میراث ملی قابل مذاکره نیست

میراث ملی قابل مذاکره نیست

عقربه‌های زمان به ارادۀ مردمی بیزار از کل نظام بسته است!/ فرخنده مدرّس

عزت و شرف انسانی و ملی را با بمب‌های بیگانگان بر سر ایرانیان نخواهند ریخت. عزت و شرف یک ملت را رژیم‌های فاسدی چون جمهوری اسلامی می‌توانند سرکوب کنند، عزت و شرف ملتی را بیگانگان می‌توانند نادیده بگیرند و خرج مصالح و منافع خود کنند، اما تنها نیرویی که قادر به حفظ و احیای عزت و شرف ملی و انسانی خویش است، خودِ ملت است، که باید از خودگذشتگی نشان دهد و خردمندانه همۀ امکانات خود را سازمان‌یافته به میدان نبرد آورد.

در مقابل تفرقه‌انگیزی جمهوری اسلامی ما سرود اتحاد ملی می‌خوانیم
نوروزِ پیروزتان خجسته باد!

& bsp;

پیروزی جنبش ملی از کدام راه؟ / فرخنده مدرّس

چند روزی پس از فاجعۀ جدید «ایذه» شهری که، مانند بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ کشور، از جنبش مهسا و پیش از آن نیز شاهد و قربانیِ فاجعه‌ها و سرکوب‌ها، بدست نیروهای رژیم اسلامی بوده و روی آرامش بخود ندیده‌ است، ما سعی کردیم به یاری فرازهایی از سخنان داریوش همایون بار دیگر پای بحث رابطۀ اهداف و ابزارهای پیکار ملی، پیکاری با آرمانهای آزادیخواهانه و هدف مهم «بازپس گرفتن ایران» را به میان آوریم. زیرا برای ما حادثۀ «ایذه» یعنی اقدام به مبارزۀ مسلحانه و فریادهای تمجید و تشویق آن، نخستین زنگ خطری‌ست که به باور ما از کنار آن بی‌اعتنا نمی‌توان گذشت.

فرازهایی از سخنان داریوش همایون: رابطه اهداف و ابزارهای پیکار ملی

تقدیم به دخترکان بی‌باک ایران در آستانۀ نوروز پیروز / فرخنده مدرّس

در آستانۀ فرا رسیدن نوروز پیروز که بار دیگر دشمن ایران و اشغالگر تخت کیانی سیاست آن، استقبال و جشن این روز ارجمند، از روزگاران کهن ایران را بر ایرانیان ممنوع اعلام کرده‌ است. در این روزها که می‌بایست خیابان‌ها و شهرها و روستاهای ایران انباشته از آوای بلند «حاجی فیروز» با پیام فرارسیدن نوروز خجسته باشد، اما بجای «حاجی فیروز» که به اسارت در بند فرمان محتسبین، رفته است، به جای این پیام‌آور شادی و جشن نوروز، دو ماهرو، دو غزال‌چشم، دو دخترک دلاور در لباس قرمز مخصوص «حاجی فیروز» با گیسوان افشان، نغمۀ شادی و پایکوبی آمدن بهار و نوروز را سر دادند.

نگاهی به دوره‌ای از تاریخ جدید روزنامه‌نگاری ایران در گفتگو با سیروس علینژاد
photo_2021

‌ ‌

از شکست روسیه دفاع کنید؛

نزول شأن اوکراین مقابل تجاوز روسیه را «شر» می‌دانم، گویی اروپای تضعیف شده‌ی امروز که از نقشش در تحولات بین‌المللی کاسته شده، جایزه روسی‌ست، اروپا را باید از خطر روسیه، هرچند روسیه‌ی زخمی و ضعیف، حفظ داشت.

