Print this برگه

درباره‌ بنیاد

بنیاد داریوش همایون مؤسسه‌ای پژوهشی و مطالعاتی در زمینۀ تاریخ اندیشۀ مشروطه‌خواهی در ایران، پیوندهای آن با تاریخ جنبش مشروطه‌خواهی در جهان و مکانی برای تعاطی افکار دربارۀ تاریخ این واقعۀ مهم تاریخ جدید ایران است.

سبب گزینش نام داریوش همایون برای این بنیاد، دلبستگی ژرف و پایبندی دیرینۀ این روزنامه‌نگار، سیاست‌گر و صاحب‌نظر در حوزة اندیشه سیاسی ایران به اندیشه مشروطه‌خواهی و احترام و احساس وظیفه بنیاد‌گذاران این نهاد به حفظ و تداوم اندیشۀ اوست. داریوش همایون، چنانکه از نوشته‌های باقی مانده از او می‌توان دریافت، از شمار اندک اهل نظر ایران بود که سال‌های طولانی به بررسی و شناخت جایگاه جنبش مشروطه‌خواهی ایران و اهمیت آن در دگرگونی‌های تاریخ جدید این کشور همت گماشت و در عمل و نظر خود کوشش کرد درس‌های آن را برای سازمان‌دهی جنبش گذار به جامعه‌ای آزاد، آباد و دموکراتیک برجسته کند.

پژوهش‌های داریوش همایون دربارۀ جایگاه مشروطیت در تاریخ ایران و کوشش او برای به کار گرفتن درس‌های آن برای آیندۀ ایران نشان از ظرفیت نهفته در اندیشه‌های او دارد و به نظر می‌رسد که تامل دربارۀ آن‌ها می‌تواند راه به سوی تحقق آرمان‌های مشروطیت را هموار کند. این آرمان‌ها به گونه‌ای که داریوش همایون به درستی آن‌ها را برجسته می‌کرد، عبارت‌اند از برقراری حکومت قانون و کوشش برای ایجاد نهادهای دموکراسی لیبرال، که سده‌ای پس از پیروزی جنبش مشروطه‌خواهی همچون افقی در برابر ایرانیان قرار دارد.

دوستداران این اندیشه‌ها و علاقه‌مندانی که در نظر و عمل خود داریوش همایون را راهنمایی برای رسیدن به این آرمان‌ها می‌دانند، بر آنند با تأسیس بنیاد داریوش همایون، افزون بر کوشش برای فراهم آوردن زمینۀ شناخت، بررسی و پراکندن آرمان‌های مشروطیت ایران و پیوندهای اندیشۀ همایون با آن آرمان‌ها، مقدمات جمع آوری و تدوین نوشته‌های او را فراهم آورند. از این حیث، بنیاد همایون مکانی برای همۀ کسانی خواهد بود که مانند او در این راه گام بر می‌دارند.

گروه مؤسس بنیاد داریوش همایون امیدوارند بتوانند از این طریق زمینه‌های گسترش و رواج اندیشۀ مشروطیت و آرمان‌های آن را، که اصلیترین آرمان همۀ زندگی داریوش همایون بود، با زنده نگاه داشتن نام و یاد او، و برای ارج نهادن به کوشش‌های او، فراهم آورند.

 

پیرامون بنیاد داریوش همایون

گفت‌و‌گوی حسین مُهری با فرخنده مدرس

حسین مُهری ــ سرکار خانم مدرس گرامی، بامداد شما در هامبورگ خوش

فرخنده مدرس ــ من هم به شما درود می‌گویم

حسین مُهری ــ تعجب می‌کنم که شما کار ۱۳-۱۴ ساعته در روز انجام می‌دهید ولی هرگز از خواندن و نوشتن و همچنین اداره یک سایت و ارتباط با روشنفکران و انتشار فصلنامه باز نمی‌مانید.

فرخنده مدرس ــ به هر صورت عشق به آن مملکت و مردم انرژی لایزال و تمام نشدنی است و به ما قدرت می‌دهد که کار بکنیم. ما یک الگوی بزرگی داریم به نام داریوش همایون و خویشکاری را از ایشان یاد گرفتیم و فهمیدیم و به همین خاطر فکر می‌کنم که همه این مجموعه جز اینکه باید باشیم، چیزی برای ما باقی نخواهد گذاشت.

