Author's posts

پیامدهای فدرالیسم قومی در ایران / امین کریمی

با توجه به شرایط ویژه‌‌ی موجود در ایران که منحصربه‌فرد بوده و هیچگونه همانندی میان آن و دیگر ملتها و کشورها نیست، برپایی فدرالیسم قومی نه تنها دردی از ملت رنجدیده‌‌ی ایران دوا نخواهد کرد، بلکه ایران را از مرداب امروزی به باتلاق تجزیه، پاکسازی نژادی و کشتارهای قومی مذهبی می‌کشاند. این شیوه مادرِ تعصب و ارتجاع است؛ فدرالی که هیچگونه عدالت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را در پی نخواهد داشت و نامی از ایران بر جای نخواهد گذارد.

ادامه‌ی مطلب

سیاست ایران‌گرا، عرصۀ میلیشیاگری و تجزیه‌طلبی نیست! / گفتگوی بنیاد داریوش همایون با نیما کرمی

‌باید متذکر شد مهتدی و سازمان میلیشیایی متبوعش نه تنها سیاسی نبوده بلکه بدلیل نوع فعالیتهایشان در نزدیک به نیم قرن گذشته کاملا تروریستی هستند. بنابر افشاگریهای اعضای سابق کومه‌له نظیر شورش خراسانه، بختیار بلوری و بهرام رضایی و البته افشاگری‌‌های اعضای کومه‌له‌ی ابراهیم علیزاده شخص عبدالله مهتدی فرمان ترور مخالفانش را صادر کرده است. مهتدی در سال 63 یکی از رهبران جنگ برادرکشی یا جنگ اورامانات میان کومه‌له و حدکا بود که بیش از چهار سال به طول انجامید و بالغ بر هزار نفر از دو طرف را به کام مرگ کشید. جنگی که هدف از ایجاد آن برتری جویی و تلاش در جهت هژمونی و تسلط بر کردستان بود. در این جنگ بسیاری از مردم غیرنظامی نیز مورد تعرض و خشونت و کشتار قرار گرفتند.

ادامه‌ی مطلب

مقدمه‌ای در تسلای روان / فرخنده مدرّس

پیش از آن‌که واقعه رخ دهد، داشتم می‌نوشتم: بی‌خبری و سکوتِ سنگین در اطراف دکتر جواد طباطبایی، و طولانی شدن فاصله‌ میان نوشته‌های کوتاه ایشان یا ناتمام ماندن پاره‌ای از آنها، سایه‌ای از دلهره بر دلِ خوانندگان علاقمند به آثار ایشان می‌افکنَد، همراه با این پرسشِ، شاید، بی‌پاسخ که؛ تکلیف آن پروژۀ سترگی که، مأوای خود را در چندین هزار صفحه آثار ایشان یافته، چه خواهد شد؟ نقطۀ پایان، بر آن صفحات و آثار، و بر کدام کنج تاریخ ایران خواهد افتاد، و با چه مضمون و کدام نتیجه‌گیری‌ها؟ در این میان آن دلهره به حقیقت پیوست.

ادامه‌ی مطلب

نقش ملی و فراجناحی شاهزاده رضا پهلوی/ گفتگوی بنیاد داریوش همایون با روشنک آسترکی

‌ ‌

شاهزاده رضا پهلوی برای به عهده گرفتن یک نقش ملّی آموخته شده و پرورش یافته است. در غربت و تبعید ناخواسته‌ی ۴۴ ساله هم توانسته نقش ملّی و فراجناحی خود را حفظ کند و پاسدار منافع ملی و سرزمینی باشد؛ این شیوه‌ی عمل همان «داد و دهش» است که می‌تواند از او «فریدون» بسازد و به نظرم تا امروز و این مقطع تاریخی نیز در همین مسیر بوده است.

ادامه‌ی مطلب

کاری نکنید «به نیندیشیدنی‌ها بیندیشیم»

زمانی که این پرسش در برابر داریوش همایون قرار داده شد و او با چنین روشنی بدان پاسخ داد، نگاه داریوش همایون و پرسشگر ــ هر دو ــ به تصاویر زننده‌ای بود که نمونه‌های آن را امروز هم مشاهده می‌کنیم و ناگزیر از تکرار همان هشدارها بیدار می‌شویم.

‌ ‌

ادامه‌ی مطلب

آگاهی ملی، ملاک سنجشِ مبانی تجزیه‌طلبی / فرخنده مدرّس

اهمیت هشدار کلاشی را باید در معنای این نکته دید که؛ مرام و باور، کنش و واکنش و اراده و تصمیم اعضا و رهبری یک حزب ـ از جمله احزابِ تجزیه طلب ـ آن‌گونه «می‌رویند و پرورش می‌یابند» که مبانی و اصول آن حزب به آنان حکم می‌کنند. به همان صورتی که مبانی فکری و فلسفۀ سیاسی، هر نظام حکومتی، بر اراده و تصمیم، بر کنش و واکنش و بر سیاستِ سران و کارگزاران آن حکومت، نقش تعیین کننده‌ای دارند. مبنای چنین نگرشی به امر اتحاد و قبول ائتلاف، طبعاً تکیه بر اهمیت آگاهی‌ و اندیشیدن بر عمل دارد. ائتلاف مانند هر «عملی ـ در میدان سیاست ـ اگر نیاندیشیده باشد، به فاجعه خواهد انجامید.» نمونۀ بارز آن در تجربۀ انقلاب اسلامی‌ست.

