنامه دکتر جواد طباطبایی منتشر شد!
شوکران شکست و نیشِ زهرآگین به ملت / فرخنده مدرّس

یکی از مصداق‌های «من می‌اندیشم پس هست»، محمدرضا نیکفر است و نوشته‌‌هایش. پیش‌تر ما با سیاهۀ طویلی از برساخته‌های ذهنی وی آشنا شده بودیم، از جمله این‌‌که؛ به هوای نَفسِ سیاست‌‌زده گفته بود: «تاریخ خشونت و تبعیضی که ریشه در جامعه دارد، به تاریخ پهلوی وصل است»! اما معلوم نکرده بود؛ به روایت کدام تاریخ؟ به روایت آن تاریخ سراسر جعلی مارکسیستی سابق در بارۀ ایران؟ یا این بی‌تاریخیِ انکارگرایانۀ پست مدرنی و «غربی» امروز؟ همچنین روشن نکرده بود که؛ آن راه‌کارهای پرخشونتِ انقلابِ چریکیِ وارداتی، از آمریکای لاتین، توسط رهبران سازمانی محمدرضا نیکفر، یا آن «نظریۀ» «جنگ مسلحانه، هم استراتژی هم تاکتیک» و یا «رد تئوری بقای» اسلافش، که سلاح، خون و خشونت و کشتن و کشته شدن پیامد انکارناپذیر آن بود، چگونه به جامعۀ ایران وارد و «به تاریخ پهلوی وصل» شد!؟

یادآوری یک نکته تاریخی از جنگ‌های ایران و روس / منصور هدایتی

در پی هجوم سربازان روس به تبریز و ایجاد هرج و مرج و آشوب، شاهزاده عباس میرزا از«دارالسلطنه تبریز»، جایی که «نطفه آگاهی از بحران بسته شد»، همراه با کارگزاران و مشاوران دولتخواه ایراندوست به ریاست میرزا عیسی قائم مقام و پسرش میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی کوشیدند برای نجات «وطن» با توسل به خرد و تدبیر، ابعاد فاجعه را کاهش و اوضاع بر هم ریخته ایران را سامان دهند. از آن پس “سده‌ای در ایران آغاز شد که زادگاه آن تبریز بود. این سده، در تبریز، با واکنش به شکست ایران در جنگ‌های ایران و روس آغاز شد و با انقلاب مشروطیت به پایان رسید”.

در هفته‌ای که گذشت، سه خبر و رویداد تأسف‌آورموجب خشم و تأثر همه ایرانیان میهن‌دوست شد. / شاهزاده رضاپهلوی

نخست، خشونت رژیم علیه دلاوران آزاده‌ای که در جنگ هشت‌ساله با دشمن متجاوز بعثی، جان‌شان را برای دفاع از خاک ایران در کف دست‌شان گرفتند…. خبر تأسف‌آور و مرتبط دوم، اعلام ورود شبه‌نظامیان حشدالشعبی به دانشگاه‌های ایران به بهانه تحصیل است. …رویداد تأسف‌آور سوم، ضعف و ناتوانی رژیم در دفاع از خاک و تمامیت ارضی کشور است که تازه‌ترین نمونه آن را می‌توان در واکنش ضعیف و خفت‌بار به ادعای اخیر روسیه در خصوص جزایر سه‌گانه ایرانی و استفاده از نام جعلی برای «خلیج فارس» مشاهده کرد.

نگاهی به وضعیت امروز و چشم‌انداز آینده / گفتگوی شهرام همایون با حجت کلاشی

عده‌ای می‌گویند؛ «زن، زندگی، آزادی» یا «انقلاب مهسا» شکست خورد. می‌گویند؛ این شخص یا آن حرکت باعث این شکست شده است. انقلاب‌های آنها البته شکست خورده است. برای این‌که می‌خواستند؛ انقلاب‌های بی‌تاریخ درست بکنند. یعنی یک چیزی درست بکنند که خلق‌الساعه است. یعنی یک اتفاقی رخ داده مثل کشته شدن یا قتل مهسا و مردم هم آمده‌اند بیرون. به این ترتیب آنها می‌خواستند مبدأ همۀ تحولات آنجا قرار گیرد، تا نشان بدهند که این رخدادی بی‌عقبه‌ای‌ست، پس یا باید پیروز می‌شد، یا این‌که کار باید تمام  شود. اما اگر همۀ این وقایع را بیاوریم در درون مبارزۀ ملی و جنبش ملی قرار دهیم، می‌بینیم که این جنبش، که همین‌طور از سال‌های قبل گام‌هایی را به جلو برداشته، قوی‌تر شده، و این‌ رخداد هم از همان گام‌هایی‌ست که نشان می‌دهد که جامعه، در مقابل حکومت، هر روز قوی‌تر می‌شود.