حسین مُهری ــ این بنیاد داریوش همایون را با چه هدف و انگیزه‌ای تصمیم گرفتید تأسیس کنید؟

فرخنده مدرس ــ یک سئوالی من اول از شما بکنم. احساس شما وقتی خبر تأسیس بنیاد داریوش همایون را شنیدید چه بود؟ خوشحال شدید یا خیر؟

حسین مُهری ــ شما سئوال را با سئوال پاسخ می‌دهید

فرخنده مدرس ــ خوشحال شدید یا نه؟

حسین مُهری ــ بله خوشحال شدم و خبرش را هم هفته پیش به اطلاع دوستان رساندم.

فرخنده مدرس ــ بخاطر شادمانی دل تمام کسانی که دوستدار داریوش همایون بودند و اندیشه‌های ایشان را فهمیده بودند و قدر ارزش اندیشه‌های ایشان را برای آینده ایران می‌شناسند. حال از جنبه عاطفی و احساسی این قضیه که بگذریم، حقیقتاً اندیشه‌های آقای همایون ضروری و حیاتی است که حفظ بشود و تداوم پیدا بکند.
بنیاد داریوش همایون، در حقیقت همانطور که در پیشانی سایت تازه تأسیس شده آن تحت عنوان درباره بنیاد به صورت کوتاه ولی گویا آمده، مؤسسه پژوهشی – مطالعاتی است که قرار است در دو حوزه و در دو زمینه کار انجام بدهد.

ــ در حوزه مطالعه و گردآوری مطالعات و تحقیقات و بررسی‌هایی که تابحال صورت گرفته در میان جامعه فکری و نظری ایران در زمینه تاریخ اندیشه مشروطه‌خواهی در ایران و رابطه و پیوند‌هایش با آنچه که به عنوان اندیشه مشروطه خواهی در جهان شناخته شده، این بنیاد ظرفی است برای بررسی، گردآوری و در واقع تبادل افکار میان این دستآوردهای فکری و نظری در این حوزه که شامل تاریخ اندیشه مشروطه‌خواهی در ایران و جهان خواهد شد.

البته، همانطور که شما در آغاز گفتید، کاری است بسیار بسیار عظیم و بزرگ. حال تا چه اندازه از عهده این کار بر بیاییم نمی‌دانم ولی یک روز چیزی به آقای همایون گفتم در مورد تأسیس مجله تلاش و شاید لازم باشد که یک بار دیگر به شما و شنوندگان عزیزمان بگوییم.

ما را امیدوارم همگان بر اساس آرزو‌ها و آرمان‌هایی که داریم و علائقی که داریم قضاوت بکنند. نه آنچه که امروز انجامش می‌دهیم.

من این را در قدم‌هایی ابتدایی تلاش به آقای همایون گفتم و توانستم ایشان را قانع بکنم. امیدوارم دوستان شنونده را هم بتوانم درباره بنیاد، امروز قانع بکنم که به آینده کار بنیاد امیدوار باشم.

ــ اما یک حوزه دیگر اساسی کار بنیاد در واقع احساس وظیفه‌ای نسبت به اندیشه‌ها و افکار آقای همایون می‌کند که در واقع حقیقتاً مهم‌ترین بخش این اندیشه‌ها، دلبستگی ایشان به اندیشه‌های مشروطه خواهی بود. این کار شامل گردآوری، حفظ، نگهداری و انتشار کلیه آنچه که ایشان گفته‌اند و نوشته‌اند طی ۶۰-۷۰ سال زندگیشان – البته تا جایی که در دسترس ما باشد و امکان دسترسی به آن‌ها فراهم باشد- ولی کار دیگر ما در رابطه با اندیشه‌های آقای همایون جنبه حفظ و گردآوری و بایگانی را روشن می‌کند. اما وجه دیگر آن و بسیار مهم آن، تداوم این افکار و اندیشه هاست. به نظر ما جامعه فکری ما باید روی این نظرات، روی این اندیشه‌ها کار بیشتری را انجام بدهند. ما با این بنیاد ظرفی را فراهم کرده‌ایم که تمامی این اقدامات و فعالیت‌ها – امیدواریم- در این ظرف انجام بشود به طور متمرکز و در اختیار نسل‌های امروز و آینده ایران قرار بگیرد.

