«

»

Print this نوشته

دموکراسی در داخل / آیندگان ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ / داریوش همایون

‌کار اصلی حزب تجهیز نیروهای یک جامعه بخاطر رسیدن به هدف‌هائی است که برای آن جامعه اهمیت دارد. در جامعه‌ای مانند ایران، شرکت عملی در مبارزه برای توسعه را باید هم به عنوان یک هدف و هم به عنوان عالی‌ترین تاکتیک مبارزه حزبی به منظور متشکل کردن گروه‌های بزرگ مردم تلقی کرد.

دموکراسی در داخل

آیندگان ۱۸ شهریور  ۱۳۴۸

داریوش همایون

 

چنان که از نشانه‌ها پیداست حزب ایران نوین در کنگره فردای خود بیش از انتخاب یک دبیرکل تازه را در نظر دارد. در واقع از همان جلسه شورای مرکزی که آقای هویدا حزب را دعوت به دمکراسی داخلی کرد، هدف کنگره وسعت گرفت و تصمیم به استفاده از فرصت بزرگی که پیش آمده است در رهبری حزب پیوسته راسخ‌تر شد.

اکنون در تغییر اساسنامه حزب به جانشین کردن اصل انتصاب ـ که در گذشته در بیشتر سطح‌های حزب رایج بوده است ـ با اصل انتخاب همه مقامات و مسئولان حزبی و محدود کردن قدرت‌های مقام دبیر کل و گستراندن آن قدرت‌ها در مراجع دیگر توجه یافته‌اند و از جمله می‌خواهند به دفتر سیاسی و هیئت اجرائی استقلال بیشتر بدهند.

این گذار از مرحله انتصاب به انتخاب اگر در حزب ایران نوین صمیمانه و با موفقیت انجام گیرد آثار زندگی‌بخشی بر سازمان حزبی خواهد داشت. پس از آن شاید بتوان گفت که حزب ایران‌ نوین نه به عنوان یک ماشین انتخاباتی، بلکه به عنوان یک “کاتالیست” در سازمان سیاسی ایران اجتناب‌ناپذیر خواهد گردید. این تغییر مستلزم هیچ کوشش فوق‌العاده‌ای برای تعیین جای حزب و روشن کردن موقع آن در برابر مردم نخواهد بود. این بیشتر تحول داخلی است که آثار پردامنه‌ای در هر جهت خواهد داشت.

کار اصلی حزب تجهیز نیروهای یک جامعه بخاطر رسیدن به هدف‌هائی است که برای آن جامعه اهمیت دارد. در جامعه‌ای مانند ایران، شرکت عملی در مبارزه برای توسعه را باید هم به عنوان یک هدف و هم به عنوان عالی‌ترین تاکتیک مبارزه حزبی به منظور متشکل کردن گروه‌های بزرگ مردم تلقی کرد.

این هر دو ـ بسیج نیروهای اجتماعی، و شرکت فعال در مبارزه توسعه ـ نیاز به درجه‌ای از رشد سازمانی در داخل حزب دارد که به اصطلاح “سانترالیسم دمکراتیک” حزب ایران نوین قادر به آن نمی‌بود. این مفهوم را تئوری‌دانان حزبی از حزب کمونیست گرفته‌اند. اما در آن حزب نیز صفت “دمکراتیک” پوسته شیرینی است که بر هسته تلخ “سانترالیسم” کشیده‌اند. “سانترالیسم دمکراتیک” هرگز جز پوششی بر خودکامگی نبوده است.

اگر حزب ایران نوین حقیقتاً می‌خواهد خود را از “سانترالیسم” و تمرکز قدرت دورکند و به دمکراسی تشکیلاتی روی آورد، چنان که در آن رهبری در ارگان‌های مختلف تقسیم شود و آراء افراد حزب بر تصمیمات عمومی اثر گذارد و بوروکرات‌ها جای خود را به فعالین و مسئولان اجرائی دهند و بحث و تصمیم از اطاق‌های دربسته به فضای آزاد برخورد عقاید و شخصیت‌ها برود، آنگاه حزب خواهد توانست نه یک وسیله رسیدن به مراجع قدرت، بلکه آموزشگاه سیاسی برای مردم و یک ماشین اداره‌ی مبارزه‌ی توسعه ملی گردد.

در چنان حزبی الگوی تشکیلاتی باید بر جدا کردن حزب از سازمان‌های وابسته باشد به نحوی که حزب وظیفه‌ی راهنمائی سیاسی را برعهده گیرد و سازمان‌های گروهی مانند اتحادیه‌های کارگران و کشاورزان با آزادی بیشتر خود را وارد زندگی توده‌های مردم کنند. حزب به عنون یک سازمان “الیت” مغز تشکیلات را فراهم خواهد آورد و سازمان‌های گروهی بازوان آن خواهند بود. حزب حوزه‌ها و سلسله مراتب خود را خواهد داشت با کار شدید سیاسی، و سازمان‌های وابسته در سطح کارگاه و اتحادیه و شرکت تعاونی به کار عملی در بالاترین سطح زندگی مردم و آگاهی اجتماعی آنان خواهند پرداخت.

مسئله در این است که تصور اصلی از نقش حزب در جامعه تغییر یابد. حزب ایران نوین از “کانون مترقی”شروع کرد که اجتماع “تکنوکرات‌ها” بود و می‌پنداشتند با رسیدن به قدرت مسائل جامعه را خواهد گشود. برای کانونی از تکنوکراتها رسیدن به قدرت به خودی خود هدفی است. ولی برای یک حزب قدرت تنها وسیله‌ای شمرده می‌شود. ایران نوین تا کنون می‌کوشید با همان ادراک کانون مترقی حوزه فعالیت تشکیلاتی خود را در سطح کشوری بگستراند. نتیجه یک بوروکراسی حزبی بوده است بدون جنبش زندگی که از کار درمیان مردم ناشی می‌شود.

کنگره فردا می‌تواند شروع ادراک جدیدی از نقش حزب و جای آن باشد. می‌تواند حزب را از صورت کنونی خود تجمع صاحبان مقامات یا آرزومندان مقامات، درآورد و به مکتب پرورش ملی و مبارزه توسعه بدل کند.

در این نوسازی حزب سازمان‌های وابسته سهم درخشانی دارند. به سبب طبیعت خود آنها با مردم در جوشش دائمی‌اند. مسائل برایشان تجریدی نیست. سازمانی مانند اتحادیه کشاورزان که باید سطح کشت را بالا ببرد و بهره‌وری کشاورز را و کارآئی اتحادیه تعاونی یا شرکت سهامی زراعی را، می‌تواند پیشاهنگ حزب در رهائی از مفاهیم قالبی و رسمی گردد. همان رابطه عملی که بین هدف‌ها و مفاهیم تشکیلاتی چنین سازمانی است در خود حزب نیز می‌تواند برقرار شود.