تجدید قوای روح ایرانی در پیام‌های شاهزاده رضا پهلوی / فرخنده مدرّس

شاهزاده در این سال‌ها و در این دهه‌ها، هر جا که امکان فراهم آمده، توانسته‌اند زبان فرهیخته و تجسم روح بلندپرواز ایرانی بشوند. ایشان در همۀ این لحظه‌ها رو به جهانیان، با صدا و پیامی استوار، از عشق و دلبستگی‌ خود و ایرانیان به ملت و میهن خویش‌، در عین تعهدشان به آزادی، صلح و دمکراسی و حقوق برابر انسان‌ها گفته‌اند، از سرفرازی خود از ملت خویش و از جوانان دلیر و به ویژه زنان بی‌باک ایرانی گفته‌اند که با پرهیز از خشونت، پرهیز از کینه‌توزی و دشمنی، پیکار ملی خود، در راه آزادی و عدالت و حقوق برابر انسان‌ ایرانی و صلح و مسالمت با جهان و همسایگان، را به پیش می‌برند. ایشان از این گفته‌اند که از داشتن چنین ملتی سربلندند و به این ملت و مردمان امیدوار! و در این سربلندی و امیدواری‌ست که از همان آغاز و از همان عنفوان جوانی، حتا لحظه‌ای به کنار کشیدن از پیکار در دفاع از حقوق و آزادی این ملت، نیاندیشیده و دست نشسته‌اند. ایرانیان نیز از شاهزادۀ خود سربلند و به ایشان امیدوار و پشت‌گرمند!

بر مدارِ تاریخِ پیشرفت در آستانۀ سالگردِ آمدن رضاشاه / فرخنده مدرّس

‌ ‌
ایران اگر بخواهد بار دیگر به مدار تاریخِ پیشرفت بازگردد و در مسیر تداوم و تحکیم جامعۀ مدرن خود گام ب ردارد و در آن مسیر استوار بماند، نمی‌تواند بر حقوق برابرِ تک تک افراد این ملت، فارغ از قوم، دین و آئین و مذهب و جنسیت، چشم بپوشد. هیچ جامعه‌ای بدون زنان خود به کمال نمی‌رسد و هیچ اجتماعِ مردمانی بدون، تکیه بر ارادۀ عمومی آنان و بدون آزادی و حقوق برابرِ آحاد آن به کمال ملت‌بودگی خود دست نمی‌یابد. بنای چنین کشور، جامعه‌ و ملتِ کاملی در کانون اصلاحات، اقدامات و آرمان‌ها و آرزوهای رضاشاه قرار داشت. و این آن انطباق دیدگاه زنان، امروز، با دیدگاه رضاشاه، در آن روزگار ایران و حلقۀ پیوند میان این دو دیدگاه درآن دو روز و امروز است.

راه حل سیاسی مسئله مذهب / داریوش همایون

آخوند‌ها خود متوجه شده‌اند که یکی بودن شریعت با سیاست شمشیری دو دم است؛ سیاست آنها شریعت را سراسر با پیامد‌های ترسناک برای آینده مذهب در ایران گرفته است. 

نقش انقلاب مشروطه در تحول تعلیم و تربیت ایران / دکتر جلال متینی

به‌مناسبت درگذشت دکتر جلال متینی مراتب تسلیت قلبی و سرشار از احترامات فائقه خود را خدمت اعضای خانواده ایشان اعلام داشته و نوشته زیر را که برگرفته از فصلنامۀ تلاش شماره ۲۶ سال ۱۳۸۵ ـ ویژه‌نامۀ صدمین سالگرد مشروطه است، به‌یاد گرانقدرشان به خوانندگان علاقمند به‌تلاش‌های علمی و سرشار از ایراندوستی ایشان تقدیم می‌کنیم. یادشان ارجمند و نامشان جاودان باد!

