سفرنامه خوزستان و مازندران منتشر شد
من پنج راهکار یا دستورالعمل دارم برای رسیدن به هدف و مقصود. ۱- با کسی که برایتان اشکالتراشی کرده با احترام رفتار کنید. ۲- در ضمن احترام گذاشتن جوری با ظرافت به او بفهمانید که بیش از او میدانید و تجربهتان بیشتر است. ۳ – صبور باشید. صبوری همراه با لبخند. ۴- گاهی با او رابطه انسانی برقرار کنید و فراموش کنید که او فعلا در تقابل با شماست. برای خودم اتفاق افتاد که طرف چپ دست بود و گفتم روانشناسان میگویند چپدستها باهوشاند. لبخندی زد و یخ بین ما شکسته شد. ۵- آرامآرام در ضمن صحبت به او آموزش دهید. آنها تشنه آموختناند.
امروز در کشورمان روندهای پُرامیدی در حال قوامیابیاند که نخستین اشاره به نطفههای آنها بهعنوان جای پاهای استوار برای ساختن جامعهای نوین با روحیه، فرهنگ و سیاستی تازه، در برهههائی صورت گرفت که تصور آنها از سوی طبقه سیاسی تازه بدر آمده از تجربه انقلاب اسلامی، ناممکن مینمود. باز نویسی گفتگوی زیر با زندهیاد داریوش همایون در سالگردی دیگر از انقلاب مشروطه، نه تنها از آن روست که سخنان وی در این گفتگو چون همة گفتهها و نوشتههای دیگرش حامل اسباب شناخت جایگاه بلند انقلاب مشروطه در تاریخ ایران است، بلکه به ویژه و بطور خاص اشارهایست که وی به ضرورت «نسب شناسیِ» گرایشها و نیروهای سیاسی دارد که باید مبدا حضور اجتماعی خود را در انقلاب مشروطه بیابند. به این تعبیر انقلاب مشروطه این بار نیز آغاز حیات تازهِ یک جامعه نوین است که گوناگونی و رنگارنگی از نمودهای انکارناپذیر آن است. روند پذیرش و احترام به این گوناگونی و پیامدهای حقوقی و اجتماعی آن نه تنها در پیکر جامعه، بلکه در بالاترین سطوح قدرت حکومتی نیز میرود جای خود را بیابد.
نقل از: https://www.facebook.com/tirdad.bonakdar
Mohamad Izadi : من یک نکته دیگر را هم نمی فهمم. تو چطور که اینقدر با سلطنتطلبهای فعلی بدی چطور از همایون فاکت می آوری؟ من همواره نسبت به قرائت تو از همایون تردید دارم. چطور می شود هوادار همایون بود و به روحانی، سرکوبگر ۱۸ تیر، رای داد؟
Tirdad Bonakdar Mohamad Izadi : ببین محمد جان، ارادت من به همایون حکایت دیروز و امروز نیست که بخواهم درباره آن توضیح دهم. من در سال ۱۳۸۶، تنها وبلاگ نویس داخل کشور بودم که لینک سایتهای همایون و تلاش را در صدر لینکهای وبلاگم قرار داده بودم. من در آن زمان هم مثل الان نه سلطنت طلب بودم و نه طرفدار احیای پادشاهی مشروطه و یا اقتدارگرا. افتخار می کنم که در شمار اولین کسانی بودم در داخل کشور که دریافتم که موقعیت داریوش همایون برای نیروهای ملی، موقعیتی فراگیر است. خوشبختانه خود ایشان هم پس از جنبش سبز با فاصله و مواضع روشنی که بر علیه اردوگاه سلطنت طلبان گرفت، در پایان عمر به موقعیت راستین خود بیشتر نزدیک شد. راهی که همایون در پایان عمر تجویز کرد، پیگیری مطالبات دموکراتیک از درون کشور و با استفاده از ظرفیتهای موجود بود. رای من به روحانی در ادامه تشخیص و رایی بوده که به موسوی دادم. همایون در آن مقطع زنده نبود که نظر خود را بیان کند، اما در سال ۱۳۸۷ جمله معروفی گفت که راهگشای من در همه سالهای پس از ان بود. “در صورت حمله نظامی یا تجزیه ایران، من ضمن حفظ مواضع مخالف خود، در کنار جمهوری اسلامی خواهم ایستاد.” دلیل رای من به روحانی هم در این راستا بود، و هم در راستای امید به گشایش نسبی فضا برای در کانون قرار گرفتن داخل کشور، چون در خارج از کشور، دیگر همایون تکرار نخواهد شد.
خیلی از اقدامات علیه آزادی فضای مجازی که توسط افراد و نهادهای خاص صورت میگیرد، مقاصد خیرخواهانه ندارد. یعنی خیلی هم دلشان به حال اخلاق عمومی یا تهدیدهای این فضاها علیه جوانان نسوخته است. مقاصد سیاسی دارد. از آزادی موجود در این فضاها میترسند، دنبال محدود کردن اخبار هستند، و این محدود کردنها هم جواب نمیدهد. کاش طرفداران فیلتر کردن توضیح میدادند که در محدود کردن دسترسی مردم به کدام خبر موفق بودهاند؟
…تغییر رژیم… که حالا در جریانش هستیم و یک زمان تصور میشد تنها از راه قیام مسلحانه، مبارزه مسلحانه و انقلاب خونین به وقوع میپیوندد، اما این تفکر اندک اندک تغییر کرد و موضوع اصلاحطلبی پیش آمد زیرا در خود رژیم علایمی دیده شد که جامعه را به امکان انجام اصلاحات امیدوار میساخت. امروزه ما با تغییر رژیم به معنای تغییر فلسفه حکومت رو به رو هستیم و نه به مفهوم تغییر جمهوری اسلامی.
مراکشیها میخواهند مراکشی بمانند نه پیادهای در دست هر نیروی مسلطی در دنیای عرب. آنها فراموش نکردهاند که همواره با اعراب شرقی تفاوت داشتهاند. آنها نه هرگز زیر نفوذ خلافتهای اموی و عباسی بودهاند و نه فاطمی و عثمانی، پیوندهای تاریخیشان با اعراب شرقی جنبه مذهبی و فرهنگی داشته است. به همین جا هم بس میکنند.
اعتقاد دارم نوشتن از درون آدم سرچشمه میگیرد و این درون، آگاهانه یا ناآگاهانه متصل است به چیزی که واقعاً هستی. لازم نیست بگویم همجنسگرا هستم تا بقیه متوجه این واقعیت بشوند ـ واقعیتی که حداقل برای من یکی انتخاب نبوده است، یعنی من همین شکلی متولد شدهام، زندگی کردهام و کار میکنم: پسری که به همجنس خودش عشق میورزد و علاقه دارد.
هخامنشیان که قدرت جهانی زمان خود بودند، سیاستی که برای نگهداری آن قدرت در درون و بیرون ایران به کار میبستند، بر پایة احترام به مذهب و فرهنگ اقوام دیگر بود و این موضوع طبعا آنان را از تحمیل زبان خود به اقوام دیگر نیز باز میداشت، چون آنکه مثلا نامههای رسمی دولتی به زبان آرامی نوشته میشد و سنگ نوشتههای آنها علاوه بر پارسی باستان، به زبانهای عیلامی و بابلی نیز نوشته شده است.