بایگانی موضوعی: علی کشگر

اکبر گنجی «نعل خر است» / علی کشگر

آقای اکبر گنجی مطمئن باشید و شک نکنید که شما و امثال شما و بسیاری از انقلابیون پنجاه و هفتی‌ها در آینده بعنوان سمبُل‌های «نعل خر» در برابر مورخان آینده قرار خواهید گرفت و مورخان آینده درباره شما خواهند نوشت و از خود خواهند پرسید، چرا شما و امثال شما از خود نپرسیدید، چرا در تمام این تاریخ درازِ ایران هیچ تنش جدی، میان ایران و ایرانیان و اسرائیل و یهودیان نبوده و اگر هم در زمان‌هایی گاه به گاه تحریکات ضد یهودی بوده از سوی آخوند‌ها و عمامه‌سران در زمان‌هایی که حکومت ایران ناتوان بوده صورت گرفته است.

 

محمدرضا نیکفر کانت زمانه / علی کشگر

آقای نیکفر گرامی فیلسوف گرامی، امیدوارم مرا ببخشید، پرسش‌هایم زیاد شد و می‌دانم شما وقتتان تنگ است و یک ایرانِ هشتاد میلیونی منتظر رهنمودهای گُهربار شما هستند، اما از آنجایی که، هستند کسانی از نسل پنجاه‌وهفت که می‌خواهند از «بلاهت» «کم‌دانی» بدر آیند و ناچارند به گذشته خود، دوباره بازگردند و دوباره گدشته خود را بشناسند و همچون شما با زمانه هم‌روزگار شوند و مسئولیت بلاهت‌ها و نادانی‌های گذشتۀ خود را به گردن بگیرند، من شک ندارم که پاسخ‌های شما و راهنمایی‌های شما گرامی به پرسش‌های فوق، حتماً راهگشا خواهد بود و کمک بزرگی خواهد بود برای بیرون آمدن نسل پنجاه‌وهفت از «شرّ ابتذال» و «ابتذال شرّ»!

 

رژیم اسلامی اصلاح‌پذیر نیست! / علی کشگر

‌ ‌

تفاوت اصلاحگران و اصلاح‌طلبان در انقلابِ مشروطه با «اصلاح‌طلبان» پس از انقلاب اسلامی، حدیث «میان ماه من تا ماه گردون» و مصداق شعر مولانا است: یکی نیم جهان خندان، یکی نیم جهان گریان /  ازیرا شهد پیوندی، ازیرا زهر هجرانی

 

رضاشاه، «بزرگ‌ترین ایرانی سده بیستم» و قوام‌بخشِ مشروطه در ایران / علی کشگر

دوره رضاشاه دورۀ تحقق اولویت‌ها و استقرار و نهادمند کردن آرمان‌های مشروطه بود. در سراسر ایران سخن از اصلاحات بود. و این رضاشاه بود که با نگاه استراتژیکِ توانمند خود می‌دانست که مشکلات ایران چیست و کجاست و چگونه باید آرمان‌های مشروطه در ایران استقرار یافته و نهادمند شود. او بدرستی می‌دانست که صرف داشتن ایده و آگاهی برای استقرار ایده‌ها کافی نیست و در شرایط آن روز ایران قدرتِ در عمل بود که می‌توانست شرایط لازم را برای طرحی نو و اجرای آن و رسیدن به آرمان‌های مشروطه فراهم نماید. او نه تنها نگاهش به منظرۀ کلی بود، بلکه جزئیات را نیز به روشنی در نظر داشت و در پی فراهم کردن اسباب لازم برای رفع موانع بر سرراه جزئیات نیز بود. رضاشاه مانند هر رهبر فرهمندی قدرت تشخیص و شامۀ تیز داشت و به قول دکتر عالیخانی: «می توانست به کمک این شامۀ تیز ایده‌های درست را تشخیص دهد و موانع موجود در تحقق آن را برطرف نماید.»

