«

»

Print this نوشته

توطئۀ اصلاح‌طلبان و تحول‌خواهان برای مصادرۀ بخشی از ملی‌گرایی / حجت کلاشی

در حال حاضر سیستم امنیتی جمهوری اسلامی متوجه شده‌اند که ـ و این موضوع بسیارمهمی است که باید به آن توجه شود ـ حریف ملی‌گرایی ایران نیستند. هم‌اکنون به این فکر می‌کنند که چطور در درون خود آن ملی‌گرایی شکاف ایجاد بکنند. چطور می‌توانند بخشی، سهمی، رودخانه‌ای از آن ملی‌گرایی را به سمت خودشان برگردانند. به همین‌خاطر در اطاق فکر اصلاح‌طلبان، مخصوصاً بخش امنیتی آنها، به این فکر افتاده‌اند که اگر ملی‌گرایی نیروی غالب و شکل‌دهنده به فردای ایران است، یعنی نیروی جنبش واقعاً موجود در ایران واقعاً ملی‌گراست، پس ما بیاییم و این نیرو را به دو شقه کنیم. شقه‌ای که پادشاهی و رضاشاهی‌ست و شقه‌ای که مصدقی‌ست.

‌ ‌ hojat-kalashi1

توطئۀ اصلاح‌طلبان و تحول‌خواهان برای مصادرۀ بخشی از ملی‌گرایی

حجت کلاشی

‌ ‌

نکتۀ مهمی که این روزها در جریان است و باید به آن برخورد کنم، این است که؛ در صحنۀ سیاسی ایران خیلی‌ها می‌خواستند، یک نیروی سرهم‌بندی شده، یعنی مجموعه‌ای از نیروهای ضدایرانی، به علاوۀ تعدادی افراد ایران‌گرا را قاطی کرده، اما محوریت با همان گروه‌های ضدایرانی باشد. این جمع، این اجماع و این اتحاد با بیداری ملی، با ایرانگرایی و با ایرانخواهی بزرگی که در ایران و در بیرون هست، شکست خورد.

در حال حاضر اما سیستم امنیتی جمهوری اسلامی متوجه شده‌اند که ـ و این موضوع بسیارمهمی است که باید به آن توجه شود ـ حریف ملی‌گرایی ایران نیستند. هم‌اکنون به این فکر می‌کنند که چطور در درون خود آن ملی‌گرایی شکاف ایجاد بکنند. چطور می‌توانند بخشی، سهمی، رودخانه‌ای از آن ملی‌گرایی را به سمت خودشان برگردانند. به همین‌خاطر در اطاق فکر اصلاح‌طلبان، مخصوصاً بخش امنیتی آنها، به این فکر افتاده‌اند که اگر ملی‌گرایی نیروی غالب و شکل‌دهنده به فردای ایران است، یعنی نیروی جنبش واقعاً موجود در ایران واقعاً ملی‌گراست، پس ما بیاییم و این نیرو را به دو شقه کنیم. شقه‌ای که پادشاهی و رضاشاهی‌ست و شقه‌ای که مصدقی‌ست.

یعنی همان دو شقه‌کردنی که از سال ۱۳۳۲ آغاز و سعی کرده بودند که اعتبار ایران‌گرایانه پهلوی را از بین ببرند. یکی از صدماتی که مصدق به مسئلۀ ملی‌گرایی زد این بود که ملی‌گرایی را از پشت پادشاهی‌خواهی آورد کنار. در حالی که ملی‌گرایی در قوی‌ترین و اصیل‌ترین صورت خودش پشت پادشاهی ایستاده بود، مخصوصاً با رضاشاه، مخصوصاً با مرد برزگی مثل رضاشاه. همۀ ملی‌گرایان آرزو می‌کردند، مردی مثل نادر پیدا بشود. این فصل بسیار مهم تحقیقاتی و پژوهشگری‌ست که می‌شود در بارۀ آن کتاب و مقاله نوشت. بسیاری از روشنفکران ایرانی مطرح می‌کردند که؛ ای‌کاش در ایران نادری پیدا شود و ظهور بکند و این کارها را به نفع کشور انجام بدهد. کارهایی را که احمدشاه نمی‌توانست انجام بدهد.

اتفاقاً ایران‌گرایان و ملی‌گرایان متوجه شده بودند که احمدشاه بی‌خاصیت است نه آزادیخواه! بی‌خاصیت است، احمد لاینصرف است، نه احمد دمکراسی‌خواه. به همین‌خاطر آرزو می‌کردند که نادری پیدا شود و شیرازه را سامان دهد تا در درون آن بشود کارهایی را انجام داد. رضاشاه آن آرزو بود که تحقق پیدا کرد و ملی‌گرایی پشت رضاشاه بود. این رضاشاه بود که بخش‌های مهمی از ایران را دوباره نجات داد و بعد از مدت‌ها که ایران تجزیه می‌شد و خاک از دست می‌داد، بخاطر دخالت و نفوذ قدرت‌های بیگانه و استعمارگر. از دورۀ رضاشاه بود که روند را عکس کردیم. معکوس کردیم و اجازه ندادیم خاکمان از دست برود. در دورۀ رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوی خاک به کشور برگرداندیم.

کار بدی که مصدق کرد، در واقع بدترین کاری که مصدق کرد، این بود که ملی‌گرایی ایران را از پشت پادشاهی آورد کنار و دوشقه کرد. یعنی بخشی از ملی‌گرایان مجبور شدند پشت پادشاه بایستند و بخشی از ملی‌گرایان رویاروی شاه ایستادند. مصدق ملی‌گرایی ایران را در عمل تبدیل کرد به نظام چپ. یعنی یک نیرویی که قرار بود با نظام استعماری مبارزه بکند. یعنی آمد و قرارگرفت ذیل جنبش‌های ضداستعماری که بیشتر در دست چپ‌ها قرارداشت. به همین‌خاطر است که می‌بینیم بسیاری از نیروهای جبهه ملی عملاً پیاده نظام جنبش چپ ضد استعماری می‌شوند. که هدفشان هم جنگ علیه امپریالیسم بود. یعنی جنگ علیه آمریکا و اروپا.

 الان هم چیزی را که به دنبالش هستند، هم شاخه‌ای از اصلاح‌طلبان، یعنی شاخۀ امنیتی آن، که این نکته بسیار مهم است، و هم شاخۀ نظری اصلاح‌طلبی و هم تحول‌خواهان در بیرون، این است که بتوانند، این دفعه، تظاهر به ملی‌گرایی بکنند. اما ملی‌گرایی خودشان را زیر عکس مصدق دنبال بکنند. و این ملی‌گرایی را دوباره ببرند رودرروی پادشاهی ایران قرار بدهند. این به نظر من مهمترین رزم ما در روزهای آینده است. چون چه بخواهیم و چه نخواهیم، مهمترین نیرو و انگیزه و نیروی انگیزه‌بخش در مبارزه علیه جمهوری اسلامی ایدۀ پادشاهی در ایران است. آنها می‌خواهند با زدن این جریان و مصادره کردن جریان ملی، جمهوری بعدی را تأسیس بکنند، که بارها گفته‌ام که اسمش جمهوری وحشت است.