بایگانی موضوعی: نقد و نظر

اندیشۀ ایرانشهری به محک شواهد تاریخ ایران باستان / امید غیاثی

در نهایت نیز می‌توان گفت ورای همه بحث‌های تفسیری در تاریخ ایران باستان، اندیشه ایرانشهری در نظام فکری طباطبایی، هر دو مفهوم باستانی «ایران» و «شهر» و نسبتی که در سده‌های بعد تا به امروز با آن‌ها داشتیم را کلیدی نشان می‌دهد. به تعبیری که می‌توان از متفکر آلمانی، راینهارت کوزلک وام گرفت، این دو مفهوم به یک معنا، مفاهیم پایه‌ای و بنیادین برای تمدن ایرانی هستند و این دستاورد بزرگی است. در نهایت می‌توان گفت اهمیت طباطبایی برای ما در افقی ست که به ما نشان داد و همواره باید نظام فکری او مورد بررسی علمی مخالفان و موافقان قرار گرفته تا زوایا و خبایای آن بیشتر مشخص گردد.

 

نسبت زیست مردم ایران با مفاهیم «شهر» و «راه» / امید غیاثی

در یکی از نشست‌های اخیر «ایران کجاست؟» که به همت موسسه آتوسا و آسیانیوز ایران برگزار می‌شود، نشستی با حضور علی هادوی با عنوان «ایران­‌راه: روایتی نوین از ایده ایران» برگزار شد و ایشان تلاش کرد تا نشان دهد که ویژگی اصلی و طبیعی ایران، با مفهوم «راه» قرابت دارد و نه مفهوم «شهر».

 

عبدالکریم سروش در بن‌بست شوره‌زارهای «عرفان» اسلامی ـ مسیحی / پرویز خسروی

«حسین حاج فرج الله دباغ معروف به عبدالکریم سروش» از کودکی با آموزه‌های دینی و «اسلام سیاسی» ویرانگر ضد فرهنگ و تاریخ ایران آشنا شد. دردوره‌ای که مارکسیست‌های جهان وطن و «توده‌ای» در ایران بر هم ریخته شده پس از جنگ جهانی دوم و تبعید رضاشاه بزرگ، گوی سبقت را در ایران ستیزی از اسلام‌گرایان و امت‌گرایان ربوده بودند، و در شرایطی که اسلام‌گرایان که پیش از آن با وقوع «انقلاب مشروطیت» و سپس بر آمدن رضا شاه بزرگ و تاسیس و برپایی «دولت نوین ایران»، و ورود ایران به دوران جدید خود، احساس خطر جدی کرده بودند، در همه فرصتی برای رو در رویی با شرایط جدید سود جستند و  کوشیدند با جا اندختن افکار ویرانگر در ایران، همچون تلاش برای «وحدت جهان اسلام» در برابر «وحدت ملی» به دشمنی با تاریخ و فرهنگ ملی ایران برخیزند.

 

هدف اصلی هیاهوی انتخاباتی اصلاح‌طلبان، مقابله با انقلاب ملی ۱۴۰۱ است / پرویز خسروی

«اصلاح‌طلبان» به واقع «پدرخوانده» انقلاب اسلامی هستند و همیشه ادعای«حق» بیشتر در میراث‌خواری از آن را داشته و دارند. دست‌اندازی این باند مافیایی و در ادامه نسل‌های جدیدتر آنان، به ثروت و امتیازهای ویژه، در همراهی با جناح دیگر قدرت، در همه عرصه‌های «سیاسی»، «اقتصادی»، «امنیتی»، «مطبوعاتی و انتشاراتی»، «فرهنگی»، «علمی و دانشگاهی»، «آموزشی»، «اشتغال» و حتی «نهادهای دینی» و تا حدی «هنر»، در کشور به لطف حفاظت از موجودیت و تداوم رژیم اسلامی توسط آنان ممکن گردیده است. «اصلاح‌طلبان» به خوبی می‌دانند که این‌بار مجبورند سطح توقعات خود را کاهش دهند و قصد آن دارند که با دمیدن به تنور انتخابات به «خیال» خود، ابتدا «اقتدار جمهوری‌اسلامی» را احیا و سپس «دوباره اصلاحات» را «جان»ی تازه بخشند و از این طریق «براندازی» را به «حاشیه» برند.