 

دفاع از جنایت‌پیشگی گروهای تجزیه‌طلب هنر نیست! / علی کشگر

یکی از ویژه‌گی‌های «هنرمندانۀ» هیمن سیدی، این فردِ بی‌مایه، این ته‌ماندۀ نسل انقلاب ۵۷، این است که حقیقت را در دروغ می‌فهمد و اخلاق را با «هدف وسیله را توجیه می‌کند»، تعریف می‌کند و پایان دادن به خشونت و رسیدن به «همکاری‌های احزاب کردستان ایران» را در کشتار! نشان می‌دهد و خشونت و کشتار را مبارزه می‌نامد و البته پیشمرگه بودن و مبارزه مسلحانه کردن را هنر می‌داند و بس!

 

ملت ایران، تاریخی است و بافته از سنت‌های گوناگون هزاره‌ای و سده‌ای / علی کشگر

امروز ایرانیانی که برعلیه رژیم اسلامی برای پس گرفتن ایران و بازگشت به پادشاهی مشروطه قامت راست کرده‌اند از لون دیگری هستند. ایرانیان آگاهی هستند که هستی ایران و ملت ایران و تمامیت ارضی ایران را مقدم بر هر چیز و حتی مقدم بر خویشتن می‌دانند. هرچند که فهم این مسئله برای بی بی سی و دست‌درکاران توده‌ای، چپی و اصلاح‌طلبِ آن، که هنوز در عالمِ هپروت بسر می‌برند قابل فهم نیست اما علیرغم این، باید ویژگیهای نسل امروز ایرانیان را بدانها یادآور شد! از همین رو با این مقدمه چند نکته مهم را بطور فشرده برای درس‌آموزی گروه‌های قومگرا و دست‌درکاران بی بی سی در زیر می‌آورم، هرچند برای نگارنده روشن است، ضدیت این جماعت با ایران و ایرانی پایانی ندارد.

 

بی بی سی بازی را باخت! / علی کشگر

دیدن گفتگوی تیم بی بی سی با جناب حجت کلاشی تحت عنوان «حجت کلاشی، بنیانگذار سازمان تازه تاسیس مشروطه ایران ــ گفت‌و‌گوی ویژه» مرا یاد جوک معروف «مارادونا را ول کنید، غضنفرو به چسبید!!!» انداخت. که با اندکی دستکاری برای دست درکاران بی بی سی تعریف می‌کنم.

 

آقای مهاجرانی، برای فهم داریوش همایون باید شایستگی و توانایی داشت / علی کشگر

‌ ‌

‌داریوش همایون وقتی از نسل چهارم ایران صحبت می‌کرد، بدرستی می‌دانست که پیروزی انقلاب اسلامی و عمر ننگین آن حتی اگر به بیش از چهاردهه هم بکشد «آواز قو»ی پیش از مرگ اسلام سیاسی است و سُرودیست که اعلام پایان روانپارگی ایرانیان در هزار و چهارصد ساله است. داریوش همایون می‌دانست که پیروزی انقلاب اسلامی، آغاز پایانِ روانپارگیِ حل نشدۀ ملی ما در چهارده سده گذشته یعنی ایران در برابر اسلام سیاسی است.

 

هشداری که به جد گرفته نشد! / علی کشگر

من خیلی خوشحالم که شاهزاده در ابتدای صحبت‌هایشان اشاره کردند که موضع‌گیری سیاسی نمی‌کنند. در پوزیسیونی قرار دارند که موضع‌گیری‌هایشان، موضع‌گیری‌های ملی است. بعبارتی بعنوان نماد پادشاهی حامی ‌و حافظ ارزش‌های مشترک و ستون‌های قوام بخش ‌ایران و جامعه‌ ایرانی است. ‌این جای بسی خوشحالی است. و اما ‌این ارزش‌های مشترک کدامند؟ که شاهزاده حامی ‌و حافظ‌ آن‌هاست و مطرح می‌کنند که موضع‌گیری ملی می‌کنند. ارزش‌های مشترک ملت ‌ایران، حفظ تمامیت ارضی ‌ایران، حفظ یکپارچگی و همبستگی ملی ‌ایران و امروز به آن اضافه شده است، دمکراسی، تاسیس آزادی، حقوق شهروندی و در کنار همه‌ اینها رشد و ترقی جامعه و بهروزی مردم‌ ایران. ‌اینها ارزش‌های مشترکی است که امروز نهاد پادشاهی علی‌الخصوص نماد‌ این نهاد موظف است در تمام عملکرد خودش، رفتار خودش مدام حافظ و نگهبان‌ این ارزش‌ها باشد.

