من خیلی خوشحالم که شاهزاده در ابتدای صحبتهایشان اشاره کردند که موضعگیری سیاسی نمیکنند. در پوزیسیونی قرار دارند که موضعگیریهایشان، موضعگیریهای ملی است. بعبارتی بعنوان نماد پادشاهی حامی و حافظ ارزشهای مشترک و ستونهای قوام بخش ایران و جامعه ایرانی است. این جای بسی خوشحالی است. و اما این ارزشهای مشترک کدامند؟ که شاهزاده حامی و حافظ آنهاست و مطرح میکنند که موضعگیری ملی میکنند. ارزشهای مشترک ملت ایران، حفظ تمامیت ارضی ایران، حفظ یکپارچگی و همبستگی ملی ایران و امروز به آن اضافه شده است، دمکراسی، تاسیس آزادی، حقوق شهروندی و در کنار همه اینها رشد و ترقی جامعه و بهروزی مردم ایران. اینها ارزشهای مشترکی است که امروز نهاد پادشاهی علیالخصوص نماد این نهاد موظف است در تمام عملکرد خودش، رفتار خودش مدام حافظ و نگهبان این ارزشها باشد.
هشداری که به جد گرفته نشد!
علی کشگر
امروز پس از انتشار «منشور مهسا» به نظر میرسد، هشداری را که حدود ۱۷ سال پیش در جلسهای با حضور شاهزاده رضا پهلوی و همچنین با شرکت افرادی مخالف هرگونه همکاری با سازمانهائی که برنامههایشان در ضدیت با هستی ایران بود، به شاهزاده داده شد، بد نیست، بار دیگر برای بیداری و روشنگری منتشر شود. در آن زمانی که شاهزاده رضاپهلوی ضرورت نشستن و «دیالوگ داشتن» با هر نیروی مخالف جمهوری اسلامی را آغاز راه اتحاد و دوستی میدانست و با سازمانها و احزاب ملتساز در پی سرهم نمودن «الترناتیو آبرومندی» در چشم محافل خارجی مخالف حکومت اسلامی ایستاده بود. به ایشان نسبت به مسیری که برگزیده بودند و نسبت به پیامدهائی که چنین اتحادهائی میتوانست به دنبال آورد، هشدار داده شد. در آن نشست تلاش گردید بر پایه تجربههای انجام شده و شناخت از سازمانهای قومگرا و تجزیهطلب، تصویر دقیق و روشنی از آینده چنین سیاستهائی ارائه گردد.
***
متن زیر بخشی از هشدارهایی است که من در آن نشست بیان کردم.
من خیلی خوشحالم که شاهزاده در ابتدای صحبتهایشان اشاره کردند که موضعگیری سیاسی نمیکنند. در پوزیسیونی قرار دارند که موضعگیریهایشان، موضعگیریهای ملی است. بعبارتی بعنوان نماد پادشاهی حامی و حافظ ارزشهای مشترک و ستونهای قوام بخش ایران و جامعه ایرانی است. این جای بسی خوشحالی است. و اما این ارزشهای مشترک کدامند؟ که شاهزاده حامی و حافظ آنهاست و مطرح میکنند که موضعگیری ملی میکنند. ارزشهای مشترک ملت ایران، حفظ تمامیت ارضی ایران، حفظ یکپارچگی و همبستگی ملی ایران و امروز به آن اضافه شده است، دمکراسی، تاسیس آزادی، حقوق شهروندی و در کنار همه اینها رشد و ترقی جامعه و بهروزی مردم ایران. اینها ارزشهای مشترکی است که امروز نهاد پادشاهی علیالخصوص نماد این نهاد موظف است در تمام عملکرد خودش، رفتار خودش مدام حافظ و نگهبان این ارزشها باشد. چرا اصلا این ارزش ها اینقدر مهماند؟ چرا باید از آنها نگهبانی و حراست کرد؟ برای اینکه استقرار این ارزشها در جامعه احساس امنیت ملی را در دل هرایرانی بوجود میآورد! از همینرو به نظر من باید نهاد پادشاهی بالاترین و با اتوریتهترین مقام اخلاقی و معنوی در حفظ این احساس ملی باشد و نماد پادشاهی برای اینکه بتواند در این مرحله تقش خود را بطور احسن به نمایش بگذارد باید مستقل از جریانات سیاسی و مستقل از طرفگیریهای سیاسی و فرای جریانهای سیاسی موضعگیری و عمل کند و علاوه بر این با پایبندی به این ارزشها میزان دمکرات بودن خود را نشان دهد.