 

مفهوم تاریخ در اندیشه شاهرخ مسکوب / امید غیاثی

تاریخ می‌خواهد با نگاهی به گذشته، بفهمد که چرا وضعیت حال چنین است تا برای آینده راهی بیابد. این تصویر مسکوب از تاریخ، در فهمش از فردوسی نیز هویداست. آنجایی که در ارمغان مور، می‌گوید فردوسی آگاهانه پشت سر را می‌نگریست تا راه ناهموار پیش رو را بیابد. مسکوب بر همین اساس نتیجه می‌گیرد که قضیه تاریخ به این سادگی‌ نیست. او در تعبیری جالب، تاریخ را نه واجد حرکتی یکسان و مداوم، بلکه پست و بلند و نامتوازن می‌داند. تعبیری که می‌تواند به تلقی هگلی از تاریخ پهلو زند که سیر حرکت تاریخی را نه خطی، که مارپیچی می‌دانست.

 

برای کار سیاسی در ایران باید ایران‌خواه بود؛ / نقل از : چشم پادشاه

شاهزاده برای همکاری اصولی دارد که بارها اعلام نموده است. اتفاقاً اصول شاهزاده نیز استوار است بر «ایران‌خواهی». بارها ایشان فرموده‌اند که اعتقاد به ملت ایران و پرچم ملی، حفظ مملکت و اعتقاد به اراده‌ی ملت و دولت ملی سکولار، اصول ایشان برای همکاری‌اند. از این رو با جمهوری‌خواهان ایران‌خواه نیز همکاری کرده‌اند.

 

تأملی بر مفاهیم جنگ و صلح در اندیشه ایرانشهری / امید غیاثی

مفهوم جنگ و صلح در اندیشه ایرانشهری طباطبایی نسبتی مهم با مفاهیم دولت و ملت دارد و باید در بستر مورد نظر درباره این مفاهیم سخن بگوئیم، که در آن وضعیت نه لزوما جنگ مفهومی منفی و نه صلح همواره مفهومی مثبت قلمداد خواهد شد.

 

تقدیر تاریخی و فرم دولت در ایران در اندیشه جواد طباطبایی / امید غیاثی

مشروطیت، خواستی از درون ایران بود که در فاصله میان بسته شدن نخستین نطفه‌های آگاهی از مفهوم انحطاط، در جنگ‌های ایران و روس، تا نیمه دوم عصر ناصری و سه دهه‌ای که به پیروزی مشروطیت انجامید، در بستری تاریخی شکل گرفت و با همه کمبودها و نواقصش، ایران را در آستانه دوران جدید قرار داد.

 

یک بازبینی در ژرفای روان ایرانی / به یاری فرازهایی از سخنان داریوش همایون / گردآورنده: آریا زرنگار

جهان اسلامی‌ که بزرگ‌ترین صادراتش مغزهای پیشرفته و بالا‌ترین دستاوردش پروراندن بمب‌اندازان خودکشی و قهرمانانش صدام حسین‌ها (تا پیش از دستگیری) و بن لادن‌ها هستند تا کی می‌باید هویت و نشانی ما باشد؟ جهان اسلامی، با فرهنگی در زنجیر سنت‌های دست و پا گیر و یک فولکلور مذهبی آغشته به خرافات، در مقایسه با پیام آزاد منشانه و انسانی فرهنگی که پویائی و انعطاف پذیری‌اش در پنج سده گذشته مانندی در هیچ فرهنگی نداشته است، چه دارد که به ملتی مانند‌ ایران با تجربه تاریخی هزار و پانصد ساله پیش از اسلام و گرایش همیشگی‌اش به اروپا و امریکا عرضه کند؟

 

هرج‌ومرج یا توسعه؟ / احسان هوشمند ـ احمد بستانی

آقای علی دینی‌ترکمانی در یادداشتی در ۱۶ فروردین‌ماه ۱۴۰۲ با عنوان «تجزیه‌طلبی، تالی منطقی وطن‌گرایی شووینیستی» به زعم خود تلاش کرده تا برنامه پژوهشی سیدجواد طباطبایی را به بحث و انتقاد گذارد. در ۱۹ فروردین‌ماه احسان هوشمند پاسخی به یادداشت دینی‌ترکمانی منتشر کرد و سپس در ۲۴ تیرماه دینی‌ترکمانی در یادداشت تفصیلی دیگری برنامه پژوهشی طباطبایی را بی‌توجه به نقدهای وارده توسط هوشمند، دوباره مورد نقد و ارزیابی قرار داد.

 

 

یادآوری یک نکته تاریخی از جنگ‌های ایران و روس / منصور هدایتی

در پی هجوم سربازان روس به تبریز و ایجاد هرج و مرج و آشوب، شاهزاده عباس میرزا از«دارالسلطنه تبریز»، جایی که «نطفه آگاهی از بحران بسته شد»، همراه با کارگزاران و مشاوران دولتخواه ایراندوست به ریاست میرزا عیسی قائم مقام و پسرش میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی کوشیدند برای نجات «وطن» با توسل به خرد و تدبیر، ابعاد فاجعه را کاهش و اوضاع بر هم ریخته ایران را سامان دهند. از آن پس “سده‌ای در ایران آغاز شد که زادگاه آن تبریز بود. این سده، در تبریز، با واکنش به شکست ایران در جنگ‌های ایران و روس آغاز شد و با انقلاب مشروطیت به پایان رسید”.