ادامه‌ی مطلب

علی‌رضا کیانی سردبیر مجله فریدون در گفتگو با ایندیپندنت فارسی درباره اهمیت شخصیتی مانند جواد طباطبایی برای تمدن ایرانی

‌ ‌

جواد طباطبایی انحطاط اندیشه را دلیل اصلی کج‌روی‌ها و «زوال تمدن ایرانی» می‌دانست

ادامه‌ی مطلب

عکس‌ها و پیام‌هایی..

‌ ‌

عکس‌ها و پیام‌هایی، از دکتر جواد طباطبایی که دوست عزیزی از آلبوم خصوصی، آنها را در اختیار بنیاد داریوش همایون قرار داده است. با سپاس از ایشان.

ادامه‌ی مطلب

ایران، بزرگ‌مردی را از دست داد / مسعود دباغی

‌ ‌

از تعدادی از این روزنامه‌نگاران اصلاحات‌طلب به‌شدّت بیزار بودند. امروز دیدم یکی از همان‌ها که از ترس رسوایی تا دکتر زنده بود جرئت نداشت یک کلمه حرف بزند، با رذالتی مخصوص عمّال رژیم، هنوز چند ساعتی از فوت سیدجواد نگذشته، مشغول مصادره‌ی دکتر شده است! مصادره‌ی همان دکتری که کل عمر ضد ایدئولوژی ۵۷ی‌ها نوشت.‌ ‌

‌ ‌

ادامه‌ی مطلب

سخنرانی دکتر جواد طباطبایی ــ پیرامون سُنت در ایران ـ در دانشگاه پتسدام

ادامه‌ی مطلب

آخرین پیام، بدرود

photo_2023-03-01_07-24-22

صبحگاه امروز غم عالم در قلب ما آوار شد. پدر ایران درگذشت و ما سیاه پوشیم!

‌ ‌

استاد عزیز و ارجمند!

اگر حتی حوصله این احوالپرسی هم نداشته باشید، برای ما قابل فهم است.

در حدود سه هفته پیش کوتاه نوشته بودید “سخت از پا” افتاده‌اید. با آشنایی‌هایی که ما از سابقه رویارویی شما با آن بیماری داریم، آن دو کلمه گویای معنایی سخت نگران کننده بود.

امروز، نمی‌دانم برای چندمین‌بار، که به‌کتاب “ابن خلدون و علوم اجتماعی” گفتار در شرایط امتناع” مراجعه کردم، با نگاهی به‌آن، نیرویی در درون من فکر “خودداری از ایجاد مزاحمت” برای شما را پس زد و تصمیم به احوالپرسی گرفتم.

 “تقدیم نسخه”ها، “جستار ها” و “یادداشت ها”ی جدید “جواد طباطبایی” به “خوانندگان” در همه سال‌های بیماری، نشان بزرگ اراده نیرومندی بود در برابر بیماری و بویژه در دوره تشدید آن در پنج سال اخیر و معالجات خارج از کشور.

اطلاع و آگاهی نسل‌های امروز و فردای ایران از تلاش‌های شگفت‌انگیز شما در این سال‌های سخت، برای انتشار “نسخه”ها، “جستارها” و “یادداشت‌ها”ی جدید، با “اندک امکانات” و در حین رفت و آمدهای بی‌پایان به بیمارستان‌ها، بدون تردید ستایش همیشگی آنان را در هر دوره‌ای از تاریخ ایران برخواهد انگیخت.

ما نیز فهمیده بودیم که طی آن سال‌های سخت به موازات معالجات، آنچه که پیشروی بیماری را در جسم شما سد کرده بود، “روح”ی بود که خیال آن نداشت سر از پرواز بر آسمان تاریخ ایران و “ایران” بر دارد.

ما با آرزوی موفقیت‌آمیز بودن تلاش‌های پزشکی برای متوقف کردن بیماری، امید خود را به قدرت پایداری شما، که “روح” پایداری بر ایران کهنسال دمید، از دست نخواهیم داد.