حسین مُهری ــ دیدم در صفحه اول سایت این بنیاد عنوانی وجود دارد ــ مقاله‌های آیندگان. یک سرمقاله‌ای از ۲۷ اسفند ۱۳۴۷ چاپ شده زیر عنوان «نرخ شهرداری و قیمت‌های فروش» نمی‌دانم اینرا به چه مناسب گذاشته‌اید، ولی این نثر آقای همایون نیست.

فرخنده مدرس ــ حق با شماست. شما بهتر می‌توانید در این مورد قضاوت بکنید. چون فکر می‌کنم شما در آن دوره سردبیر آیندگان بودید…

حسین مُهری ــ من سال ۱۳۴۹ سردبیر بودم.

فرخنده مدرس ــ به هر حال این رویه‌ای است که تا آخر، تا زمانی که آقای همایون در آیندگان بودند ادامه پیدا کرد. این صفحه سرمقاله‌ها، در واقع – شما بهتر می‌توانید توضیح بدهد – نوشته‌های بسیار کوتاه و در عین حال جامعه‌ای است راجع به مسائل روز. اتفاقاتی که در آن موقع می‌افتاد، چه در ایران و بیشتر و بیشتر در منطقه و جهان. برخی از آن‌ها اسم آقای همایون را ندارد و بسیاری با نام ایشان چاپ شده.

چون سرمقاله‌ها و مطالب آیندگان متأسفانه در درسترس جامعه فکری، بخصوص علاقمندان داریوش همایون نیست، بنابراین تصمیم گرفتیم از این مجموعه آیندگان، حتی الامکان مطالب آقای همایون را در بیاوریم، تا جایی که قابل شناسایی است، از جمله سرمقاله‌ها به قلم ایشان را. ولی تصمیم گرفتیم مجموعه سرمقاله‌ها را در ۱۰ سال عمر آن روزنامه هم ارائه بدهیم به نسل‌های آینده و امروز، حال آینده را نمی‌دانیم ولی می‌دانیم که امروز به این مجموعه دسترسی ندارند و فکر می‌کنیم که مورد استقبال قرار بگیرد.

حسین مُهری ــ بله کار درستی است.

فرخنده مدرس ــ سرمقاله‌هایی که با اسم ایشان آمده خوب با نام ایشان منتشر خواهد شد و خواننده می‌تواند تشخیص بدهد که چه افکار و نوع نگرشی آن موقع همایون در نوشته‌هایشان ارائه می‌دادند.

حسین مُهری ــ حال که صحبت از مقاله‌ها شد، آقای همایون، همانگونه که خودتان در یک زندگینامه‌ای که از داریوش همایون ارائه دادید آوردید، در سال‌های ۱۳۳۷-۳۸ سرمقاله نویسی را در روزنامه اطلاعات شروع کردند. من نمی‌دانم آیا شما به آن سرمقاله‌ها دسترسی دارید یا نه. ولی یک سلسله سرمقاله داریوش همایون در آن زمان نوشت که هنوز برای جامعه ایران زود بود. درباره ارتش آینده ایران. و یک دیدگاه‌های تازه‌ای را در مورد نقش ارتش ارائه داد. او ارتشی نبود و هرگز هم نظام وظیفه نرفته بود. ولی می‌دانید که داریوش همایون باصطلاح چند هنره بود. در همه زمینه‌ها می‌خواند. به عنوان نمونه می‌گفت، بعد از آنکه مادرم درگذشت، چند روزی رفتم در انزوا، با خودم بودم و در آن چند روز تمام مثنوی را خواندم. اینگونه بود، یعنی وقتش را اینگونه می‌گذراند.