 

آقای عباس میلانی تا کی ستیز با ایران! / پرویز خسروی

‌ ‌

‌آقای میلانی، گویی دوباره به دنبال راه‌حل‌هایی «جهانشمول» برای ایران هستند. ایشان هنوز به این نکته اساسی پی نبرده است که «یک ایراد بزرگ و یک بیراهه‌‌ای که در صد سال گذشته رفتیم این است که همیشه فکر کردیم که در دوره‌های مختلف، یک نظریه موجود «عام» و «تمام»ی هست و ما اگر بتوانیم به آن برسیم «مشکل» ما حل است».

 

«دموکراسی» خیال‌پردازانه عباس میلانی برای «ایران» / پرویز خسروی

آقای میلانی پس از این همه سال و با صرف آن همه بودجه در مرکز «ایران شناسی» جنب دانشگاه استنفورد هنوز به این نکته کلیدی و تعیین کننده پی نبرده است که ایران و واقعیت‌های تاریخی آن یکسره با «کشورهای عرب» و هر کشور به واقع دموکراتیک غربی متفاوت و قابل قیاس نیست. آقای میلانی، گویی دوباره به دنبال راه‌حل‌هایی «جهانشمول» برای ایران هستند. ایشان هنوز به این نکته اساسی پی نبرده است که «یک ایراد بزرگ و یک بیراهه‌‌ای که در صد سال گذشته رفتیم این است که همیشه فکر کردیم که در دوره‌های مختلف، یک نظریه موجود «عام» و «تمام»ی هست و ما اگر بتوانیم به آن برسیم «مشکل» ما حل است».

 

در باره «منشور» بر هم ریختگی کشور ایران / پرویز خسروی

‌ ‌

هیچ فرد ایران‌دوستِ اندک آگاه به تاریخ ملت ایران نمی‌تواند ذره‌ای به این منشور احساس تعلق داشته باشد. این «منشور» همانگونه که در عنوان آن دیده می‌شود گستاخانه بدون نام کشور ایران و پرچم و ملت آن تنظیم و طراحی شده است! ساختار معنایی بند بند این به اصطلاح «منشور»، سخیف و مغلوط است و به جرئت می‌توان گفت این متن در معنا، «منشور بر هم ریختگی کشور» ایران است.

 

پیامدهای فدرالیسم قومی در ایران / امین کریمی

با توجه به شرایط ویژه‌‌ی موجود در ایران که منحصربه‌فرد بوده و هیچگونه همانندی میان آن و دیگر ملتها و کشورها نیست، برپایی فدرالیسم قومی نه تنها دردی از ملت رنجدیده‌‌ی ایران دوا نخواهد کرد، بلکه ایران را از مرداب امروزی به باتلاق تجزیه، پاکسازی نژادی و کشتارهای قومی مذهبی می‌کشاند. این شیوه مادرِ تعصب و ارتجاع است؛ فدرالی که هیچگونه عدالت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را در پی نخواهد داشت و نامی از ایران بر جای نخواهد گذارد.

 

برنار آنری لوی؛ «دوست نادان کردها» / علیرضا کیانی

در اینجا به ناچار بایستی پرانتزی باز شود و به این نکته اشاره شود که نوع توصیف برنار آنری لوی از ایران زمانی مهم می‌شود که بدانیم برنار لوی وقتی از ایران سخن می‌گوید صرفا منظورش جمهوری اسلامی نیست، بلکه ایران را در بستر تاریخی آن می‌بیند و در کتاب مشهورش «امپراتوری و پنج پادشاه» مدعی می‌شود که حتی نام «ایران» نیز بنا به روحیات «نژادپرستانه» رضاشاه پهلوی و در توافق او با آلمان نازی، بر این کشور نهاده شد. البته ایران‌شناسان بزرگ فرانسوی همچون «یان ریشار»، رئیس‌ موسسه مطالعات ایرانی سوربن، این ادعا را در زمان انتشار کتاب‌ رد کردند. یان ریشار تاکید کرد ایرانی‌ها هیچ‌گاه نام کشور خود را عوض نکردند، بلکه رضاشاه از دولت‌های خارجی خواست که این کشور را به جای «پرشیا»، به نامی بنامند که خود ایرانیان کشورشان را قرن‌ها به آن نام خطاب می‌کردند

 

« نوشته‌های قدیمی‌تر