بایگانی موضوعی: اندیشۀ سیاسی مارکس

اطلاعیه

متن کامل درسگفتارهای دربارۀ اندیشۀ سیاسی مارکس را که به کوشش آقای مصطفی نصیری از نوار پیاده و بازنویسی شده بود در این جا به پایان می رسد. آقای نصیری درسگفتارهای پدیدارشناسی روح را نیز به همین ترتیب بازنویسی کرده است. پس از آماده شدن آن درسگفتارها را نیز در اختیار علاقه مندان قرار خواهیم داد.

اشاره : متن کامل درسگفتارهای دربارۀ اندیشۀ سیاسی مارکس به تقل از http://gadim-va-jadid.blogfa.com/ در سایت بنیاد داریوش همایون درج گردیده است.

 

جلسه نخست ـ نظریه دولت هگل به عنوان مدخل به اندیشه مارکس

نظریه دولت هگل یکی ازنظریه‌های بسیار مهم درباره دولت است واولین نوشته مهم مارکس هم از همینجا آغاز می‌شود. این نظریه به همراه نظراتی که هگل درباره جامعه مدنی طرح کرده، دو مفهوم بنیادین در تمام بحثهای اندیشه سیاسی جدید پس از هگل است. اما اینکه از میان اینهمه اندیشمندان مهم متاخر مثل ماکیاوللی، هابز و جان لاک و…. که گاهی بحثهایی درباره اندیشه و آراء آن‌ها صورت می‌گیرد چرا هگل این همه اهمیت دارد و بیشتر بحث‌ها درباره اندیشه و نظرات اوست در چند نکته نهفته است.

 

جلسه دوم

مارکس درآغازکتاب بیانیه حزب کمونیست (۱۸۴۸) نوشت؛ شبحی در اروپا در حال گشت و گذار است. با وام گیری واژه شبح از خود مارکس باید گفت، شبح مارکس چند سالی پس از درگذشت هگل در برلین ظاهر شد. مارکس در آغاز، تحصیلات خود را در دانشگاه بن پایتخت سابق آلمان غربی شروع کرد و پس یک یا دو ترم، خود را به دانشگاه برلین که دانشگاه بسیار بزرگ ومهم اروپا بود منتقل کرد، وقتی مارکس دانشجوی دانشگاه برلین شد، حدود سه سالی از مرگ هگل می‌گذشت.

 

جلسه سوم

درادامه نقد مارکس از قانون ممیزی رسیدیم به اینجا که گفت قانون ممیزی تنها اسم قانون را دارد و از رسم قانون تهی است، زیرا برخلاف اصل آزادی است، اما قانون آزادی مطبوعات، قانون واقعی است زیرا آزادی دراین قانون اصل است واصولا درباره آزادی مطبوعات می‌توان قانون گذراند، اما درباره ممیزی نه، چون ممیزی سلب آزادی است، اما قانون آزادی مطبوعات، قانونی برای صیانت از آزادی است تا کسانیکه از آزادی تجاوز می‌کنند را مجازات نماید.

 

جلسه چهارم

انتشارمقاله‌های مارکس در مجله ایالت راین، توقیف و تعطیلی این نشریه را در پی داشت. قبلا گفتیم که این مقالات که هنوز رنگ و بوی لیبرالی داشت، همچون آزمایشگاهی بود که مفاهیم بعدی و اصلی مارکس درآن‌ها شکل اولیه خود را گرفت و سانسور هم متوجه خطرات مستقیم (مثل نقادی لایحه سانسور) و خطرات احتمالی بعدی آن‌ها (پی ریزی انقلابی رادیکال) شد و لذا در اولین گام، اقدام به توقیف نشریه مارکس نمود.

