«

»

Print this نوشته

تغییرات در “ایران نوین” / آیندگان ۲۶ مرداد ۱۳۴۸ / داریوش همایون

ayandegan2به حزب می‌توان به عنوان یک ماشین قدرت نگریست، یا در عین حال یک مکتب سیاسی. می‌توان حزب را صرفاً وسیله‌ای برای رسیدن به مقامات دانست و آن را از حد سیاست‌های روزانه بالا نبرد، یا علاوه بر این به حزب نقشی مهمتر در ساختن یک هیئت سیاسی داد و آن را آموزشگاهی برای توده‌های مردم گردانید.

تغییرات در “ایران نوین”

 

آیندگان ۲۶ مرداد ۱۳۴۸

 

داریوش همایون

با همه اهمیت ترمیم کابینه هویدا ـ که هیئتی هماهنگ‌تر و یکپارچه‌تر پدید آورده است ـ تحول در حزب ایران نوین تغییر بزرگتری است. رهبری حزب همزمان با برکناری وزیر کشور و استعفای او از دبیر کلی حزب ایران نوین در آستانه تغییرات بزرگی است که می‌تواند مقدمه تحول سازنده‌ای در حزب حاکم باشد. در واقع این نقطه برگشتی است که توانائی حزب ایران نوین در بهره‌برداری از آن برای آینده‌ی سیاسی کشور بسیار پرمعنی خواهد بود.

در شرایطی که حزب و کار حزبی امری تازه و ناآزموده است و هنوز در نظام سیاسی جامعه جای استواری ندارد به حزب می‌توان به عنوان یک ماشین قدرت نگریست، یا در عین حال یک مکتب سیاسی. می‌توان حزب را صرفاً وسیله‌ای برای رسیدن به مقامات دانست و آن را از حد سیاست‌های روزانه بالا نبرد، یا علاوه بر این به حزب نقشی مهمتر در ساختن یک هیئت سیاسی داد و آن را آموزشگاهی برای توده‌های مردم گردانید.

حزب ایران نوین تا کنون بیشتر متمایل به تعبیر نخستین از نقش حزب بوده است. رهبری آن به ایجاد یک شبکه قدرت در دستگاه اداری و سیاسی راغب‌تر بوده است. ناشکیبائی این رهبری برای تمرکز قدرت در دست‌های خود به حدی بوده که کار را به برخورد با مصالح دولتی می‌کشاند. اصرار رهبری حزب به این که انتصابات دولتی از میان اعضای حزب باشد در موارد بسیار با مخالفت رئیس دولت روبرو می‌شد زیرا کاندیداهای حزب لزوماً واجد بهترین شرایط نبودند و کاندیداهای دولت همیشه علاقه‌ای به عضویت در حزب نشان نمی‌دادند.

این علاقه به ایجاد یک پایگاه شخصی قدرت به تدریج روابط حزب و دولت حزبی را نیز دچار پیچیدگی‌هائی می‌کرد و کار تنظیم سیاست‌ها در مثلث هیئت دولت ـ دبیرخانه حزب ـ فراکسیون پارلمانی به دشواری‌های روزافزون برمی‌خورد. حزب ایران نوین در راهی می‌رفت که از مردم جدا می‌افتاد، زیرا توانائی جذب بهترین عناصر را از دست می‌داد؛ سهم آن در تنظیم سیاست‌ها کاهش می‌یافت، زیرا با دولت هماهنگی نداشت، و در فراکسیون پارلمانی نیز کنترل آن ضعیف می‌شد، زیرا قدرتش خصیصه محدود و شخصی پیدا کرده بود.

این همه سبب آن بود که رهبری ایران نوین راه آسان‌تر را برای نیل به قدرت و حفظ آن برگزیده بود و تفاوت بین یک حزب و یک شبکه تشکیلاتی را فراموش کرده بود. “مردان تشکیلاتی” در داخل حزب محتوی واقعی کار را کمتر می‌دیدند. با آن که پاسداری از انقلاب شاه و مردم هدف اعلام شده‌ی ایشان بود، کمتر فرصتی برای اجرای اصول انقلاب اجتماعی ایران در سطح کار حزبی داشتند.

اکنون با تغییراتی که با تشکیل جلسه شورای مرکزی و کنگره فوق‌العاده حزب ایران نوین در پیش است باید انتظار داشت حرکت تازه‌ای در تصحیح معایب گذشته آغاز شود و حزب جای خود را در سازمان سیاسی ایران و نقش خود را در کمک به اجرای اصول منشور ششم بهمن روشن‌تر ببیند.

جستجوی قدرت هدف مشروعی برای هر حزب سیاسی است. ولی در شرایط ایران این هدف نباید سهم کار تشکیلاتی و آموزشی حزب را در پائین‌ترین سطح‌های اجتماعی محدود کند. جایگیر شدن حزب در سازمان سیاسی ایران، بداعتی است که محصول انقلاب اجتماعی سال‌های اخیر کشور است و ریشه‌گرفتن آن نیاز به کار طولانی و چشم‌پوشیدن از منافع آنی دارد.

حزب ایران نوین اکنون در موقعیتی است که می‌تواند بیش از گذشته در خدمت توسعه سیاسی ایران قرار گیرد. رهبری آینده‌ی آن این مسئولیت را خواهد داشت که از سازمان حزب مکتبی برای توده‌های مردم و مغناطیسی برای بهترین عناصر کشور بسازد. جلب مردان و زنان جویای نام کافی نیست. باید حزب را به مجرای اصلی سیل نیروهای خلاق اجتماع تبدیل کرد. باید به آن قدرتی بخشید که بتواند مستقل از جاذبه دسترسی به منابع و مقامات حکومتی قوای عمومی را تجهییز کند.

در شرایط کنونی حزب ایران نوین قالب‌های لازم را برای رسیدن به چنین مدارجی دارد. کوشش برای یافتن محتوی انسانی ، برای جلب و متشکل کردن بهترین استعدادها و برای ایجاد یک نیروی ایدئولوژیک و تشکیلاتی، وظیفه کنگره فوق‌العاده و رهبری آینده‌ی حزب خواهد بود. قالب‌ها به تنهائی کافی نبوده‌اند و نخواهند بود. اگر در جاهای حساس حزب مردان و زنانی گماشته نشوند که تصور درستی از نقش حزب داشته باشند، مأموریت حزب ناتمام خواهد ماند.

زمینه برای نزدیک کردن حزب به مردم و وارد کردنش به متن مبارزه‌ای که به خاطر نوسازی ایران در همه جا جریان دارد کاملاً آماده است. با شرکت عملی در این مبارزه، با فراموش کردن عبارت‌پردازی‌های گذشته و با یافتن زبانی متناسب طرز تفکرها و واقعیات امروز، “ایران نوین” جای شایسته خود را بدست خواهد آورد.