 

گذر از رژیم اسلامی شرط است و نه اصل / علی کشگر

آقای مهتدی اگر نمی‌دانید، از این پس بدانید که، ما طرفداران مشروطه پادشاهی که از نظر شما «بسیار تندرو، افراطی و تمامیت‌خواه» هستیم و «پرخاشگرانه برخورد» می‌کنیم، براین نظریم که در عین وفاداری تمام‌قد به شاهزاده رضاپهلوی، نماد وحدت ملیِ ایران، بعنوان ایرانیِ مشروطه‌خواه، پاسدار اولویت خود یعنی یکپارچگی ملی و حفظ تمامیت ارضی و استقرار حکومت قانون بر پایۀ اعلامیه جهانی حقوق بشر، هستیم.

 

اکبر گنجی و خاطرات حقیرانه عَلَم / علی کشگر

نکته مهم دیگری را که اکبر گنجی نمی‌داند و نمی‌تواند هم بداند این است که؛ با عینی شدن جهالت و واپسماندگی افرادی همچون اکبر گنجی در رسانه‌ها و آشکار شدن بیربطی‌شان با زمان، خوشبختی بزرگی است برای نسلِ جدید ایران، که به‌عینه می‌بینند از چه نسلِ سراپا وامانده‌ و سراپا عقده‌ای و سرکوب شده در امیال، عبور کرده‌اند و با آینده‌ای روشن درحال پیشرفت‌اند.

 

همه جای ایران سرای من است! / علی کشگر

آقای مهتدی اگر نمی‌دانید، بدانید که، برای ملت ایران، سرچشمه و الگوی دلیری، همان دلاوریهای روشن‌بینانه مردم کردستان و قوم کرد این سر سلسۀ ایران از فراز قله آگاهی و دانشی، به بلندای کوه‌های کردستان است و با شهامتی ستایش‌انگیز  از همان ارتفاع قله‌های کوه‌های کردستان فریاد می‌زنند: “از کردستان تا تهران جانم فدای ایران”

 

فدرالیسم یعنی تجزیه ایران! چشم‌ها و گوش‌ها را باید باز کرد! / علی کشگر

حتما هواداران گفتگو با همگان، به ما حق می‌دهند که زیر پای نیروهایی که اهداف‌شان نه سامان جامعه‌ای که در آن «بالاترین خوشبختی برای بیشترین مردمان» فراهم باشد بلکه شعارشان تدارک آینده خونبار برای همگان است فرش قرمز پهن نکنیم و تلاش خود را برای رسیدن به ارزشهایی چون آزادی، حقوق فردی و حقوق شهروندی برای تک تک آحاد ملت ایران بر محور اصل اساسی حفظ هستی و بقای سرزمین ایران و ملت یکپارچه آن صرف کنیم.

 

باید هوشیار بود! / علی کشگر

mahsa

باید هوشیار بود!

‌ ‌

آزادی، دمکراسی و حقوق بشر، اجزاء بهم پیوسته‌ای از یک نظام ارزشی هستند که استقرار و نهادینه کردن آن هدفی است که امروز دختران و پسران، زنان و مردان در سراسر ایران، دستیابی آنها را در دستور کار خود قرار داده‌ و کوشش می‌کنند ایران را دوباره در جایگاه شایسته در جهانِ امروز قرار دهند.

آنچه در رسیدن به اهداف فوق باید مورد توجهِ همۀ ایرانیان قرار گیرد، این است که ارزشهای فوق که سازنده ایران فردا خواهند بود، بر محور اصل اساسی یعنی، حفظ هستی و بقای سرزمین ایران و ملت یکپارچه آن معنا می‌یابد و ایران بعنوان یک ملت و یک دولت و یک کشور محور این گردونه و موضوعیت دهنده و معنا بخش در این راستا خواهد بود.

