هرج‌ومرج یا توسعه؟ / احسان هوشمند ـ احمد بستانی

آقای علی دینی‌ترکمانی در یادداشتی در ۱۶ فروردین‌ماه ۱۴۰۲ با عنوان «تجزیه‌طلبی، تالی منطقی وطن‌گرایی شووینیستی» به زعم خود تلاش کرده تا برنامه پژوهشی سیدجواد طباطبایی را به بحث و انتقاد گذارد. در ۱۹ فروردین‌ماه احسان هوشمند پاسخی به یادداشت دینی‌ترکمانی منتشر کرد و سپس در ۲۴ تیرماه دینی‌ترکمانی در یادداشت تفصیلی دیگری برنامه پژوهشی طباطبایی را بی‌توجه به نقدهای وارده توسط هوشمند، دوباره مورد نقد و ارزیابی قرار داد.

ما از جواد طباطبایی چه آموخته‌ایم / علی کشگر

در یکی دو روز گذشته باردیگر هذیان‌گویانی پریشان‌احوال و آشفته‌ذهن ــ و اینبار در زیر چتر «پادشاهی‌خواهی» ــ پا از گلیم خود درازتر کرده، یاوه‌هایی به مهم‌ترین فیلسوف عصرِ حاضرِ ایران دکتر جواد طباطبایی نسبت می‌دهند و از این طریق کورسویی در دل گروه‌های ضد ایرانی، از جمله پان‌ترکیستها، تجزیه‌طلبان و امت‌گرایان جمهوری اسلامی انداخته و کامشان را شاد کرده‌اند. یاوه‌گویی‌ چنین پلشت‌هایی، تازه نیست. اما ما ایراندوستان باید از خود بپرسیم چرا این یگانه فرزانۀ همروزگار ما چنین در کانون کینه‌توزی‌های این‌هم‌کیشان ضد ایران قرار دارد؟ مگر در آموزه‌های ایشان چه نهفته است، که هر دشمن ایران را، هر دشمن تاریخ این کشور را، هر دشمن پایداری این ملت را، هر دشمن دورۀ مشروطه ایران را و… چنین برمی‌انگیزد؟ ما از جواد طباطبایی چه آموخته‌ایم که ما را سعادتمند و سرفراز و دشمنان ایران را پریشان و آشفته‌حال کرده است؟

حکایت ما با احزاب تجزیه‌طلب / فرخنده مدرّس

هدف مشترک احزاب تجزیه‌طلب یعنی «تجزیۀ ایران» ـ و تجزیۀ همۀ مناطق کردنشین ـ که معادل مفهومی آن در میان تجزیه‌طلبانی نظیر مهتدی «استقلال» یا «رهایی ملی ملت کرد»ست، اصل است. برای آنان تقسیم ملت ایران به ملل و تجزیۀ سرزمین ایران اصل است. به همان میزان که برای ما حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی اصل است. طبعاً حفظ این دو اولویت، به مثابۀ مهم‌ترین امر ملی‌، برای ما، در هیچ‌شرایطی نمی‌تواند موضوع بحث باشد. سیاستِ اهل سیاست ما تابعی‌ست از این دو اولویت ملی. بنابراین، در تعهد به این دو اولویت، با دشمن ایران نمی‌توان سیاست کرد، عهد و پیمان بست و او را به حریم وحدت و اتحاد ملی فراخواند و به او امتیاز داد، حتا به ملاحظۀ پیکار علیه جمهوری اسلامی.

جنبش ملی: مبانی و چشم‌انداز‌ها / در گفت‌وگو با علیرضا کیانی
جنبش ملی: مبانی، موانع و چشم‌انداز‌ها / در گفت‌وگو با حجت کلاشی
واماندگی علم در صف‌آرایی هراس علیه جنبش ملی / فرخنده مدرّس

سقوط اهل علم، در ورطۀ توجیه ماندگاری رژیم اسلامی، که خود آیت‌ نازلی‌ در ضدیت با حکم علم و عناد با فرمان عقل است، دیری‌ست، جز آشفتگی زبان عالم و پریشانی معنای علم فرجامی نیافته است. چنین اهل علمی دیرزمانی‌ست، بدان خطر کرده‌اند که نه شوقی به آموختن‌شان و نه شراره‌ای به احترام‌شان برنیانگیزند. توسل به منطق و زبان علم، که برای توضیح الزامات زندگی در فرآیند بهتر و سالم‌تر زیستن است، در قرابت و آمیزش با پدیدۀ سراسر ناراستی چون نظام اسلامی و در بی‌اعتنایی به نظام فرهنگی همه سویۀ این فرقۀ تبه‌کار که خلاف نفس زندگی‌ست، جز به نمایشی اسف‌بار، از سقوط جایگاه علم و مقام عالم، نیانجامیده است.