اخلاق در ایران / از طب روحانی تا اخلاق ناصری / آرش شاهسون

خواجه با عقب راندن عقل به نفع نقل، در واقع امکان تجدید سنت عقلی، در حکمت عملی، توسط خود را از بین برد. از این رو به جای تجدید بخش‌هایی از سنت که در پی آن بود مرتکب تکرار سنت می­شود و با توجه به مقتضای زمانه، اعتدالی که به آن سفارش می­کرد چنان بی­ربط به عمل به نظر می­رسد که خود در ابتدای کتاب چنان که به تفصیل ذکر آن رفت مسئولیت به خطا افتادن ناشی از عمل به آن را از خویش سلب می­کند. «و، بدین سان، در فاصله‌­­ی یورش مغولان تا برآمدن صفویان، حکمت عملی معنای خود را از دست داد، در حالی که نظریه­ای نیز برای تبیین این بی­معنایی تدوین نشد.»

هسته سخت ایران جانانه ایستادگی خواهد کرد / حسین تاجیک

نسخه سیاسی مورد نظر احزاب ضدکُردی ایران در بهترین شرایط همین وضعیت شمال عراق است. وضعیتی غوطه‌ور در بحران‌های پی در پی، نشاْت گرفته از ساختار قبلیه‌ای حاکم بر منطقه‌ای که جنگ همه علیه همه را برای هم‌وطنان شریف و میهن‌پرست کُردمان و در نهایت همه ایرانیان به وجود خواهد آورد. برای گذاری امن از جمهوری اسلامی باید این نیروهای مخرب که به مدد رسانه‌های اجاره‌ای باد شده‌اند کنترل شوند. به این چهره‌ها و گروه‌های شبه نظامی تروریستی باید هشدار داد که از تجویز الگو‌های قبیله‌محور برای یک ملت تاریخی دست بردارند.

دفاع از جنایت‌پیشگی گروهای تجزیه‌طلب هنر نیست! / علی کشگر

یکی از ویژه‌گی‌های «هنرمندانۀ» هیمن سیدی، این فردِ بی‌مایه، این ته‌ماندۀ نسل انقلاب ۵۷، این است که حقیقت را در دروغ می‌فهمد و اخلاق را با «هدف وسیله را توجیه می‌کند»، تعریف می‌کند و پایان دادن به خشونت و رسیدن به «همکاری‌های احزاب کردستان ایران» را در کشتار! نشان می‌دهد و خشونت و کشتار را مبارزه می‌نامد و البته پیشمرگه بودن و مبارزه مسلحانه کردن را هنر می‌داند و بس!

ضرورت بازگشت به پادشاهی مشروطه / سخنرانی حجت کلاشی در نشست «نهادپادشاهی در اروپا» ـ هانوفر

تاریخ ملت ایران با پادشاهی آغاز می‌شود. یعنی ما وقتی به بخش اسطوره‌های خودمان رجوع می‌کنیم، چه در یشت‌های اوستا، چه در شاهنامه و خدای‌نامک‌ها و کتاب‌های تاریخی بعد از دورۀ اسلامی می‌بینیم که ملت ایران بر بنیاد و بر حیطۀ پادشاهی در تاریخ بوجود آمده، با کیومرث آغاز می‌شود و با ایرج شکل می‌گیرد. خُب ملت ایران پدیداریش در تاریخ، ظهورش در تاریخ، برای این‌که روی پای خودش بایستد و زندگی بکند، با شکل پادشاهی رخ داده. پس آغاز زندگی ما پادشاهی بوده است. در طول چند هزار سال ما با شکل پادشاهی زندگی کردیم. چند ملت در جهان بوده که توانسته باشد، طی چند هزارسال بقای خودش را حفظ بکند و پایدار بماند؟ ملت ایران در قالب پادشاهی در تاریخ توانسته هم استقلال خودش را حفظ بکند، هم پایداری داشته باشد و هم بقا.

« نوشته‌های قدیمی‌تر

نوشته‌های جدیدتر »