«

»

Print this نوشته

سپاسِ امروز را باید داشت!

حضور شاهزاده‌ای که پیام‌آور بزرگی، عزت و منزلت مردم ایران و ملت خود بود. آن عزت و بزرگی، اما امروز در سخنان شاهزاده رضاپهلوی، تلالویی خاص و سزاوار خود را یافت. در روایت شاهزاده از ایرانیان، تصویر مردمانی «قربانیِ» دژخیم، سرکوب شده، سرخورده از وضعیت ناشاد و «ترحم‌برانگیز» هیچ جایی نداشت.

Munschenسپاسِ امروز را باید داشت!

پانل روز دوم کنفرانس امنیتی مونیخ، که به صدای مردم آزادیخواه و صلحدوست ایران و پیکارگران دلیر میهن‌مان علیه نظام اسلامی اختصاص یافته بود، با شرکت شاهزاده رضاپهلوی، نازنین بنیادی و مسیح علینژاد برگزار گردید و موفقیت‌های مهمی را تقدیم مردم میهن‌مان نمود و موجب سپاس و قدردانی ایرانیان مخالف رژیم اسلامی، در درجۀ نخست از مسئولین و برگزارکنندگان این کنفرانس گردید، قدردانی از این‌که تصمیم به چنین دعوتی را متحقق و امکان رساندن صدا و پیام هم‌میهنانمان را از بلندگوهای یکی از کرسی‌ها و نهادهای بین‌المللی فراهم نمودند. مرتبۀ دوم قدردانی و سپاس ایرانیان طبعاً از میهمانان ایرانی بود که تعهد خود، در رساندن پیام‌های درخور و زیبندۀ مردم و ملت بزرگ ایران را به شایستگی تمام به انجام رساندند.

بی‌تردید می‌توان بر اهمیت انجام این وظیفۀ مهم از سوی سه تن از هم‌میهنان دعوت شده به آن کنفرانس و به پانل مربوط به ایران و همچنین در ارزیابی از سخنان، نظرات و تبادل ایده‌های شرکت‌کنندگان در حمایت از مبارزات و خواست‌های مردم کشورمان، دریچه‌های گوناگونی گشود. اما جلوه‌ و درخشش آنچه را که مردم ایران امروز به شایستگی و به سزا دریافت داشتند، نادیده نمی‌توان گذاشت و برای آن قدردان و سپاسگزار نشد. دریافت امر ارجمندی که منزلت آن را تنها روح زخمی و روان جریحه‌دار ایرانی می‌تواند در‌یابد، که دهه‌ها تلاش کرده بود چهرۀ ایران و ایرانی را از رژیم اسلامی به عنوان نمایندۀ ناروا و ناشایست خود در صحنۀ بین‌المللی جدا سازد.

دهه‌ها روان ایرانی از تصویر ناشایست و منزلت نازلی که رژیم نابکار اسلامی، در انظار جهانی از ایران و ایرانی به تصور کشانده بود، در خلجان و خشم و خروش و در رنج بود. آن تصویر ناسزا را ابتدا جوانان و زنان و ایراندخت‌های ایران با خیزش دلیرانه و پیکار شجاعانه و ایستادگی قهرمانانه در برابر رژیم و عوامل سرکوب آن درهم شکستند. در پی آن هموطنان خارج کشور نیز بپاخاستند و با امواج خیزش سراسری داخل همراه شدند و صدای هم‌میهنانشان به گوش جهان رسانده و جهانیان را به پشتیبانی فراخواندند. ماه‌ها جهانیان شگفت‌زده و ستایشگر از آن‌همه از خودگذشتگی و فداکاری در راه آرمان آزادیخواهی و رهایی میهن خود توسط ایرانیان به نظاره ایستادند. و امروز به نشانۀ حمایت و احترام به ملت ایران، نمایندگان رژیم سرکوبگر را از لیست مدعوین حذف و امکان رساندن صدا و پیام این مردم بزرگ را فراهم آوردند.

حضور میهمانان ایرانی و نمایندگان نیروهای مخالف رژیم اسلامی در آن جمع شایسته و متین و احترام برانگیز و رضایتبخش بود. چهرۀ برازندۀ دو بانوی تلاشگر و مدافع حقوق زنان و مردم ایران، که ارجمندی و غرور و سرفرازی زن ایرانی را بازتابانیدند و حضور شاهزاده‌ای که پیام‌آور بزرگی، عزت و منزلت مردم ایران و ملت خود بود. آن عزت و بزرگی، اما امروز در سخنان شاهزاده رضاپهلوی، تلالویی خاص و سزاوار خود را یافت. در روایت شاهزاده از ایرانیان، تصویر مردمانی «قربانیِ» دژخیم، سرکوب شده، سرخورده از وضعیت ناشاد و «ترحم‌برانگیز» هیچ جایی نداشت.

شاهزاده در پاسخ، پرسشی که خود مبتکر طرح آن بود؛ پرسشی که در کنه خود دلمشغولی ملت‌ها و دولت‌های دیگر جهان را نهان می‌داشت، پرسش از این‌که بعد از دهه‌های رعب و وحشت رژیم اسلامی، چه خواهد شد و چه نیرویی جای آن رژیم را پُر خواهد کرد، همۀ آن تصویر سراسری و شایسته‌ای را به حاضران و جهانیان عرضه نمود که ایرانیان از خود و از آیندۀ میهن‌شان، پس از آزادی از چنگ رژیم اسلامی، انتظار دارند و در ذهن می‌پرورانند و بدان امیدوارند: ملتی هم‌پیمان با جهان آزاد، جویای صلح، خواهان همزیستی مسالمت‌جویانه با همسایگان و جهانیان، پاسدار و متعهد به امنیت، خواستار رفاه و رونق و رشدِ کشور و مردمانی که می‌خواهند یار جهان باشند و نه بار و سربار آن.

امروز زخم روح آزاردیدۀ مردم ایران بابت تصویر ناشایست رژیم اسلامی در این دهه‌های شوم از آنان، در سخنان شاهزادۀ ایران التیامی یافت و اطمینانی راسخ‌تر از همیشه به شایستگی و بزرگی خود. سپاس امروز را باید داشت.