 

جلسه پنجم

نوشته مارکس که عنوانش «نقادی فلسفه دولت یا فلسفه سیاسی هگل» است، تحلیل و نقدی است بر نقش دولت در فلسفه سیاسی هگل که از کمتر شناخته شده‌ترین آثار دوره جوانی مارکس است و مانند برخی دیگر از آثار او، در بین سال‌های ۱۸۴۲ تا ۱۸۴۳ نوشته شده ولی در زمان خود مارکس منتشر نگردید.

 

جلسه ششم

مارکس برای نقادی خود از اصول فلسفه حق هگل که در زمان خودش منتشر نشد، مقدمه‌ای نوشت که چکیده نقادی مبسوط است، این مقدمه در سال ۱۸۴۳ چاپ شد. مقدمه نقادی اصول فلسفه حق هگل که از این پس مقدمه نامیده می‌شود،

 

جلسه هفتم ـ مسئله یهود

رساله مسئله یهود از دیگرنوشته‌های مهم مارکس است که در آن رابطه دولت وجامعه مدنی را برای اولین بار مورد بررسی قرارداده و رساله‌ای است که از دیدگاه گذار از بحث ایدئولوژی دینی یا دین به اندیشه سیاسی بویژه دولت جدید اهمیت دارد که آن را دولت سرمایه داری می‌نامد.

 

جلسه هشتم ـ مفهوم ماتریالیزم

مارکس با استفاده از امکان منحصر به فرد زبان آلمانی گفت که آگاهی عبارت از آگاه بودن است و نتیجه بسیار مهمی از این جمله گرفت و آن تقدم واقعیت بر فکربود، البته این تقسیم بندی کم وبیش قبل ازمارکس هم میان برخی فلاسفه ایدئالیست وجود داشت اما مارکس بیش از دیگران این مسئله را ذیل دو مقوله هستی و اندیشه ساده کرد و طبیعی است که به عنوان یک ماتریالیست معتقد به تقدم و اصالت واقعیت یا بیرون بر فکر و ذهن است و ماتریالیزم هم به یک معنی اصالت و تقدم عین بر ذهن است.

 

جلسۀ نهم ـ آلتوسر

گفتیم که یکی از قرائتهای مارکس امروزه ارزش خود را از دست داده و آن قرائت رسمی حزب کمونیست شوروی و احزاب اقماری آن است، امروزه مجموعه آثار مارکس به عنوان یک متفکر، و نه ایدئولوگ حکومت از نوع شوروی و اقمار آن مثل چین، کره شمالی، کوبا و… دارای ارزش بحث و مطالعه است.

 

جلسۀ دهم ـ مانیفست حزب کمونیست

مارکس حدود سالهای هزار و هشت صد چهل و پنچ وشش، از نقادی ایدئولوژی به نقادی اقتصاد سیاسی منتقل شد، کتاب مانیفست آغاز گسست از گذشته است که همانطور که گذشت، بود یا نبود این گسست و چگونگی ربط مارکس جوان به مارکس می‌انسال محل مناقشه است.

 

جلسۀ یازدهم ـ مبارزه طبقاتی درفرانسه

فرانسه برای مارکس مرکز و کانون همه مبارزات طبقاتی و بویژه انقلاب ۱۸۴۸ در اروپای غربی بود. مارکس اندکی قبل از انقلاب فوریه ۱۸۴۸ گفته بود که پیکار نهایی علیه سرمایه داری در پیش است ولی این پیکار نهایی اندکی پیش رفت ولی شکست خورد. با انقلاب فرانسه سلطنت برچیده شد و به جای آن جمهوری اعلام شد که به آن جمهوری اول گفتند

 

جلسۀ دوازدهم ـ کتاب ۱۸ برومرلویی بناپارت

این کتاب بسیار مهم و یکی از دقیق‌ترین کتابهای مارکس است که متاسفانه نمی‌توانیم به صورت کامل به آن بپردازیم. یکی از ویژگیهای مهم این کتاب که به نوبه خود امر ترجمه را دشوارمی سازد، کاربرد اصطلاحات تئاتری در کنار پیچیدگی زبانی معمول مارکس است.