فرخنده مدرس ــ کاملاً درست می‌فرمایید. آقای همایون حقیقتاً یک شخصیت چند وجهه در حوزه سیاسی و اجتماعی بودند. در حوزه زندگی خصوصی ما چندان اطلاعی نداریم و امیدواریم که روزی آن در نیز به روی ما گشوده شود ولی در حوزه اجتماعی و سیاسی شخصیت چند وجهه بودند. آقای آموزگار در مراسم بزرگداشت ایشان به درستی واژه Institution را بکار بردند. اما من خودم ایشان را به عنوان یک سیاستگر ورزیده، سیاستگری که شکل عالی آن باید باشد. یعنی الگویی که می‌تواند مورد توجه و استفاده نسل‌های آینده به عنوان سیاستگر باشد. ایشان به عنوان یک فرد در حوزه اندیشه عمومی جامعه نگاه می‌کردند. یک جامعه مدرن در ایران که همیشه آرزوی آقای همایون بود، وجوهات و نیازهای مختلف آن جامعه را می‌دیدند. ولی وقتی ایشان در آن موقع در مورد جامعه مدرن و ضرورت‌ها و نیاز‌هایش می‌نوشتند، چه کسی می‌تواند انکار بکند که ارتش منظم و تنومند جزو ضرورت‌های چنین جامعه‌ای بوده و هست. بنابراین، ایشان از موضع یک سیاستگری که می‌خواهد راه حل برای اداره جامعه ارائه بدهد، در واقع طبیعی است که باید به ارتش هم بپردازد. ایشان اصولاً دولتمداری را می‌شناختند. و از این موضع در نتیجه به ابعاد قضیه می‌پرداختند.

شما نگاه کنید، این سرمقاله‌ها را وقتی یکی یکی تایپ می‌کنم و می‌آیم جلو، بسیاری از مطالبی را که ایشان نوشتند آن موقع بیشتر راجع به منطقه و مسائل بین‌المللی بود، به سرنوشت پاکستان، سرنوشت اردن، جنگ اعراب و اسرائیل، سرنوشت عبدالناصر و… به همه این‌ها می‌پردازند. ولی شما در کل و هسته اصلی این مقالات کوتاه یک ستونه می‌بینید که چه مسائل اساسی‌ای را در حوزه اداره یک کشور و حفظ یک کشور مطرح می‌کنند. شما وقتی این نکات اساسی را از درون آن بیرون بکشید اصول و چهارچوب کشورداری را یاد می‌گیرید.

بیخود نبود که آقای قائد در آن مصاحبه‌شان با بی‌بی سی گفتند که آقای داریوش همایون در حقیقت خواجه نظام الملک سیاست ایران بود. ارزیابی ایشان کاملاً درست است.

حسین مُهری ــ خانم مدرس، چند نکته اولاً خدمتتان بگویم. صفحات داخلی آیندگان، که از لحاظ روزنامه نگاری ما به آن فیچر می‌گوییم، یک مدت سردبیر آن آقای پرویز نقیبی بود و بعد بنده. من ۴-۵ سال در آیندگان بودم سال ۱۳۴۹ هم سردبیر شدم. ولی این صفحات اصولاً نویسندگانش عبارت بودند از ــ هوشنگ وزیری، داریوش همایون، حسین مُهری، منوچهر هزارخانی، و پرویز نقیبی. سرمقاله‌ها را یک روز در میان، معمولاً، یکی را آقای همایون می‌نوشت، یکی را هوشنگ وزیری. ولی احتمال دارد که یک وقتی این ترتیب رعایت نشده باشد.

دیگر اینکه در مورد آیندگان، خب می‌دانید که ما یک غروری داشتیم نسبت به آیندگان، به دلیل اینکه فضای خاصی را برای ما بوجود آورده بود که هر کس می‌توانست نثر خودش را درست به همانگونه که سبک ذهنی‌اش است به روی کاغذ بیاورد. در حالیکه در مجله‌ها و روزنامه‌های دیگر ما مجبور بودیم تابع سبک آن‌ها باشیم. در آیندگان این آزادی وجود داشت که آدم با نثر خودش بنویسد و من آن موقع اینچنین احساس غرور می‌کردم که هم در فضای آزاد زندگی می‌کنم و هم اینکه آزادانه هر چه می‌خواهم می‌نویسم.

یک بار آقای هوشنگ وزیری به مناسبتی نوشته بود «فرصت طلبانی چون گونتر گراس و داریوش همایون و….» من سر مقاله را خواندم و به همایون زنگ زدم. گفتم شما در سرمقاله فرصت طلب خوانده شده‌اید، اشکال ندارد؟ چون من مسئول بودم. یک کمی فکر کرد و گفت ــ بگذار فرصت‌شناس. یعنی یک نوع آزادی ویژه‌ای در آیندگان بود. حداقل تا زمانی که من در آیندگان بودم ولی بعد از آنرا نمی‌دانم. ولی آقای همایون خود به این آزادی پر و بال می‌داد و بخصوص به واژه سازی‌های من.

