«

»

Print this نوشته

الفبای فارسی قابل اصلاح نیست / آیندگان سه‌شنبه ۹ مهرماه ۴۸ / گفت و شنودی با دکتر مصاحب

‌‌ein

از قریب ۵۰ هزار آبادی که می‌گویند در ایران است، اگر اسم همه‌شان را به ردیف روی کاغذ بنویسیم، فکر می‌کنید چند نفر از مردم این سرزمین می‌توانند آنها را درست بخوانند. به نظر من گناه است که بنشینیم و ناظر این وضع باشیم.

 

الفبای فارسی قابل اصلاح نیست

آیندگان سه‌شنبه ۹ مهرماه ۴۸

گفت و شنودی با دکتر مصاحب در باره پیرایش املاء فارسی

 ‌

در این هفته وزارت آموزش و پرورش، طی اعلامیه‌ای، همه ادبا، فضلا و صاحب‌نظران کشور را به اصلاح و پیرایش املاء فارسی و تکامل بخشیدن آن، دعوت کرد. با این دعوت جمعی پیش‌بینی می‌شود که مسئله رسم‌الخط زبان فارسی بار دیگر موضوع مورد بحث خواهد شد. هنوز قیل و قال تغییر خط و سرهمنوشتن یا سرهم ننوشتن کلمات مرکب در سال ۱۳۴۴ که ادبا و فضلا را بجان هم انداخت فراموش نشده است که عاقبت هم راهی به دهی نیافت و بالاخره معلوم نگشت که باید ترکیب دو کلمه «شگفت» و «انگیز» را «شگفتنگیز» نوشت یا «شگفت‌انگیز» ـ حال بگذریم که ترکیب درست کلمه‌ای به این مفهوم باید شگفتی‌انگیز باشد!

حقیقت این است که در عصر دگرگونی‌های سریع بنیادها و مفاهیم، رسم‌الخط فارسی، با هیأت ناقص و متحجر فعلیش نمی‌تواند جوابگوی نیازمندی‌های زمان باشد. از این رو اصلاح املاء فارسی شاید تخفیف درد باشد. اما، به هر حال، درمان قطعی نیست. زبان فارسی نیازمند جامه‌ای است تا غنای مفاهیم و خصلت تکامل‌جویانه خود را از این راه جلوه‌گر سازد.

دکتر حسین مصاحب، مؤلف «دائرة‌المعارف فارسی» و استاد روشندل، دگرگونی اساسی خط را توصیه می‌کند.

 ‌

مصاحب ـ من الفباء فارسی را قابل اصلاح نمی‌دانم. و به نظر من، گذشته از هر گونه تعصبی، باید الفباء خودمان را تغییر بدهیم. این تغییر از بسیاری جهات اهمیت دارد. و اولین فایده‌اش تسهیل در چاپ است. در چاپخانه‌ها، مثلاً ما چند تا گارسه «ج» اول، «ج» مفرد و «ج» آخر داریم. و تازه با همه این‌ها، حروف ما نمی‌تواند کار حروف فرنگی را بکند. مثلاً نمی‌توان حروف اول را بزرگ نشان داد، یا با حروف «ایتالیک» تفکیکی میان جمله‌ها ایجاد کرد. این که می‌گویند عوض کردن الفباء لطمه‌ای به ملیت ما می‌زند، باید بگویم که هیچ این الفباء عربی‌الاصل رابطه‌ای با ملیت ما ندارد. می‌گویند با تغییر الفباء آثار ادبی ما از بین می‌رود، حساب بفرمائید که آثار ادبی چاپ شده ما تا چه حد است ـ آثار ادبی ما شامل نسخه‌های معدودی است که هر یک در موزه‌ای پراکنده است. اگر تغییر الفباء از روی طرح صحیحی انجام گیرد، ما هیچ چیز از بین رفتنی نخواهیم داشت.

