بایگانی موضوعی: ادبیات

… / هیلا صدیقی/ ایران

Hila's writing.j#2pg

ما هرجا که باهم نبودیم زخم خوردیم؛ و پیروز شدیم هرجا که همراه بودیم … ما چاره‌ای نداریم جز این که با هم و کنار هم باشیم … به زمین و زمان سوگند اگر نقطۀ عطفی در حیات اجتماعی‌ام باشد، همان خرداد ۸۸ است …اگر ۸۸ هزار بار دیگر تکرار شود، هزار بار دیگر رای می‌دهم و هزار بار دیگر سبز می‌شوم …

 

شکنجۀ پنهان سکوتت را آشکاره کن / احمد شاملو

‌‌shamlou1

‌زیباترین حرفت را بگو / شکنجۀ پنهان سکوتت را آشکاره کن / و هراس مدار از آن که بگویند / ترانه‌ای بیهوده می‌خوانید

 

اندر رسالت رسانه‌ها / احمد کریمی حکّاک

karimi_hakkak04مروری مختصر در کتاب ایرج گرگین: امید و آزادی مرا به این آگاهی رهنمون می‌شود که گرگین تا چه اندازه کارکردهای نهادهایی همچون رادیو و تلویزیون را می‌شناخت، که او چگونه با روحیه و رویة اعتدال‌گرا همواره هر سخنی را به نقطة میانی و نکته‌های مرکزی آن می‌کشاند و در کفّه‌ای از ترازوی انصاف می‌نشاند، که او چه سان و با چه سخت‌کوشی- شاید حتی می‌توان گفت با جان‌فشانی- به آرمان آزادی امید داشت و امیدوار از این جهان چشم بربست.

 

برادران تنی / هنگامه هویدا/ ایران

نامه های خدا

خوابت برده شاید / دیوارها شهر را محاصره کرده‌اند

 

نگاه ماندانا زندیان به کتاب «بخوان به نام ایران» درهفتمین نشست کتاب ماه تهرانتو (مه ۲۰۱۳)

mandana3«بخوان به نام ایران؛ داریوش و پروانه فروهر، به روایت پرستو فروهر» حکایت مرگ‌هایی است که زندگی جاودانه‌اند. بازه‌‌ای از حافظۀ تاریخی که با مرگ دکتر مصدق گشوده‌می‌شود، از خشونتی که در دوران‌های گوناگون بر پیکر و روان جامعۀ ایرانی رفته‌‌است، می‌گذرد و در بستری از یاد دکتر فاطمی با قتل فروهرها به انجام می‌رسد.

 

خاک می‌خوریم، اما خاک نمی‌دهیم…

ashkrikhtanSKH1

…مادر کودک اومد طرفش و بچه‌اش رو بغل کرد و گفت: عیبی نداره فرزندم …خاک می‌خوربم اما خاک نمی‌دهیم…

 

‌زنده باد این عاشقانه! / اندیشه فولادوند/ ایران

زنده باد این عاشقانه!

ترانه سرا: اندیشه فولادوند/ ایران

 

کتاب «من می‌توانم، حالا می‌بینید»؛ نویسنده: نوشین احمدی خراسانی، تصویرگر: غزاله بیگدلو

jeldz-2-3f52b

کتاب «من می‌توانم، حالا می‌بینید»؛ نویسنده: نوشین احمدی خراسانی، تصویرگر: غزاله بیگدلو

 

«سفر برای وطن»

«سفر برای وطن»، شعر: نادر ابراهیمی؛ موسیقی: فریدون شهبازیان؛ صدای محمد نوری

روز مادر فرخنده!

Madar2

روز مادر فرخنده!

 

دو نگاه

‌دو نگاه ـ احمد شاملو  /  سهراب سپهری

 

بیانیه کانون نویسندگان ایران درباره شب‌های شعر و تعلیق گروه پنج نفری آبان ۱۳۵۸

kanoon1

بیانیه کانون نویسندگان ایران درباره شب‌های شعر و تعلیق گروه پنج نفری / آبان ۱۳۵۸

 

«امکان عادی تشخیص حقیقت از خطا در جامعه‌ای که سانسور بر آن فرمان‌روائی می‌کند وجود ندارد.» / گفت‌وگوی ماندانا زندیان با دکتر باقر پرهام پیرامون شب‌های شعر گوته

parham_bagher03افرادی به جایی می‌رسند که حقیقت را نه در عمل خلاق و فعال اجتماعی بلکه در لا‌به‌لای سطور نوشته‌ها و در طنین توخالی الفاظ که جنبۀ الوهیت و تقدس به خود می‌گیرند بجویند. قشری بودن و تعبد از یک سو، و قهرمان‌نمایی لفظی از سوی دیگر، لازم و ملزوم چنین فضایی از تفکرند که رابطۀ خویش را با عمل قطع کرده است. بدین‌سان تفکر اجتماعی قدرت انتقادی خود را از دست می‌دهد و قادر به باز‌شناسی حقیقت از خطا نخواهد بود.

 

در اندوه میهن خویش شریکیم…

ma1

در هر رنجی، یا در هر احساسی، یا در هر شور و شهوتی، مرحله‌ای هست که به شخصی‌ترین و بیان‌نشدنی‌ترین چیز در انسان تعلّق دارد و مرحله‌ای هست که به هنر تعلق دارد. اما در مرحله‌ی نخست، هنر کاری با آن نمی‌تواند بکند. هنر فاصله‌ای‌ست که زمان به رنج می‌دهد.

 

من و من / الیاس علوی

sabz1

من و من  / برگرفته از سامانه شخصی شاعر ـ الیاس علوی

 

سانسور و حرکت‌های ادبی مستقل ـ گفت وگوی ماندانا زندیان با سپیده جدیری پیرامون شب‌های شعر گوته

#3

«شعر زیبا؛ شعری که مستقل است و فرمایشی نیست، اما در عین حال، به امر سیاسی نیز نپرداخته است، خودبسنده است برای این که شعر ایستادگی به شمار آید. هنر واقعی، اگر دارای مضمون سیاسی و انتقادی نیز نباشد، در مقابله با هنر فرمایشی، خودبسنده است که هنر متعهد محسوب شود.»

 

«می‌خواستند به همۀ کار‌ها رنگ سیاسی خودشان را بزنند» ـ گفت‌وگوی ماندانا زندیان با مهشید امیرشاهی پیرامون شب‌های شعر گوته

Mahshid-Amirshahi2

وقتی نفس مخالفت ارزش پیدا کرد دیگر محتوای آن و صلاحیت مخالفخوان از قلم می‌افتد. ما در انقلاب شاهد تمام ضایعاتی که چنین وضعی می‌تواند به بار بیاورد بودیم. در آن شرایطِ بحرانی آدم‌هایی که در حوزه‌های خودشان هم قابلیت چندانی نشان نداده بودند، با قابلیتی کمتر در حوزه‌هایی وسیع‌تر و بغرنج‌تر به ارشاد مردم پرداختند.

 

« نوشته‌های قدیمی‌تر

نوشته‌های جدیدتر »