Author's posts
انتلکتوئل و رسالت او / داریوش همایون
روشنفکر را تعریفهای گوناگون کردهاند، از سارتر که روشنفکری را با اعتراض یکی میدانست و مدتهای دراز در جهان سوم و در میان چپ شیک غرب رواج داشت تا هاول که وقف کردن خود به اندیشیدن در امور عمومی و گستراندن آن اندیشهها را ویژگی روشنفکر میشمارد. تعریف اول بیشتر کوشنده سیاسی از گونه معینی معنی میدهد که دربرگیرنده هر بیمایه پر سروصدا نیز هست. تعریف دوم اندیشهمند عملگرا را در نظر دارد. روشنفکر سارتری ویران میکند بیآنکه لزوماً چیز بهتری به جایش بگذارد (چنانکه دو نسل ایرانیان دچارش بودند.) انتلکتوئل هاولی همه در پی بهتر ساختن است که در جامعه برخلاف صنعت ساختمان، هیچگاه با ویرانگری دست نمیدهد
زبان ملّی و برنامۀ آموزش زبانهای محلّی / دکتر جواد طباطبایی
فارسی، در هر سه مرحلۀ دگرگونی تاریخی آن، زبان «ملّی» ایرانیان بوه است، اما این زبان هرگز به زیان زبانهای محلّی دیگر به زبان ملّی تبدیل نشده است، چنانکه به عنوان مثال هم شاهنامۀ کردی داریم و هم حیدربابایه سلام شهریار. در ایران، در همۀ ادوار تاریخی آن، تنها یک زبان توانسته است به زبان علمی و فرهنگی معیار تبدیل شود، اما همۀ زبانهای دیگر با توجه به تواناییهایی که داشتهاند نوعی از ادب ویژۀ خود را پدید آوردهاند. همۀ این زبانها و ادب آنها صورتهایی از زبانها و فرهنگ ایران بزرگ هستند و بدیهی است که باید در حفظ آنها کوشید، اما نباید دربارۀ آنها افسافه بافت و خیالپردازی کرد. زبان ملّی باید زبان دانش و فرهنگ این کشور باقی بماند. در ایران، دیگر زبانهای محلّی و ادب آنها جز در درون زبان و ادب ملّی قابل فهم نیست و نباید برای آنها جعل تاریخ و خاستگاه کرد.
مرگ هم بود بازگشت هم بود / حوادث آذربایجان / حزب دمکرات چگونه تأسیس شد؟ /
آنها که از نزدیک شاهد جریان تشکیل فرقه مزبور بودند و میدانستند در زیر کاسه چه نیم کاسهای قرار گرفته برخود لرزیدند و کسانی که تنها از دور اخباری در این باره میشنیدند، وقتی مواد اول و چهارم اعلامیه مزبور را که مربوط به محو زبان فارسی و آثار ایرانی و تجزیه آذربایجان بود خواندند، به فکر فرو رفته و منتظر وقایع و حوادث آینده شدند.
چند تز جواد طباطبایی دربارهٔ ایران و مردمش
ایرانیان، در محدودهٔ مرزهای سیاسی کنونی، اعمِّ از اینکه به یکی از زبانهای ایرانی یا غیرایرانی سخن بگویند، درونمایههای ادب و فرهنگ ایرانی را بیان میکنند. از این حیث، ادب کردی به همان اندازه ناحیهای از ادب ایرانی است که ادب ترکی آذری. این زبانهای محلی، اعمّ از ایرانی و غیرایرانی، نهتنها زبانهایی که در درون مرزهای کنونی ایران به آنها سخن گفته میشود، بلکه حتی زبانهایی مانند اردو و ترکی عثمانی، که زبانهای ایرانی نیستند، از طریق زبان فارسی و بر اثر جاذبهٔ ادب و فرهنگ ایرانی به زبانهای فرهنگی تبدیل شدهاند.
مرگ هم بود بازگشت هم بود / اوضاع طبیعی آذربایجان /
اهالی آذربایجان چون بطور کلی در نواحی کوهستانی زندگی میکنند مردمان ورزیده با استقامت و در راه پیمائی و تحمل شدائد بسیار قادرند و از لحاظ هوش و ذکاوت و احساسات و میهنپرستی در ردیف بهترین سکنه کشور محسوب میشوند و در تمام دورههای تاریخی ارزش خود را نشان دادهاند. سکنه آذربایجان بر روی هم شیعه و به اصول مذهبی خود مقید میباشند. ایلات این منطقه عموماً ورزیده و جنگجو و دارای قابلیت نظامی زیادی هستند.