 ‌

ـ طرحی که شما از آن نام بردید، باید چگونه و بر چه اساسی باشد و اصولاً الفباء مورد نظر شما باید چه خصوصیاتی داشته باشد تا هم نمایشگر تلفظ صحیح کلمه و هم حامل بار مفاهیم آن باشد؟

مصاحب ـ انتخاب الفباء عملی است که از طرف مقامات مملکتی انجام می‌گیرد و همان مقامات آثار ادبی، مثلاً «حافظ» را خیلی آسان و با خرج کم چاپ می‌کنند. وقتی الفبائی «فونتیک» باشد همه می‌توانند درست بخوانند و درست تلفظ کنند. حال آن که با الفباء معمولی بسیاری هستند که نمی‌توانند درست بخوانند.

این مطلب را خیلی آسان می‌شود تحقیق کرد. از قریب ۵۰ هزار آبادی که می‌گویند در ایران است، اگر اسم همه‌شان را به ردیف روی کاغذ بنویسیم، فکر می‌کنید چند نفر از مردم این سرزمین می‌توانند آنها را درست بخوانند. به نظر من گناه است که بنشینیم و ناظر این وضع باشیم.

الفباء کنونی، در عین حال، پرده‌ایست که جهل عده‌ای را هم می‌پوشاند. چقدر تعداد کتاب‌هائی که به عنوان کتابهای تاریخ، جغرافیا و جغرافیای تاریخی منتشر می‌شوند تقلیل پیدا خواهند کرد. اگر نویسنده را وادار کنند که مخصوصاً اعلام را اعراب‌گذاری بکند. به عنوان مثال ، کتاب «بلدان خلافت شرقی» از «استرنک» با ترجمه فارسیش جلوی خود بگذارید و ببینید که اعلام کدام یک از دو کتاب را می‌توانید بخوانید. یا نام «گستهم» را که یک نام اساطیری در شاهنامه است، به چند طریق می‌توان خواند. به قول یک روانشناس که روزی من با او در همین باب صحبت می‌کردم: «این الفباء اطفال را از همان روز اول خواندن و نوشتن، دچار تردید و تزلزل و عدم اعتماد به نفس می‌کند.»

‌‌

ـ دلیل مقاومت کسانی که با دگرگونی الفباء فارسی مخالفت می‌کنند چیست؟

‌‌

مصاحب ـ اغلب اشخاصی که مخالف الفباء هستند در نوشته‌ها و گفته‌هاشان، هیچ دلیلی جز فحاشی ندارند. اینان جز این که اشخاصی را که مخالف این الفباء مسخره، موسوم به الفباء فارسی هستند خائن و مرتد بخوانند دلیل دیگری ندارند. بنده آشنائی دارم که گاهی که در این مسائل با او صحبت می‌کنم و او از آوردن دلیل عاجز می‌شود، می‌گوید: «تو بهتر است به کارهای ریاضی و علمی بپردازی!» به نظر من، یکی از بدبختی‌های ما همین است که بسیاری از زبان‌دان‌ها و ادبای ما هیچگونه آشنائی با دنیای امروز و علوم امروز یعنی همان علومی که باعث اختراع حسابگرهای الکترونی عظیم شد و راه فضای فلکی را برای آدمی گشود ـ دارند. و هنوز در بسیاری از کارهای مهم این مملکت، اشخاصی که طبع شعری دارند، یا بیشتر لغات تملق‌آمیز بخاطر سپرده‌اند، تسلط دارند. مسئله الفباء، مسئله‌ای نیست که فقط ادبا و متخصصین زبان  در آن حق اظهار نظر داشته باشند. این مسئله‌ایست که با وارد شدن جوانان این مملکت در دنیای علم امروز ارتباط دارد. به نظر من بهتر است اشخاصی که فکر منطقی دارند و در نتیجه عاری از تعصب هستند در این گونه مسائل تصمیم گیرند…

یک نکته دیگر هم هست که معمولاً مخالفین تغییر الفباء علم می‌کنند و آن، این که اگر الفباء باید «فونتیک» باشد، چرا انگلیس‌ها الفباء خود را عوض نمی‌کنند. انگلیس‌ها، به عقیده من، از لحاظ فرهنگ علمی چند صد سال از ما جلوتر هستند. این ایراد درست مثل این است که بگویند چون فلان میلیونر سماور خود را با اسکناس گرم می‌کند این به قول قدیمی‌ها “قیاس مع‌الفارق” است ما که می‌خواهیم هر چه زودتر خود را به قافله علم و تمدن بشر امروزی برسانیم، مجال این گونه تفنن‌ها را نداریم.