سخن سَردبیر / مسعود دبّاغی

گفتمان ملّی در تقابل میان انقلاب ملّی با خیزش‌های سابق، به گسست باور دارد. علاوه بر آن معتقد است ‌که بابت خصلت دگماتیک مختصّات نظری جبههٔ مقابل، چنین گسلی آشتی‌ناپذیر نیز هست. به همین سیاق، رتوریکِ گفتمان ۵۷ی معتقد است که اختلاف دو موضع بالا را می‌تواند تحت یک نظریه مرتفع کند. آن‌ها این تعلّق نظر ما را به گسست، به تمامیّت‌خواهی و حتّی خشونت‌ورزی فکری متّهم می‌کنند. مصداق چنین برخوردی را با گفتمان ملّی در زدن برچسبِ توتالیتاریسم به مشروطه‌خواهان می‌توان عیان دید.

فصلنامۀ ایران بزرگ فرهنگی / شماره هفتم / منتشر شد

‌ ‌
فصلنامۀ ایران بزرگ فرهنگی / شماره هفتم / شهریور ۱۴۰۲ / ۲۵۸۲ شاهنشاهی / منتشر شد

تقدیم به دختر فضانورد / فرخنده مدرّس

من تردید ندارم برای میلیون‌ها تن از هم‌میهنانم، در سراسر جهان، یکی از آن لحظه‌های استثناییِ لذت و شور و غرور، با شنیدن اخبار در مورد یاسمین مقبلی، بانوی آمریکایی ایرانی‌تبار فضانورد، پیش آمده است، که فقط باید خود را، هر قدر کوتاه، در شعف و لذت آن غرق کرد و به هیچ چیز دیگری نیاندیشید؛ غرق در آن لحظه‌های شادی‌آورِ شنیدن اخبار، شنیدن صدا و دیدن برق خوشبختی در چشم‌ها، نظاره‌گری آن خنده‌های شادمانه به پهنای سیمای آن مادر جوان و نیوشیدن سخنان شعف‌انگیز این زن دلاورِ و پایدار و استوار که به ایرانی‌تبار بودنِ خود، و در قبال پدر و مادر خویش، نیز بس سربلند است و ما ایرانیان نیز بدو بس سربلندتر.

ما یک انقلاب ملّی بیشتر نداریم! انقلابی‌ علیه انقلاب ۵۷ / فرخنده مدرّس

پس از آن‌که زمان تاریخیِ بسته شدن علقۀ جنبش ملی و عامل مزید روشن شدن آتش آن جنبش، یعنی آن «بزرگ‌ترین اشتباه» را از زبان و به بیان چشم‌های مسلح و نورهای دیدۀ خود، ارائه کرده و نشان داده‌ایم که «با چنین ملتی نمی‌شد بازی کرد»، امیدواریم به محمد قوچانی، آقای سردبیر نشریات فله‌ای جمهوری اسلامی وطن‌فروشِ بی‌ملت، توانسته باشیم بفهمانیم؛ به بیهودگی طرح پرسش غلط‌ انداز، اما توخالی و غلط نکند که «کدام انقلاب ملی؟» و این‌قدر «با استراتژی چراغ خاموش» بیهوده گردِ «ایرانشهر» نگردد و در پی توطئۀ ایجاد تشتت و پراکندن افکار مشوب و به دنبال درست کردن «انقلاب ملی» تخیلی و بی‌بنیاد نباشد!

ایران در جنگ جهانی دوم / بخش نخست / بخش دوّم / بخش پایانی / آریا زرنگار

در زمان کنونی، در حالی که از روند رویدادهای تاریخی آن دوره آگاه شده و از سرنوشت نهایی جنگ، مطلع هستیم، گرفتن موضعی مبنی بر ضرورت ایستادن در جبهه پیروزمندان و بهره‌مندی از آن به نفع کشور بسیار آسان می‌نماید. اما در بحبوحۀ جنگ و در میانۀ رویدادها، یعنی زمانی‌که هیچ قطعیتی در مورد رقم خوردن حوادث و نتایج جنگ، به صورتی که امروز رخ داده و ما از آنها آگاه هستیم، وجود نداشت، اخذ تصمیم «درست» به هیچ‌روی نمی‌توانست آسان باشد. از همین‌رو قضاوت و ایرادگیری در مورد اخذ تصمیمات در شرایط آن روزگار، از موضع امروز منصفانه نخواهد بود.

توطئۀ اصلاح‌طلبان و تحول‌خواهان برای مصادرۀ بخشی از ملی‌گرایی / حجت کلاشی

در حال حاضر سیستم امنیتی جمهوری اسلامی متوجه شده‌اند که ـ و این موضوع بسیارمهمی است که باید به آن توجه شود ـ حریف ملی‌گرایی ایران نیستند. هم‌اکنون به این فکر می‌کنند که چطور در درون خود آن ملی‌گرایی شکاف ایجاد بکنند. چطور می‌توانند بخشی، سهمی، رودخانه‌ای از آن ملی‌گرایی را به سمت خودشان برگردانند. به همین‌خاطر در اطاق فکر اصلاح‌طلبان، مخصوصاً بخش امنیتی آنها، به این فکر افتاده‌اند که اگر ملی‌گرایی نیروی غالب و شکل‌دهنده به فردای ایران است، یعنی نیروی جنبش واقعاً موجود در ایران واقعاً ملی‌گراست، پس ما بیاییم و این نیرو را به دو شقه کنیم. شقه‌ای که پادشاهی و رضاشاهی‌ست و شقه‌ای که مصدقی‌ست.