«دختران از ایران آمده» چگونه در افغانستان زندگی میکنند؟
خدیجه مرادی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی ابن سینای کابل از جمله دختران از ایران آمده است که برای اولین بار از دانشجویان خود خواست که بر روی ورق های امتحانی در کنار نام پدر، نام مادر خود را نیز بنویسند تا به این ترتیب تابوی آوردن نام نوامیس مردان را در روابط اجتماعی از بین ببرد. این حرکت او البته با واکنشهایی هم مواجه شد.
…
لیبرالیسم از کجا آمد
سخنرانی داریوش همایون
در سه نشست دوستان تلاش 2008
نشر بنیاد داریوش همایون برای مطالعات مشروطهخواهی
bonyadhomayoun / Sand 13
21073 Hamburg
Germany
مرگ هم بود بازگشت هم بود / نجقلی پسیان
“مرگ هم بود بازگشت هم بود”، نام کتابی است از «تاریخچه فرقه دمکرات آذربایجان و حرب کومله کردستان ـ از سقوط پادگانهای آذربایجان تا استقرار نیرو» بهقلم بجفقلی پسیان. سایت بنیاد داریوش همایون بطور پیوسته، یک بخش از این کتاب را در اختیار خوانندگان خود قرار می دهد.
فلسفه جمهوری اسلامی در برابر وحدت ملی ایران / علی کشگر
منطق فکری و فلسفهای که بنیاد جمهوری اسلامی بر آن نهاده شده، نسبت به اندیشۀ حفظ کشور، نگهداری ملت، احترام به وحدت ملی و انطباق خود با اصل یکپارچگی حاکمیت برخاسته از ارادۀ ملت بیگانه است. بخش بزرگ و مهمی از سران جمهوری اسلامی و کانون اصلی قدرت آن همچنان غرق در عوالم واهی و قرون وسطایی خود مبنی بر «وحدت امت اسلامی در جهان» یکسره به منافع ملی و بهروزی مردم ایران بیاعتناست و در این بیگانگی و بیاعتنایی، همچون دشمنی که در درون کمین کرده، هر دم هستی ملی و سرزمینی ایران و آن وحدت تاریخی این ملت را که طی هزاران سال فراهم آمده است، به چالش میکشد.
فراکسیون قومی؟؟ / علی تیزقدم
آقایون و خانمهای اکتیویست، شما را به هر که دوست دارید بجای آه و زاری در مورد دونالد ترامپ و نوحهسرایی راجع به اینکه الان برجام را پاره کرده و به ایران حمله میکند، کمی روی این موضوع فراکسیونهای قومی تامل کنید، ایران قبل از این که ترامپ حتی داخل کاخ سفید شود از داخل مورد حمله واقع شده، نگران ترامپ نباشید. اگر دغدغهء امنیت و حفظ تمامیت ارضی ایران را دارید ریشه این حرکت را خشک کنید. بروید یقهء آقای یونسی دولت فعلی را بگیرید که از همان ابتدای روی کار آمدن بجای تمرکز روی وعدههای انتخاباتی که توان به انجام رساندن آنها را به همان دلایلی که ذکر شد نداشتند، سراغ موضوع اقوام آنهم با روشی بسیار اشتباه رفتند و بذر چنین حرکتهای بی منطقی را ریختند.
مقصد و غایت / محمدعلی فروغی
یکی از بدترین کارها این است که شخص امری را وسیله و طریق بداند و چنین نمایش دهد که غایت اوست یا چیزی را که شایستۀ غایت بودن است طریق وصول به امری قرار دهند که شایستۀ غایت بودن نیست چه این کار گذشته از این که تقلب و دو رویی و ریا و دروغ است اصل موضوع را هم از میان میبرد و مایۀ تباهی روزگار میشود دین به باد رفت از آن جهت که جماعتی آبادی آخرت را غایت نمایش دادند در حالی که وسیلۀ آبادی دنیای خود اختیار کرده بودند و کشورها خراب از آن رو که گروهی میهنپرستی را غایت نمودار کردند ولی طریق وصول مال و جاه بود.
زبان ملی و برنامه آموزش زبان محلی / دکتر جواد طباطبايی
به لحاظ نظری، وزارت علوم باید متولی حفظ و ترویج زبان و فرهنگ کشوری باشد که آن وزارتخانه بخشی از حکومت آن است. در این دهۀ اخیر که شعار «بومی سازی» علم در این سرزمین، خواب از چشم دانشمندانی که بسیاری از آنان حتیٰ زبان ملّی را درست نمیتوانند بنویسند ربوده است، من، به عنوان یکی از علاقهمندان به این بحث، پیوسته، چشم به این قطار، «که سیاست میبُرد و چه خالی میرفت»، دوخته بودم که راهی کدام ترکستانی است و اینک با شگفتی بسیار میشنوم که برابر اطلاعرسانی وزارت علوم گویا قطار به ایستگاه «دده قورقود» در قزاقستان رسیده است!