‌‌

ـ الفباء «فونتیک» که مناسب زیر و بم‌های زبان فارسی باشد، باید چه خصوصیاتی داشته باشد و چه تلفظی را به عنوان تلفظ اصیل و درست باید انتخاب کرد؟ آیا خودتان هم الفبائی برای پیشنهاد دارید؟

‌‌

مصاحب ـ در هر زبان یک زبان «استانده» ـ «استاندارد» ـ وجود دارد که مطالب به آن زبان نقل می‌شود. شاید در ایران کسانی با تلفظ عربی باشند، طبیعی است «ع»ی که آنان تلفظ می‌کنند با «ع» ما فرق دارد ولی تلفظ «استانده» ما همان «ع»ی است که ما به آن تکلم می‌کنیم، نه فلان اقلیت دارای تلفظ عربی. وقتی می‌گوئیم الفباء «فونتیک» منظور این نیست که این چنان الفبائی باشد که تفاوت بین «غین» و «قاف» تهرانی یا مشهدی یا کرمانی را منعکس کند. (البته کسانی که محقق در لهجه‌های محلی هستند باید یک الفباء تخصصی برای ناحیه مورد تحقیقاتشان وضع بکنند)

اما این که آیا بنده الفباء پیشنهادی آماده‌ای دارم، جواب این سوال مثبت است. الفباء پیشنهادی من همان الفبائی است که برای نقل تلفظ‌ها در دائرة‌المعارف فارسی بکار رفته است و تاکنون به کمال و خوبی امتحان خود را از لحاظ قدرت و توانائی داده است، بدین معنی که چند صدهزار کلمه و اسم خاص از زبان‌های گوناگون با تلفظی ملایم، با تلفظ فارسی، بوسیله‌ی این الفباء نوشته شده است.

‌‌

ـ در گذشته هم الفبائی توسط علاقمندان و محققین زبان پیشنهاد شده است. الفباء شما چه مزیت‌ها و ویژگی‌هائی دارد؟

‌‌

مصاحب ـ من سعی کردم به این الفباء‌ها دست پیداکنم و مطالعه کنم. آنها خالی از مشکلات نیستند. یکی از این مشکلات، به عنوان مثال، این است که برای بعضی تلفظ‌ها حروف مرکب بکار می‌برند. در این صورت معلوم نیست که کلمه‌ی MASHUR را باید «مسحور» خواند یا «مشور»؟ گفته نشود که خواننده باید از روی معنی بداند که کدام مفهوم مراد است. و این نقض غرض است. هدف ما این است که خواننده وقتی با کلمه‌ای مواجه می‌شود، بدون تردید و تزلزل بتواند آن را بخواند. و این با بکار بردن حروف S و H یک بار جداگانه و با تلفظی دیگر در ترکیب مقدور نیست. از مشکلات دیگر بسیاری از الفباهائی که بنده دیده‌ام، عدم توجه کافی به «ع» و به یاء مشدد در کلماتی مانند «رقیه» و «قضیه» است و این مشکلات در الفبائی که برای دائرة‌المعارف وضع شده است، حل شده.

‌‌

ـ برای تفکیک کلماتی که از نظر «فونتیک» مشابه‌اند، اما مفاهیم مختلفی دارند (مثل امل و عمل) چه پیشنهادی دارید؟

‌‌

مصاحب ـ داشتن چند علامت برای یک صدا میسر است. اما با اصل اولیه الفباء «فونتیک» منافی است. الفاظ فراوانی داریم که دارای معانی متعدد است (معروف است که کلمه «عین» عربی هفتاد معنی دارد.) من می‌پرسم که این لفظ آیا بخودی خود نشان می‌دهد که کدام معنای آن مراد است و آیا عملی است که این کلمه را به اجزاء هریک از معانی آن به صورت جداگانه بنویسیم.

مطلب جالب دیگری که می‌خواهم در زمینه‌ی الفباء عرض کنم این است که هیچ یک از الفباء‌هایی که مستشرقین بکار می‌برند، بدرد زبان فارسی نمی‌خورد. زیرا هیچ یک برای زبان فارسی ساخته نشده‌اند، بلکه برای زبان‌های ترکی و عربی و امثال آن تهیه شده‌اند.

‌‌