آن چه مللمتحد را از نظر سیاسی بدین درجه بیاعتبار کرده تنها شرایط ایجادش نیست که تقریباً از همان روز نخست با جنگ سرد و تقسیم جهان به دو اردوی متخاصم و یک به اصطلاح جهان سوم ـ که نه تعریف مشخصی داشت و نه سیاست مشخصی ـ همزمان گردید. کار در شرایط جنگ سرد از همان آغاز، مصالحه تا حد فراموش کردن اصول و جانبداری از طرف قویتر را وارد رویههای مللمتحد کرد.
بایگانی موضوعی: روزنامه آیندگان
این ادراک ابتدائی از ازدواج که هر کودکی به شرط داشتن توانائی جسمانی میتواند مسئولیتهای زندگی مشترک را بپذیرد ناشی از شرایط جامعهی عقبافتادهای بود با اکثریت قریب به اتفاق بیسوادان که در آن جنبههای پیچیدهی روابط اجتماعی اصلاً شناخته نبود و رشد و بلوغ را در تظاهرات جسمی آن تشخیص میدادند و انتظارات مردم از یکدیگر به حداقل بود و نبودن ارتباطات کسی را در معرض هیچ تغییر قابل ملاحظه قرار نمیداد.
لیبی با کمتر از دو میلیون جمعیت، آن هم بیشتر از عشایر بدوی، بدون هیچ سنت و سابقهای که به کار ادارهی یک جامعه نوین بیاید، با درآمد افسانهای نفت که ناگهان برآن نازل گردید و هیچ حکومتی در لیبی نمیتوانست در طول تنها چند سال از عهدهی جذب و کنترل آن برآید، کشوری نیست که با تغییر رژیم تغییرات انقلابی در آن بتوان داد.
ایران راه انتخاب را بر خود نبسته است. مصالح ملی راهنمائی برای سیاست خارجی آنست. رابطه با هر کشوری به سود ایران باشد، بدون توجه به آن چه دیگران ممکن است احساس کنند، برقرار خواهد شد و تا حدی که به این مصالح خدمت کند پیش خواهد رفت. ایران به همگان فهمانده است که بر راه خود میرود و هیچ کس نباید توقع بیهوده از آن داشته باشد.
تجاوزاتی که برخی دولتهای اسلامی به یکدیگر مرتکب میشوند، وحدت اسلامی را به افسانهای بدل کرده است. طرحهای تجاوزطلبانهای که در خلیجفارس از جانب کشورهای معین سالهاست دنبال میشود؛ مبارزه بدخواهانه و کودکانه برای تغییر نامهای جغرافیائی؛ آزار اتباع ایران در برخی سرزمینهای عربی؛ همه نمونههائی از رفتار با یک کشور اسلامی از جانب پارهای کشورهای اسلامی دیگر است، آن هم کشوری که همواره از حقوق مسلمانان در هر جا دفاع کرده است.
در ایرانِ نو دین و تحولات اجتماعی همیشه سیر هماهنگی نداشتهاند. به علتهای پیچیده تاریخی و اجتماعی، دین در برابر هیئت سیاسی از یک سو و موج بالاگیرنده نوسازی جامعه از سوی دیگر همواره مناسبترین عکسالعملها را ابراز نداشته است. دین در مسیر خاص خود بوده است و دیگر شئون زندگی جامعه در مجاری خاص خود جریان یافتهاند. از زمان آشنائی ایرانیان با غرب این پدیده “دو فرهنگ” هر روز نمایانتر شده است.