‌ ‌

با احترامات فائقه از آلمان

گذر از رژیم اسلامی شرط است و نه اصل / علی کشگر

آقای مهتدی اگر نمی‌دانید، از این پس بدانید که، ما طرفداران مشروطه پادشاهی که از نظر شما «بسیار تندرو، افراطی و تمامیت‌خواه» هستیم و «پرخاشگرانه برخورد» می‌کنیم، براین نظریم که در عین وفاداری تمام‌قد به شاهزاده رضاپهلوی، نماد وحدت ملیِ ایران، بعنوان ایرانیِ مشروطه‌خواه، پاسدار اولویت خود یعنی یکپارچگی ملی و حفظ تمامیت ارضی و استقرار حکومت قانون بر پایۀ اعلامیه جهانی حقوق بشر، هستیم.

ادامه‌ی مطلب

اکبر گنجی و خاطرات حقیرانه عَلَم / علی کشگر

نکته مهم دیگری را که اکبر گنجی نمی‌داند و نمی‌تواند هم بداند این است که؛ با عینی شدن جهالت و واپسماندگی افرادی همچون اکبر گنجی در رسانه‌ها و آشکار شدن بیربطی‌شان با زمان، خوشبختی بزرگی است برای نسلِ جدید ایران، که به‌عینه می‌بینند از چه نسلِ سراپا وامانده‌ و سراپا عقده‌ای و سرکوب شده در امیال، عبور کرده‌اند و با آینده‌ای روشن درحال پیشرفت‌اند.

ادامه‌ی مطلب

برنار آنری لوی؛ «دوست نادان کردها» / علیرضا کیانی

در اینجا به ناچار بایستی پرانتزی باز شود و به این نکته اشاره شود که نوع توصیف برنار آنری لوی از ایران زمانی مهم می‌شود که بدانیم برنار لوی وقتی از ایران سخن می‌گوید صرفا منظورش جمهوری اسلامی نیست، بلکه ایران را در بستر تاریخی آن می‌بیند و در کتاب مشهورش «امپراتوری و پنج پادشاه» مدعی می‌شود که حتی نام «ایران» نیز بنا به روحیات «نژادپرستانه» رضاشاه پهلوی و در توافق او با آلمان نازی، بر این کشور نهاده شد. البته ایران‌شناسان بزرگ فرانسوی همچون «یان ریشار»، رئیس‌ موسسه مطالعات ایرانی سوربن، این ادعا را در زمان انتشار کتاب‌ رد کردند. یان ریشار تاکید کرد ایرانی‌ها هیچ‌گاه نام کشور خود را عوض نکردند، بلکه رضاشاه از دولت‌های خارجی خواست که این کشور را به جای «پرشیا»، به نامی بنامند که خود ایرانیان کشورشان را قرن‌ها به آن نام خطاب می‌کردند

ادامه‌ی مطلب

وراثت، پادشاهی و حق انتخاب: آیا وراثت سیاسی امری ضد دموکراسی است؟ / امیریحیی آیت‌اللهی

برخلاف آزادی انتراعی که خاستگاهی در تاریخ ندارد، آزادی موروثی ریشه در سنت سرامدان دارد و نگاه‌بان فرهنگ فرهیختگی است (ادموند برک). آزادی‌ها و حقوق در زنجیره میراث و رسوم دیرین جای می‌گیرد و بدین‌سان تردیدناپذیر و ابدی می‌شود. بدین‌معنا، آزادی موروثی نسب‌نامه و نیاکان خود را دارد و به‌عنوان یک حق برآمده از سنت، دارای پیشینه، اصالت و مشروعیت موروثی است.

ادامه‌ی مطلب

سپاسِ امروز را باید داشت!

حضور شاهزاده‌ای که پیام‌آور بزرگی، عزت و منزلت مردم ایران و ملت خود بود. آن عزت و بزرگی، اما امروز در سخنان شاهزاده رضاپهلوی، تلالویی خاص و سزاوار خود را یافت. در روایت شاهزاده از ایرانیان، تصویر مردمانی «قربانیِ» دژخیم، سرکوب شده، سرخورده از وضعیت ناشاد و «ترحم‌برانگیز» هیچ جایی نداشت.

ادامه‌ی مطلب

نواختن سُرنای دمکراسی و حقوق بشر از سرگشاد! / فرخنده مدرّس

تجزیه‌طلبان بی‌ملاحظه و صریح می‌گویند؛ «هیچ پیش‌شرطی» را نمی‌پذیرند، اصلاً ملت ایران را به رسمیت نمی‌شناسند که برای رهایی او و برای بازگرداندن حق حاکمیت‌ش کمر همت «ائتلاف» و «اتحادی» بربندند! می‌گویند؛ در ایران نه یک ملت بلکه «ملل» وجود دارند، که حق‌شان بر دمکراسی‌ معنایی جز «حق جدایی»، البته با اتکا به «آرای قومی»، ندارد. حقوق بشر را از ماهیت شهروندی و فردی آن تهی ساخته و در آن «حقوق سیاسی اقوام» تزریق می‌کنند، تا براین مبنا «ملت‌‌سازی» خود را، در انظار «جهانی» به کرسی «حقوقی» نیز بنشانند.

ادامه‌ی مطلب