اندیشۀ ایرانشهری به محک شواهد تاریخ ایران باستان / امید غیاثی

در نهایت نیز می‌توان گفت ورای همه بحث‌های تفسیری در تاریخ ایران باستان، اندیشه ایرانشهری در نظام فکری طباطبایی، هر دو مفهوم باستانی «ایران» و «شهر» و نسبتی که در سده‌های بعد تا به امروز با آن‌ها داشتیم را کلیدی نشان می‌دهد. به تعبیری که می‌توان از متفکر آلمانی، راینهارت کوزلک وام گرفت، این دو مفهوم به یک معنا، مفاهیم پایه‌ای و بنیادین برای تمدن ایرانی هستند و این دستاورد بزرگی است. در نهایت می‌توان گفت اهمیت طباطبایی برای ما در افقی ست که به ما نشان داد و همواره باید نظام فکری او مورد بررسی علمی مخالفان و موافقان قرار گرفته تا زوایا و خبایای آن بیشتر مشخص گردد.

به مناسبت زاد روز گرانقدر فیلسوف تاریخ و فرهنگ ایران جواد طباطبایی / منصور هدایتی

جواد طباطبایی فیلسوف تاریخ و فرهنگ ایران، به پشتوانه توان علمی خود، «ایستاده در ایران»، موفق گردید «میراث معنوی» خود درباره «ایران» را که حاصل بیش از نیم سده تلاش و «جنگ» جانکاه بود؛ طی راهی سخت و طولانی «که از ناجوانمردی هیچ کم نداشت» و «در محدوده خط امانی از دیوان قضا»ی حکومت اسلامی، هم چون گنجینه و «منبع» گرانبهای علمی و ماندگار بر زمین سخت و پهناور و کهنسال ایران برای همیشه به‌یادگار بگذارد. تکرار این نکات آنگاه اهمیت بیشتر پیدا می‌کند که بدانیم، جواد طباطبایی پس از «انقلاب اسلامی» سال پنجاه‌وهفت «ایستاده» در ایران، «راه» سخن گفتن و نوشتن گشود و به همین مناسبت می‌گوید: «شیوه نوشتن من از نوع خاصی است که لئو اشتراوس منطق آن را توضیح داده است». و آن «نوشتن تحت منطق سرکوب» بوده است.

فایل پی دی اف کتاب بالیدن بر بستر اندیشۀ دکتر جواد طباطبایی

کیانوش، کیانوش‌ها، چه جوانی، چه جوانانی به سوی مرگ رانده شدند، چه جوانانی.
آنها که در ایران در قدرتند، هیچ نیستند، هیچ نیستند و حتی نام آنچه میکنند، حکمرانی نیست. قتل عمد است. مشتی قاتلند. آنها عصاره‌ی روان‌پریشی، تعصب، تجاوزگری به ذهن و جسم و روان، پدرسالاری، عقب ماندگی و جهل هستند. این وطن برای آزادیخواهان و آنها که روحشان در جسمشان نمی‌گنجد، برای آنها که آرزویشان آبادی و آزادی‌اش است، وطن نشد، چون خود در هزارتوی جهل و خشونت محبوس است. قاتلین عمد به نام حفاظت از وطنی که از ما گرفته‌اند، به جان ساکنینش افتاده‌اند. آنها این وطن را غصب و معنای وجودی‌اش را تهی‌ کرده‌اند.
کیانوش جان، اگر تو نباشی، اگر هزاران دیگر مثال تو نباشند، سقوط این وطن قطعی خواهدبود. کیانوش جان، برای جوانی نکرده، برای زندگی در حسرت، برای تمام رنحهایی که به جرم آزادیخواهی بر تو تحمیل شد، اشک می‌ریزیم اما سر خم نمی‌کنیم.
بله، این زندگی یک وطن به کیانوش و کیانوش‌ها و به همه‌ی ما بدهکار شد.
قرارمان این است که این وطن را بازپس بگیریم. یاد تو و هزاران عزیز دیگر و بهای سنگینی که پرداختید ما را متعهد کرده است که تا زنده‌ایم، بر سر این قرار بمانیم.
مرگ ناخواسته‌ خودخواسته‌شده‌ی کیانوش سنجری را به خانواده و عزیزانش، به دوستان و همرزمانش و به همه‌ی آزادیخواهان تسلیت می‌گویم.

نیلوفر بیضایی
۱۵ نوامبر ۲۰۲۴

« نوشته‌های قدیمی‌تر