«

»

Print this نوشته

کنفرانس سران اسلامی / آیندگان ۱۰ شهریور ۱۳۴۸ / داریوش همایون

‌تجاوزاتی که برخی دولت‌های اسلامی به یکدیگر مرتکب می‌شوند، وحدت اسلامی را به افسانه‌ای بدل کرده است. طرح‌های تجاوزطلبانه‌ای که در خلیج‌فارس از جانب کشورهای معین سال‌هاست دنبال می‌شود؛ مبارزه بدخواهانه و کودکانه برای تغییر نام‌های جغرافیائی؛ آزار اتباع ایران در برخی سرزمین‌های عربی؛ همه نمونه‌هائی از رفتار با یک کشور اسلامی از جانب پاره‌ای کشورهای اسلامی دیگر است، آن هم کشوری که همواره از حقوق مسلمانان در هر جا دفاع کرده است.

‌‌

کنفرانس سران اسلامی

 

آیندگان ۱۰ شهریور  ۱۳۴۸

 

داریوش همایون

موافقت وزیران خارجه عربی را با تشکیل یک کنفرانس سران اسلامی پیروزی جناح معتدل‌تر اعراب دانسته‌اند. در واقع ملک فیصل مدتها بود که در برابر سیاست عبدالناصر از یک سیاست اسلامی پشتیبانی می‌کرد و اکنون که سرسخت‌ترین حریفانش منطق او را پذیرفته‌اند که باید ار نیروی همه مسلمانان یاری جست از جهتی به یک پیروزی دیپلماتیک دست یافته است.

اما شادی کردن در باره این پیروزی چه در دنیای عرب و چه بیرون از آن پیش از موقع می‌نماید. عبدالناصر در تنگنای دو سال گذشته خود مدتها بود در پی یک کنفرانس سران عرب می‌گشت تا پشتیبانی اخلاقی و مالی تازه‌ای از یک گروه بزرگ‌تر دولت‌ها بدست آورد؛ فشار دیپلماتیک بر واشینگتن را افزایش دهد و با واقعیت بخشیدن به “جبهه شرقی” از تندی حملات اسرائیل بر مصر بکاهد. کوشش‌های او تا کنون بیهوده مانده است زیرا عربستان سعودی ـ که بار اصلی پشتیبانی‌های مالی و دیپلماتیک بر دوش آن خواهد افتاد ـ علاقه‌ای به گرفتن سهم فعال‌تر در کشمکش‌های دور از مرزهای خود ندارد.

تا پیش از آن که پیشنهاد تشکیل کنفرانس سران اسلامی طرح شود گردآوردن سران عرب هر روز بعیدتر جلوه می‌کرد. و اگر عبدالناصر با شوقی که از گزارش‌ها برمی‌آید به جناح فیصل پیوسته از آن روست که دیگر امیدی به طرح اصلی خود ندارد.

دشواری کار یک کنفرانس سران دولت‌های اسلامی از همین جاست که جای مجمع سران دول عرب را بگیرد و تبدیل به میدان مبارزه تبلیغاتی اعراب شود، با همه تجربه‌هائی که در بیست و چندسال اتحادیه عرب از چنین مجامعی بدست آمده است.

هر کنفرانسی از سران دول اسلامی باید با تهیه‌های وسیع قبلی آغاز شود و در این گفتگوهای مقدماتی ایران می‌تواند سهم عمده داشته باشد. وزارت خارجه ایران اعلام داشته است که این کشور در کنفرانسی از سران اسلامی شرکت خواهد جست. با توجه به این که همبستگی اسلام و “اسلامی کردن” مسائل مسلمانان در دنیای کنونی و دوری از ملاحظات تنگ قومی و نژادی و زبانی از سال‌ها پیش پیوسته از طرف شاهنشاه ایران طرح و در هر فرصت تکرار شده و با توجه به این که فکر وحدت دولت‌های اسلامی یک ابتکار ایرانی است، شرکت ایران امری طبیعی و مسلم خواهد بود.

ولی شاهنشاه در دفاع خود از همبستگی اسلامی هدف‌های وسیع‌تری را در نظر دارند و دیپلماسی ایران طبعاً باید چنان در آماده کردن مقدمات کنفرانس بکوشد که اولاً موفقیت آن مسلم گردد و ثانیاً کم‌وکاستی‌های گذشته در سطح بزرگ‌تری مجال ظهور نیابد.