و اما تفاوت نماد پادشاهی با یک سیاستگر در چیست؟ امیدوارم روزی جامعه ما به جایی برسد که سیاستگرانمان هم تماما در چارچوب این ارزشهای مشترک حرکت کنند هرچند که متاسفانه در جامعه ما فعلا اینگونه نیست. ما هنوز نتوانستهایم ارزشهای مشترک را در جامعه جا بیاندازیم. ولی بهرحال یک سیاستگر ملی باید در چارچوب این ارزشهای ملی و مشترک حرکت کند و در یک رقابت سالم با دیگر جریانهای سیاسی برنامههای سیاسی و اجتماعی خود را در یک رقابت سالم به انتخاب مردم بگذارد. به این اعتبار یک سیاستگر مدام خودش را در معرض انتخاب قرار میدهد و مهمترین عامل که مشروعیت یک سیاستگر را بیان میکند، توانائیها، دانش، تسلط و احاطه سیاستگر به مسائل و مشکلات و معضلات جامعه است و دوری و نزدیکی سیاستهایی که یک سیاستگر اتخاذ میکند نسبت به ارزشهای مشترک سنجشی است برای انتخاب او.
بهرحال امروز شاهزاده گرامی، اجازه دهید با توجه به عملکرد یکساله شما صحبتهای من خطاب به یک شخصیت سیاسی باشد. در امر سیاست شفافیت، صراحت در بیان مطالب از اهمیت والایی برخوردار میباشد. باید زبان برنده و صریح داشت! امروز در جامعه ما سه آلترناتیو یا بعبارتی سه استراتژی در مقابل هم صف آرایی کردهاند.
۱ ـ استراتژی اصلاحات از درون حکومت. در ساختار جمهوری اسلامی و در چارچوب جمهوری اسلامی. نمایندگان این استراتژی دوم خردادیها، اصلاحطلبان درون حکومتی هستند و طبیعی است که براساس هر استراتژی یارگیریها شکل میگیرد، صفبندیها شکل میگیرد. خوب نیروهای اصلاحطلب در درون خودشان یارگیریهای خودشان را براساس استراتژیشان اتخاذ میکنند.
۲ ـ دومین الترناتیو، آلترناتیوی است که اولویت خود را سرنگونی جمهوری اسلامی قرار میدهد. سرنگونی جمهوری اسلامی اولویتش است و بر اساس این استراتژی با هرکس و هر نیرویی که خواهان سرنگونی است خود بخود در یک صف و در یک اتحاد قرار میگیرد. در این استراتژی نیروهایی که خواهان حمله نظامی بهایران هستند، از مجاهدین، حزب دمکرات کردستان، ریگی «قهرمان ملی»، جندالله، پان ترکیستها، تجزیهطلبان بلوچ و کشورهای شیخنشین که ادعای ارضی نسبت به ایران دارند گرفته تا تمام سرنگونطلبان که در طیفهای دیگر از خانواده سیاسی ایران، قرار دارند. و این مجموعه از آن جایی که هدف اولیه خود را سرنگونی جمهوری اسلامی قرار دادهاند این یارگیریها را میکنند.
۳ ـ در مقابل این دو استراتژی، استراتژیی است که اولویت خود را استقرار دمکراسی، تاسیس آزادی در ایران در چارچوب آن ارزشهایی که ابتدا عرض کردم خدمتتان قرار داده و بر اساس آن یارگیریهای خود را میکند و برای رسیدن به هدفش، یعنی استقرار آن ارزشها در جامعه، طبیعی است که یکی از اساسیترین و عمدهترین موانع را برای رسیدن به هدف خودش جمهوری اسلامی میداند. برای برداشتن این مانع از سر راه، طبیعی است که رویکردش به درون جامعه است. به جامعه مدنی است، به نهادهای مدنی است، به نافرمانیهای مدنی است و به احزاب و تشکلهای در درون ایران است و به همین خاطر روی سخنش بیشتر با احزاب و تشکلهای سیاسی است.
شاهزاده عزیز، چون به من علامت میدهند، سعی میکنم صحبتهایم را خلاصه کنم. من فکر میکنم امروز شما بعنوان نماد نهاد پادشاهی وظیفه دارید مواضع خودتان را صریح و روشن برای افکار عمومی روشن کنید. روشن کنید در مقابل این سه استراتژی از کدام از آنها دفاع میکنید. آیا دغدغه فکری نماد پادشاهی، استقرار و تاسیس آزادی در ایران است بعنوان یک استراتژی و مانع را سر راهش جمهوری اسلامی میداند یا اینکه سرنگونی جمهوری اسلامی اولویتش است و بعد از سرنگونی میخواهد با نیروها در ایران دمکراسی را پیاده کنند. شما میدانید که اگر اینگونه حرکت کنید، توازن قوا (نیروی اسلحه) تعیین خواهد کرد. آن موقع در کردستان حرف آخر را حزب دمکرات کردستان میزند و در بلوچستان، نیروهای تجزیهطلب بلوچ خواهند زد و در خوزستان فرستنده تلویزیونی الجزیره و شیخ نشینها خواهند زد و در آذربایجان پان ترکیستها. سپاسگزارم.