سایۀ دست‌درازان آستین کوتاه بر آثار دکتر جواد طباطبایی / فرخنده مدرّس

قوچانی هم بهتر است، اگر فکر می‌کند، هنوز ظرفیتی برای ملی‌گرایی و یادگیری ایران‌گرایی در خود سراغ دارد و می‌تواند، مانند سایر ایراندوستان، سر در راه ایراندوستی بگذارد، و بر مشاوره‌ها و نظرات «استاد ایراندوستی» باریک شود و معنای آنها را بفهمد، اول از همه باید یاد بگیرد؛ در سخنان دکتر طباطبایی تحریف نکند و مغلطه نبافد و اگر فکر می‌کند که فکری و ایده‌ای، در تعبیر و تفسیر از آن سخنان به فکرش رسیده، فروتن باشد و، بدون گستاخی، از برداشت خود سخن گوید… و دوم این‌که؛ از پایین کشیدن این جایگاه و مقام والای فردوسی‌وار ایشان، یعنی تعلق به همۀ ایران، بپرهیزد و سعی در رساندن آن جایگاه به حد مدافعان بی‌مایه «خادم ایران از راه اسلام»، دست بردارد و خود را خوارتر از آن‌چه که هست نکند.

فرازهایی از سخنان داریوش همایون در باره دو کودتای سده بیستم در ایران

به خوبی می‌توان تصور کرد که اگر مصدق از ۲۸ مرداد بدر می‌آمد افراطیان پیرامونش مانند فاطمی، واپسین موانع تسلط کمونیست‌ها را در نیروهای مسلح از میان می‌بردند و مردمی نیز که سه روز پس از رفتن شاه چنان برآشفته شدند با گذشت زمان احتمالا در برابر یک کودتای کمونیستی مقاومتی نشان نمی‌دادند، چنانکه در چکسلواکی همان زمان‌ها پیش آمده بود.

کلیشۀ تکراری کودتای ۲۸ مرداد / فرخنده مدرّس

تردیدی نیست که بخش‌هایی از نیروهای سیاسی و روشنفکری ایران، با نگاه از سر آگاهی و هشیاری به وضعیت‌های واقعی پرمخاطرۀ ایران، در زمان دو کودتای مهم در کشور، یعنی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، پیشگام‌تر از دیگران، در ضمیر آگاه خود، با قیاس با خطراتی که ایران را تهدید به نابودی می‌کرد، از این مفهوم تابوزدایی کرده و اقدام به کودتا و مَقدَم آن، در رفع آن خطرهای مرگبار علیه کشور را، مُقدَّم شمردند. … در اذهان عمومی دیری‌ست که کودتا اگر حفظ کشور حکم کند، مقدمش گرامی‌ست، مشروط برآن‌که ضامن حاکمیت ملت و استقلال کشور باشد و تمامیت سرزمینی را حفظ کند.

انقلاب و آزادی / دکتر جواد طباطبایی

انقلاب‌ ایران‌ به‌ معنای‌ دقیق‌ کلمه‌ انقلاب‌ بود. یعنی‌ باژگونگی‌ و زیر و رو شدن‌، یعنی‌ بازگشت‌ به‌ نظم‌ اولیه‌، نظمی‌ که‌ قبل‌ از انقلاب‌ مشروطیت‌ برقرار بود و ازاین‌ جهت‌ انقلاب‌ ایران‌ از تمامی‌ انقلاب‌های‌ دوران‌  جدید: یعنی‌ از انقلاب ‌فرانسه‌ تا زمان‌ ما، که‌ نظم‌ نوینی‌ را می‌خواستند ایجاد کنند، متمایز می‌شود. در پرتو حوادث‌ اخیر می‌توان‌ گفت‌ انقلاب‌ ایران‌ نقطۀ‌ پایان‌ کوشش‌ هشتاد سالۀ‌ دوران‌ تجددخواهی‌ در ایران‌ بود. آن‌چه‌ از زمان‌ نهضت‌ مشروطیت‌ در جهت‌ استقرار نظام‌ اقتصادی ـ اجتماعی‌ نوین‌ و حیات‌ سیاسی‌ِ عرفی‌ انجام‌ شده‌ بود یک‌سره‌ درهم‌ کوبیده‌ شد.

« نوشته‌های قدیمی‌تر

نوشته‌های جدیدتر »