پیش از هر چیز دستور مذاکرات و حدود تعهدات باید از پیش معین باشد. اگر هدف کنفرانس یافتن راهی برای حفظ اماکن مقدس اسلامی در اورشلیم است ضرورتی به کشاندن مسائل دیگر به کنفرانس نخواهد بود. اما اگر دستور کار بررسی عمومی مسائل دنیای اسلامی است باید به همه این مسائل پرداخته شود و به مسائل دنیای عرب تنها جای سزاوار آن را بدهند.

در دنیای اسلامی مسئله صرفاً در این نیست که اعراب نیازمند پشتیبانی‌هائی هستند. ترکیه غیر عرب در قبرس و پاکستان غیر عرب در کشمیر نیازمند همان پشتیبانی‌هاست. بیش از بیست سال جنگ اعراب با اسرائیل نباید پاره‌ای دشواری‌های جدی را که در روابط درونی دنیای اسلامی وجود دارد از نظرها بپوشاند. در میان دولت‌های اسلامی دولتی مانند عراق است که رفتارش با دولت‌های اسلامی دیگر، از جمله ایران، از هر دشمنی بدتر است. هیچ دولت غیراسلامی هزار هزار اتباع ایران را پس از تاراج اموالشان بی‌خانمان نکرده است. هیچ دولت غیراسلامی با هرچه ایرانی است، حتی اگر کالاهای مورد نیازش باشد، چنین خصومت آشتی‌ناپذیر نشان نمی‌دهد.

تجاوزاتی که برخی دولت‌های اسلامی به یکدیگر مرتکب می‌شوند، وحدت اسلامی را به افسانه‌ای بدل کرده است. طرح‌های تجاوزطلبانه‌ای که در خلیج‌فارس از جانب کشورهای معین سال‌هاست دنبال می‌شود؛ مبارزه بدخواهانه و کودکانه برای تغییر نام‌های جغرافیائی؛ آزار اتباع ایران در برخی سرزمین‌های عربی؛ همه نمونه‌هائی از رفتار با یک کشور اسلامی از جانب پاره‌ای کشورهای اسلامی دیگر است، آن هم کشوری که همواره از حقوق مسلمانان در هر جا دفاع کرده است.

یک کنفرانس سران اسلامی، اگر دستور کاری در خور چنین اجتماع بزرگی داشته باشد، از رسیدگی به این گونه مسائل گریزی نخواهد داشت. به چه دلیل می‌خواهند به حقوق تاریخی و حیاتی ایران تجاوز کنند؟ چه دشمنی با ایران و عنصر ایرانی دارند؟ چرا نمی گذارند این ملت در فضائی که به حکم طبیعت و جغرافیا و تاریخ از آن اوست آزادانه رشد کند؟

تبلیغات زهرآگینی که بیش از ده‌سال است بر ضد ایران و رهبر ایران و حکومت‌های ایران می‌شود با کجای وحدت اسلامی سازگاری دارد؟ اگر قرار است یک جبهه متحد اسلامی تشکیل یابد آیا می‌توان انتظار داشت همچنان در داخل آن بر ضد یکدیگر توطئه کنند؟

دولتی مانند عراق که وزیرخارجه‌اش با کنفرانس اسلامی موافقت می‌نماید آیا نباید دست کم در آستان تشکیل چنان اجتماعی از گرفتن تصمیم نابخردانه جلوگیری از ورود کالاهای ترانزیتی خود از خاک ایران خودداری کند؟ اگر آن چه حتی از خاک ایران گذشته باشد برای عراق چنان غیرقابل قبول است که تنها تعهدات بین‌المللی خود را هم زیرپا می‌گذارد از یک کنفرانس سران اسلامی چه انتظاری می‌توان داشت؟

نفس گردآمدن رؤسای کشورها یا حکومت‌های بیست و چند دولت به هیچ روی کافی نیست در گفتگوهای مقدماتی برای چنان مجمعی باید روشن شود که چه سودی از آن ممکن است انتظار داشت؟