فرخنده مدرس ــ واقعیت این است که شناسایی کاراکتر آقای همایون در حوزه اندیشه و در حوزه کار روزنامه نگاری هم بسیار مهم است. ایشان حقیقتاً انسان آزاده‌ای بودند و میدانی را که باز می‌کردند، چون خود آیندگان هم، همانطور که در صحبت‌های شما هم مشخص است، در واقع باز کردن یک فرصت تازه بود برای بهترین استعدادهای روزنامه نگاری ایران که استعدادهای خودشان را در آنجا به نمایش گذاشتند. آقای همایون می‌دانستند چه می‌کنند. بی‌جهت نیست که آقای بهنود مکتب آیندگان را در روزنامه نگاری ایران یاد کردند. این‌ها همه حوزه‌هایی است که باید بیشتر شناخته بشود، بیشتر جمع آوری بشود، و تدوین بشود.

ما درباره این متن درباره بنیاد – من حقیقتاً افتخار می‌کنم واحساس خرسندی می‌کنم، که این متن در پیشانی بنیاد نوشته شده. متن بسیار زیبا و کلماتش خیلی دقیق انتخاب شده، در پاراگراف چهارم و ماقبل آن آمده است که ــ وظیفه این بنیاد مقدمات تهیه و جمع آوری و تدوین نوشته‌های داریوش همایون است. توجه بکنید، نوشته را تدوین کردن. یعنی چه؟ خب، نوشته‌های آقای همایون را شما می‌شناسید و دوستان خوانده‌اند و می‌شناسند. می‌دانید که مجموعه‌های بسیار بسیار فشرده است. همین کتاب صد سال کشاکش، یک مجموعه حدود ۴۰۰ صفحه‌ای است و حقیقتاً اگر قرار باشد که این باز بشود باید صد‌ها صفحه به آن اضافه بشود. تدوین کردن یک نوشته یعنی چه؟ یعنی بررسی و بازخوانی دوباره آن و باز کردن ظرفیت‌های گسترده‌ای که در این نوشته‌ها وجود دارد.

ما اگر فقط بخواهیم فرازهای صحبت‌های آقای همایون را جمع آوری و منتشر بکنیم، که در آلمان هم رسم است، بطور مثال فرازهای صحبت‌های آقای هلموت اشمیت صدراعظم بسیار محبوب آلمان هم مورد بررسی قرار داده شده است، ما اگر به این فراز‌ها بپردازیم، چندین جلد کتاب خواهد شد. این فراز‌ها باید شکافته و باز بشود و ظرفیت‌ها باید شناخته بشود. چون شما وقتی این جملات و فراز‌ها و صحبت‌های فشرده را باز می‌کنید، در جلوی چشم شما کهکشانی گشوده می‌شود و افق‌های دید شما را در حوزه‌های مختلف آنچنان وسیع می‌کند و این‌ها همه کارهای عظیمی است که باید انجام بشود. تدوین یک نوشته، یعنی در واقع بازخوانی آن و باز کردن ظرفیت آن. ظرفیتی که در نوشته‌های آقای همایون وجود دارد باید حالا حالا در واقع توسط علاقمندان و اهل تحقیق شکافته بشود و از این مسیر هم می‌شود اندیشه‌های مشروطه خواهی و آرمان‌های مشروطیت را در ایران شناخت.

حسین مُهری ــ سرکار خانم مدرس، من در کتاب گفت‌و‌گو با داریوش همایون، که یکی از دوستان ایشان با ایشان مصاحبه کرده بوده است، «من و روزگارم» در آنجا، اگر خاطرتان باشد، البته قبلاً کتاب وزیر خاکستری، سلسله یادداشت‌های دوران نوجوانی و جوانی داریوش همایون را خواندم. البته سخت تحت تأثیر نثر‌‌ همان روزگارش قرار گرفتم، دوم اینکه، چه دیدگاه‌هایی در‌‌ همان زمان داشته! یعنی یک نوجوان ۱۷-۱۸ ساله، نقشه‌هایی که برای آینده دارد، آن بلندپروازی که در لابلا و واژه به واژة این محتوای واقعاً زیبای این یادداشت‌ها هست. این یادداشت‌ها به نظر من بهتر از همه چیز داریوش همایون اولیه را می‌شناسانند.

