جنگ هستی: مشروعیت، فروپاشی و بازتعریف نظم / الهه رامندی

امروز در ایران شاهد نوعی دوگانگی در احساس‌های مردم و اذهان اجتماعی هستیم: مردمی که هم از ویرانی زیرساخت‌ها و جنگ هراس دارند، و هم نظام سیاسی را دیگر نماینده خود نمی‌دانند. برای بخشی از جامعه، جنگ با اسرائیل نه دفاع از میهن، بلکه تداوم نزاعی است که حاکمیت در آن، خود را به‌جای نمایندۀ ملت نشانده است. بخش‌هایی این جنگ را حتی نوعی «تسویه‌حساب تاریخی» یا «انتقام نمادین» از نظمی می‌دانند که دهه‌هاست آنان را سرکوب و منافع آنان را نابود و حقوق انسانی‌شان را پایمال کرده است.

چه کسی آتش این جنگ را برافروخته است؟

چند کلامی از م سحر در باره جنگ خانمانسوز جاری در وطن

سخنان شاهزاده رضا پهلوی در دیدار با گروهی دوحزبی از نمایندگان کنگره آمریکا

جمهوری اسلامی، رژیمی که طی ۴۶ سال گذشته با مردم من در جنگ بوده و پیروان ادیان مختلف از جمله مسیحیان، یهودیان، بهائیان و مسلمانان را تحت آزار و فشار قرار داده، در مراحل پایانی فروپاشی قرار دارد. رهبر آن به پناهگاهی زیرزمینی گریخته و از مردم به‌عنوان سپر انسانی سوءاستفاده می‌کند. تسلط این رژیم بر کشور در حال فروریختن است. آنچه اکنون در جریان است، صرفاً یک تغییر سیاسی نیست؛ بلکه یک دگرگونی معنوی و اخلاقی است.

علت و پیامد جنگ را نباید دور زد / داریوش همایون

«مسئله اصلی این است که موقعیت را می‌باید به درستی شناخت و به بیان آورد. آنگاه ‌اندیشه روشن و زبان درست کار خودش را خواهد کرد. کم و کاستی مانند همیشه از تعریف آغاز می‌شود. می‌باید نخست موقعیت را چنانکه هست و‌‌ رها از ملاحظات سیاسی تعریف کنیم. ما می‌باید آنچه را که به مصلحت این سرزمین و مردم آن است، از جمله مردمی ‌که هنوز به جهان نیامده‌اند، انجام دهیم.»

‌ پاسخی از ضمیرِ روشن / بهرام روش‌ضمیر

‌  پاسخی از ضمیرِ روشن/ بهرام روشن‌ضمیر‌ ‌ 
‌ ‌
قول داده بودم از محدثی بگذرم. اینجا بحثم شخص نیست. بیایید فارغ از اشخاص و افراد به کارکردها بنگریم ببینیم آیا این تالی‌های فاسد مبتذل‌ترین محصولات روشنفکر غربی اصلا حرف اصیلی برای ارائه دارند؟
نگاه کنید به خودزندگی‌نامه‌ حسن محدثی. خودش می‌گوید در دوره سیاه پهلوی در روستا تا ابتدای دبیرستان درس خوانده (به فارسی) و در نتیجه توانسته در رشت دیپلم بگیرد و نهایتا در تهران دکتری بگیرد و استاد دانشگاه بشود! آنگاه آمده بر سر شاخ بن می‌برد که چرا دولت مدرن در محلات سراسر ایران آموزش به زبان فارسی را به مردم حقنه کرده است؟ یعنی از نردبان بالا رفته و نردبان را انداخته و می‌گوید باید جلوی صعود مردمان حاشیه به کرسی دانشگاه‌ها را گرفت! باید جلوی صدادارشدن و تریبون‌پیدا‌کردن «حاشیه» را گرفت!
در مورد شما، بله. خدا نیامرزد آن کسانی را که نیم‌قرن پیش، در روستای کرباسده مدرسه ابتدایی و راهنمایی‌زدند! وگرنه الان محدثی در حال شغل شریف شالیکاری بود و سر زمین، به زبان محلی، در حال بحث درباره کیفیت محصول و بارش باران بود، نه اینکه درباره گذشته و آینده یک ملت و کشور تز بدهد. خدا نبخشد کسی را که اینها را زبان‌دار کرد.