متاسفانه به نظر می‌رسد بعضی افراد و سازمانهای جدائی‌طلب یکی از موانع اصلی بر سر راه خیزش ملت ایران در براندازی رژیم اسلامی اُمت‌گرا و پس گرفتن ایران برای تحقق آزادی و حقوق برابر همۀ ایرانیان می‌باشند. این افراد و سازمانها با اهداف تجزیه‌طلبانه و پاره کردن ملت ایران به چند ملت قومی ـ زبانی، خیزش یکپارچه ملت ایران را از مسیر اصلی آن منحرف کرده و عملا آب به آسیاب جمهوری اسلامی می‌ریزند.

رضاشاه «خودکامه» نبود کام بخش ایران بود / علی کشگر

فهم اصلاحات و اقدامات تاریخی رضاشاه و دورانِ رضاشاه و کارهایی که این پادشاه دوران‌ساز در ایران انجام داده، برای همگان یکسان نیست. به‌قول زنده‌یاد داریوش همایون؛ «پاره‌ای اندیشه‌ها را همگان از همان آغاز درنمی‌یابند… و آثاری که به یک زبان نوشته می‌شوند همه در یک زمان برای همگان فهمیدنی نیستند.» این گفته زنده‌یاد داریوش همایون تنها، شامل حال محمد امینی نیست بلکه کارنامه ردی تمامی روشنفکران تاریک‌اندیش حاضر در انقلاب اسلامی است. کارنامه‌ای که مهر قرمز رفوزه شد را بر پیشانی دارد.

 

انقلاب اسلامی و کارنامه ردی روشنفکری / علی کشگر

در بررسی انقلاب اسلامی و جایگاه و کارنامه روشنفکری، موضوع حقانیت مبارزه با رژیم گذشته نیست. این یک امر جانبی بود و هست. سئوال اساسی اینجا بود و هست که مبارزه با شاه توسط طبقه درس خوانده و دانشگاه رفته و اهل فکر و اهل سیاست بر بستر کدام اندیشه و با استفاده از کدام سلاح باید صورت می‌گرفت؟ بر بستر اندیشه‌های عرفی و قوانین عرفی و با تکیه بر دستاوردهای هشتاد سال تجددمان و انقلاب مشروطه و تکیه بر نهادهای قانونی، عرفی و نظمی که بر پایه آن آزادی را در جامعه نهادینه می‌کرد؟ یا بر بستر اندیشه‌های شرعی؟ و استقرار قوانین شرع اسلام؟ متاسفانه روشنفکری ایران در عمل دانسته، یا ندانسته راه شرعی را که دیر یا زود به استقرار قوانین دینی منجر می‌شد، برگزید.

 

مهرداد درویش‌پور در مقام فقیه‌الفقها / علی کشگر

اگر نگاهی کوتاه به موضوعاتی که مهرداد درویش‌پور در سه دهه گذشته در تلویزیونها و رادیوها و کنفرانسها و نشست‌های سیاسی و مطبوعاتی در اطاق‌های پالتاکی و… بدانها پرداخته، بیاندازیم مشاهده خواهیم کرد که تقریبا موضوع و مشگلی در ایران، نبوده که او بدانها نپرداخته باشد. او خود را در مقامی می‌بیند که بر تمام حوزه‌های فلسفی، علمی، جامعه شناسی، تاریخ، حقوق، اقتصاد، محیط زیست، زنان، کودکان، مسائل جنسی، ادبیات، الهیات، هنر، سکولاریسم، زیست شناسی، آموزش و پرورش، جرم شناسی، زبان شناسی، باستانشاسی، حتی تعلیم تربیت کودکان آگاهی دارد و مجاز است در بارۀ تمام حقایق باطنی و ظاهری مسائل گوناگون و بغرنج این حوزه‌ها، نظر دهد. وی پرهیز از زیاده‌گویی را نیاموخته و حرص و ولعش در نمایش خود، اندازه نگرفتنی‌ست. و با چنین نمایش سبکی از حد «بصیرت» و «دانش» شاید تنها بتوان به قولی مقام «فقیه‌الفقها» را به وی عطا کرد.

 

« نوشته‌های قدیمی‌تر