فرخنده مدرس ــ کاملاً درست است. طبیعتاً ما باید بدانیم که خب، خاطره نگاری که الآن خیلی مرسوم شده و همه می‌نویسند و بسیار هم کار درستی است برای شناخت تاریخ ایران در حوزه‌های مختلف اجتماعی و اتفاقاً فردی. طبیعتاً آنچه که انسان به روز می‌نویسد، از اصالت بیشتری برخوردار است. کسانی که بعداً قضاوت می‌کنند و بر پایگاه‌هایی که ایستاده‌اند و نقد می‌کنند، به هر حال آینه شفاف تری در دسترشان هست تا خاطراتی که بعداً می‌آیند. البته طریق گفت‌و‌گو و پرسش و پاسخ با آقای همایون آمده. به هر حال شناختن آقای همایون تنها نمی‌تواند محدود به این کتاب باشد. آقای همایون مجموعه‌ای بسیار پیچیده ولی قابل شناسایی در همه حوز‌ها، رفتار شخصی، کاراکتر، منش اجتماعی، نهادسازی، روزنامه نگاری، حوزه اندیشه… در همه این حوزه‌ها، در همه مجموعه‌ها قابل شناسایی هستند.

حسین مُهری ــ با شناخت ارادتمندانه‌ای که شما از داریوش همایون دارید، یک وقت باعث نشود که از خط واقعیت خارج بشوید.

فرخنده مدرس ــ شما می‌توانید نوشته‌ها و گفته‌های ما را نقد بکنید و امیدوارم که ما هم استعداد بیدار شدن را داشته باشیم.

حسین مُهری ــ خود نوشته‌های آقای داریوش همایون بیشتر از اظهارنظرهای آقای آموزگار و… اهمیت دارد. چون بعضی‌ها عقیده دارند که برای خود بزرگ سازی یک چیزهایی بگویند. یا مثلاً آقای قائد خب، کوتاه مدتی در اواخر آیندگان بوده. ولی نمی‌دانم چگونه شده است که ایشان داریوش همایون را خواجه نظام الملک معرفی کرده.

فرخنده مدرس ــ آقای مُهری، این مسئله تکنولوژی جدید و اینترنت را شما دست کم نگیرید. ما خودمان تجربه کردیم و تا آخرین لحظه، تا قبل بر آمدن جنبش سبز حتی آقای همایون هم حرف ما را باور نمی‌کردند. خوشبختانه تکنولوژی جدید این امکان را فراهم می کرد که اندیشه‌ها و افکار افراد زیادی، از جمله آقای همایون، به داخل ایران راه پیدا بکند

شما در مورد آقای قائد فرمودید. من باید بگویم که تنها ما نیستیم که نظریات آقای همایون خوانده‌ایم و این تکنولوژی جدید امکاناتی را که برای ما فراهم کرده در واقع اندیشه‌ها و افکار ایشان را در سراسر دنیا، جاهایی که ایرانی‌ها هستند از جمله در داخل ایران، منتشر کرده. و افراد رابطه خودشان را تنها در دوستی و رابطه مستقیم نیست که برقرار می‌کنند. به همین خاطر لازم است تفاوت قائل بشوم بین دوستی و دوستداری. دوستی یک رابطه شخصی دو طرفه است. ولی دوستداری یک رابطه یکطرف یک انسان می‌تواند با افکار و اندیشه‌های فردی برقرار بکند. خوشبختانه به یاری تکنولوژی جدید این امکان وجود داشت که اندیشه‌ها و افکار افراد زیادی، از جمله آقای همایون، به داخل ایران راه پیدا بکند همانطور که اندیشه‌ها و افکار بسیاری از متفکران از داخل ایران به بیرون راه پیدا بکند. بدین ترتیب، چیز غریبی نیست که آقای قائد که زمانی در آیندگان کار می‌کردند و طبیعتاً حساس‌تر بودند نسبت به سردبیر یا بنیانگذار این روزنامه اندیشه‌های ایشان را که بیدریغ به ایران ارسال شد از طریق تلاش یا رسانه‌های دیگر، در واقع در دسترسشان قرار بگیرد پس از خواندن و پیگیری نظرات ایشان، قضاوت کنند که داریوش همایون را در واقع در مقام خواجه نظام الملک سیاست ایران می‌شود به حساب آورد.