مقدمه‌ای بر خطابۀ / محمدعلی فروغی

اقوام کهن سال اگر به تاریخ گذشته خود به این چشم نظر کنند که موجبات عجب و غرور و تکبر و تفاخر بیابند و به استخوان پوسیدۀ نیاکان تکیه کرده برای خویش تن‌آسانی روا دارند البته چندی نمی‌گردد که ذلت دامن‌گیر ایشان می‌شود و نظر به عزتی که پیشینیان آن‌ها داشتند تباهی روزگارشان بیشتر از مذلت اقوام گمنام بر عالمیان آشکار می‌گردد فرزند ناخلف شمرده می‌شوند و همه کس به زبان حال یا مقال به ایشان می‌گوید: ‌‌
 ‌گیرم پدر تو بود فاضل ‌            ‌از فضل پدر تو را چه حاصل

تاریخِ شکست و پیروزی و آرایش نیروها / فرخنده مدرّس

«ما» در هنگامۀ شکل‌گیری جبهۀ ارتجاعی انقلاب پنجاه‌وهفت، در عرضۀ آگاهی ملی و فهم و اقناع به ضرورت عرضۀ فرهنگ والایی و بنیادهای فکری آن فرهنگ کاستی داشتیم، پیروزی آن جبهۀ ارتجاع، از پیِ این کاستی آمد و این بار نخست نبود! شاید ما ایرانیان کمتر عادت کرده‌ایم، شکست‌های خود را از منظر منطق درونی و از دریچۀ ضعف‌ها و کاستی‌ها و ناتوانی‌های خود نظاره کرده و دربارۀ آنها به تأمل و تعمق و داوری بپردازیم و بپذیریم که شکست‌ها همواره منطقی درونی دارند. به عبارت دیگر همواره عوامل و شرایط شکست از درون فراهم می‌شوند و پیروزی «دیگران» از پی می‌آید.

روز سردار سپه / داریوش همایون

هنگامی که سردارسپه خود را در آن بامداد سوم اسفند (حوت) ۱۲۹۹ بر سیاست ایران تحمیل کرد، ایران به عنوان یک کشور عملاً وجود نداشت. در تهران سلطنت قاجار به آخرین ورطه‌های ضعف و تباهی در غلتیده بود. مجلس لانۀ زمینداران و خان‌ها و عملاً ترمزکنندۀ هر حرکت ترقیخواهانه بود. دستگاه اداری از هم پاشیده و غرق در فساد و محیط سیاسی عقیم بود. بیرون از تهران در شمال هواداران کمونیست‌ها نخستین تجربه‌های خود را در تجزیۀ ایران می‌کردند و در غرب سیمتقو تجزیه‌طلبی را با شیوه‌های سنتی غارت و ترکتاز به هم آمیخته بود. در جنوب غرب، خان‌ها سراسر منطقۀ زاگرس را از پیکر ایران جدا کرده بودند و در خوزستان خزعل عرب به پشتیبانی انگلیس‌ها نیم قدمی هم با تشکیل یک حکومت مستقل از ایران فاصله نداشت. در جنوب و جنوب شرقی جداافتادگی قرن‌ها عمیق‌تر و برگشت‌ناپذیرتر می‌شد.