پست مدرنیسم مثل یک ایدئولوژی ویرانگر وارد ایران شده است / دکتر جواد طباطبایی
پستمدرنیسم که در مخالفت با ایدهآلیسم آلمانی مطرح و وارد ایران نیز شده است، مانند تیشهای به ریشه وحدت ایران -که تاکنون توانستهایم آن را حفظ کنیم- وارد میآید. ما آگاهی تاریخی خود را تا حد زیادی در اثر ورود ایدئولوژیهایی که نمیدانیم از کجا آمدهاند، چه میگویند، و چه تالیهای فاسدی دارند، از دست دادهایم. روشنفکران ما این ایدئولوژیها را از راه علوماجتماعیجدید وارد کردهاند.
بذل «آگاهیِ» اقتصادی در «سیاستنامه» / فرخنده مدرّس
وارد شدن به بحث در بارۀ موضوعات و امور مختلف زندگی اجتماعی انسان، از دیدگاه دینی و با استناد به ارزشها، نمادها و نهادهای آن، چه از موضع مخالف یا موافق، پای لنگی دارد و به معنای «تسلیم شدن به ادعای اهل دیانت» یا دینمداران باطنی و ظاهریست که گویا همه چیز، حداقل برای ما ایرانیان، با دین اسلام آغاز شده است.
اتهام «فاشیست» به ایرانیان سزاوار نیست! / علی کشگر
از همان زمان که این ملت نقد ایران را به نسیۀ عدالتخواهی انقلابیون همصدا با اسلامگرایان عربدوست باخت، تا شرایط سخت و تاریک امروز در چشم این آقایان، هرآن کس که صحبت از ملت ایران کند و از ایران سخن بگوید، فاشیست است. هرکس از تاریخ گذشته ایران بنویسد فاشیست است، هرکس از فردوسی کلامی به زبان آورد، فاشیست است، هر کس به حفظ سرزمین ایران و هویت ایرانی زبان بگشاید، فاشیست است و هرکس به حفظ تمامیت ارضی ایران همت گزارد، فاشیست است. و آن کس که بگوید: زنده باد فدرالیسم، زنده باد «ملیتهای» ایران، پاینده باد مبارزه برای حق تعیین سرنوشت تا جدایی و از هم دریده شدن این کشور، آنگاه به مقام «آزادیخواهی» و «ضدیت با فاشیسم» ارتقاء مییابد.
کجا ایستادهایم؟
بحث من ناظر بر یک پرسش است، پرسش از جایگاه ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی. بر آنم که چنین پرسشی میبایست در لحظهای از تاریخ دوران جدید ایران مطرح میشد که به صورتی که من کوشش میکنم مطرح کنم نشده است. اینکه گفته شد من به برخی خلاف آمدهای عادت تاریخ ایران علاقهای دارم درست است و این بار نیز اجازه بدهید بگویم که این پرسش اگرچه برای ما تازه مطرح شده است، اما به مناسبت دیگری نزدیک به سیصد سال پیش مطرح شده بود. میدانید که منتسکیو کتابی با عنوان نامههای پارسی یا ایرانی دارد. در یکی از نامههای آن هنگامی که یکی از ایرانیان با یک فرانسوی آشنا میشود و به او میگوید که ایرانی است واکنش فرانسوی آن است که: عجب، آقا ایرانی است! و میپرسد: چگونه میتوان ایرانی بود؟ این گفتگوی کوتاه دارای اهمیت بسیاری است، نه تنها برای ما بلکه حتی برای فرانسوی که آن را میخواند. این پرسش که چگونه میتوان ایرانی بود برای اکثر فرانسویان آشناست و حتی در فرهنگهای لغت در ذیل «ایرانی» این جمله را به عنوان شاهد مثال نقل میکنند. این کتاب منتسکیو یکی دو بار به فارسی ترجمه شده اما آن جمله نظر ما را چندان جلب نکرده است. یک ملت باید جایی بتواند بایستد و از خود بپرسد که کجا ایستاده است و کیست؟
دانشگاه یا اداره / آیندگان 29 اردیبهشت 1349 / داریوش همایون
تخصیص دادن مغزهای در دسترس کشور بین مشاغل اداری و آموزشی، اکنون باید مهمترین مسئلۀ ما در زمینۀ سیاست نیروی انسانی گردد. دستگاه دولتی با پیچیده شدن وظایف خود و با افزایش فشار عمومی برای کارآمدتر کردن خود روبروست. همۀ ملاحظات سیاسی حکم میکند که بیشترین تعداد از بهترین استعدادها به خدمت دولت درآیند. هر اداره و مؤسسه دولتی باید در صفوف خود تعداد هر چه بزرگتری از بهترین فارغالتحصیلان دانشگاهها داشته باشد.