حسین مُهری ــ پس شما هم طرفدار این نظریه هستید. من فقط خواستم که بزرگنمایی نشود.

فرخنده مدرس ــ ما بنا بر استدلال‌هایی که ارائه می‌دهیم، حد آنرا نشان می‌دهیم. به صرف اینکه بگوییم بزرگنمایی نکنیم، کافی نیست. به نظر من این بحث درستی نیست. جلوی بحث را نمی‌توان با هشدار گرفت. ما اندیشه‌های آقای همایون را ۲۰ سال است که منتشر می‌کنیم. اندیشه فردی را که ۳۰ سال پیش کل جامعه انقلابی ایران و روشنفکری ایران در واقع در مقابلش قرار داشتند. و بعد از ۳۰ سال در مراسم بزرگداشت و یادبودهای متعددی که برای ایشان برقرار شده بود شما دیدید که چقدر وضعیت واژگون و دگرگون شد و ایشان از چه احترام عظیمی برخوردار بودند. نمی‌توان گفت که این‌ها بزرگ نمایی می‌کردند نه. این حاصل ۳۰ تلاش بوده، قلم زدن بوده و منش و رفتار بود.

حسین مُهری ــ بفرمایید در رابطه با این بنیاد به هر حال از یاری‌های دوستان دیگرتان هم برخوردار خواهید شد؟

فرخنده مدرس ــ حتماً. در تأسیس آن، همانطور که خدمتتان عرض کردم، چند تنی از دوستداران آقای همایون و اندیشه‌های ایشان، کسانی که یار ایشان بودند، در سال‌های طولانی پایدار در کنار ایشان فعالیت کردند، در واقع پیشقدم تأسیس این بنیاد شدند و از سازمان دهندگان هستند ولی ما امیدواریم و آرزو می‌کنیم و در این جهت فعالیت می‌کنیم که بتوانیم افرادی را که در حوزه کار تحقیق تاریخ ایران، تحقیق در حوزه اندیشه سیاسی فعال هستند، به عنوان هیئت و گروه علمی به پشتیبانی این بنیاد جلب بکنیم.

حسین مُهری ــ دیدم در صفحه خیلی قشنگی که درست کردید، عکسی از داریوش همایون گذاشته‌اید. خیلی این عکس اندوهگین است.

فرخنده مدرس ــ در واقع این عکس نقاشی است. توسط آقای مهدی فرمانی نقاشی شده. این عکس به نظر من فکور است.

حسین مُهری ــ یک جا عنوان گذاشته‌اید ــ «فراز‌ها» منظور چیست؟

فرخنده مدرس ــ ضمن صحبت‌ها عرض کردم که ما امیدواریم فراز‌ها و سخنان فشرده آقای همایون را بیرون بیاوریم. سخنانی که وقتی در واقع شکافته می‌شوند افق‌های گسترده‌ای را از زوایای گوناگون جلوی چشم باز می‌کنند و زمینه و فرصت برای فکر کردن بیشتر و تدوین بیشتر، بحث بیشتر و تبادل نظر بیشتری را فراهم می‌کنند و از دل همه آن‌ها نظریه‌هایی را در حوزه‌های معین سیاسی، فرهنگی و فردی بوجود می‌آید.

تجربه به ما نشان داده است که این کار می‌تواند مورد استفاده زیاد قرار بگیرد. در واقع این فراز‌ها یک تکان فکری هستند برای خواننده که افق‌های بازتری جلوی چشمش باز بشود.

حسین مُهری ــ سرکار خانم مدرس امیدوارم با این اراده‌ای که در کارتان دارید موفق باشید و با این دیدگاه‌های نوینی که دارید حتماً هم موفق خواهید شد.

فرخنده مدرس ــ آقای مُهری، من از شما همیشه سپاسگزارم. شما یکی از یاران پایدار آقای همایون بودید و قدر شما را که همیشه در انتشار افکار آقای همایون کوشا بودید، باید دانست و ما می‌دانیم.


‌‌

 

‌ ‌ گفت‌و‌گوی حسین مُهری با فرخنده مدرس ـ پخش صدا