در عالم انقلاب دیروز و فارغ از واقعیت‌های امروز / فرخنده مدرّس

برخاستن یک نیروی سیاسی ـ انقلابی از «متن جامعه» نه تنها به معنای داشتن آگاهی از آن جامعه نیست، بلکه به این معنا هم نیست که هر نیروی برخاسته از متن جامعه برای انقلاب الزاماً داری پایگاه اجتماعی باشد که یک ضرورت است. چریک‌ها چنین پایگاه قدرتمندی در اجتماع ایرانی نداشتند و امروز هم ندارند، حتا با داعیۀ دمکراسی‌خواهی! چریک‌ها قدرت سیاسی را می‌خواستند، اما پایگاه «توده‌ایش» را نداشتند. آنها اما آن انقلاب خیالی خود را هم می‌خواستند، پس در راه آن کُشتند و کُشته شدند. اما در حقیقت امر، در اوج احساسِ پیروزیِ «انقلاب بهمنِ» خود، نبرد را در رقابتِ قدرت به نیرویِ انقلابی ـ مذهبی باختند.

میراث ملی قابل مذاکره نیست

میراث ملی قابل مذاکره نیست

عقربه‌های زمان به ارادۀ مردمی بیزار از کل نظام بسته است!/ فرخنده مدرّس

عزت و شرف انسانی و ملی را با بمب‌های بیگانگان بر سر ایرانیان نخواهند ریخت. عزت و شرف یک ملت را رژیم‌های فاسدی چون جمهوری اسلامی می‌توانند سرکوب کنند، عزت و شرف ملتی را بیگانگان می‌توانند نادیده بگیرند و خرج مصالح و منافع خود کنند، اما تنها نیرویی که قادر به حفظ و احیای عزت و شرف ملی و انسانی خویش است، خودِ ملت است، که باید از خودگذشتگی نشان دهد و خردمندانه همۀ امکانات خود را سازمان‌یافته به میدان نبرد آورد.

در مقابل تفرقه‌انگیزی جمهوری اسلامی ما سرود اتحاد ملی می‌خوانیم
نوروزِ پیروزتان خجسته باد!

& bsp;

پیروزی جنبش ملی از کدام راه؟ / فرخنده مدرّس

چند روزی پس از فاجعۀ جدید «ایذه» شهری که، مانند بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ کشور، از جنبش مهسا و پیش از آن نیز شاهد و قربانیِ فاجعه‌ها و سرکوب‌ها، بدست نیروهای رژیم اسلامی بوده و روی آرامش بخود ندیده‌ است، ما سعی کردیم به یاری فرازهایی از سخنان داریوش همایون بار دیگر پای بحث رابطۀ اهداف و ابزارهای پیکار ملی، پیکاری با آرمانهای آزادیخواهانه و هدف مهم «بازپس گرفتن ایران» را به میان آوریم. زیرا برای ما حادثۀ «ایذه» یعنی اقدام به مبارزۀ مسلحانه و فریادهای تمجید و تشویق آن، نخستین زنگ خطری‌ست که به باور ما از کنار آن بی‌اعتنا نمی‌توان گذشت.

فرازهایی از سخنان داریوش همایون: رابطه اهداف و ابزارهای پیکار ملی

تقدیم به دخترکان بی‌باک ایران در آستانۀ نوروز پیروز / فرخنده مدرّس

در آستانۀ فرا رسیدن نوروز پیروز که بار دیگر دشمن ایران و اشغالگر تخت کیانی سیاست آن، استقبال و جشن این روز ارجمند، از روزگاران کهن ایران را بر ایرانیان ممنوع اعلام کرده‌ است. در این روزها که می‌بایست خیابان‌ها و شهرها و روستاهای ایران انباشته از آوای بلند «حاجی فیروز» با پیام فرارسیدن نوروز خجسته باشد، اما بجای «حاجی فیروز» که به اسارت در بند فرمان محتسبین، رفته است، به جای این پیام‌آور شادی و جشن نوروز، دو ماهرو، دو غزال‌چشم، دو دخترک دلاور در لباس قرمز مخصوص «حاجی فیروز» با گیسوان افشان، نغمۀ شادی و پایکوبی آمدن بهار و نوروز را سر دادند.

نگاهی به دوره‌ای از تاریخ جدید روزنامه‌نگاری ایران در گفتگو با سیروس علینژاد
photo_2021

‌ ‌

« نوشته‌های قدیمی‌تر