از همان زمان که این ملت نقد ایران را به نسیۀ عدالتخواهی انقلابیون همصدا با اسلامگرایان عربدوست باخت، تا شرایط سخت و تاریک امروز در چشم این آقایان، هرآن کس که صحبت از ملت ایران کند و از ایران سخن بگوید، فاشیست است. هرکس از تاریخ گذشته ایران بنویسد فاشیست است، هرکس از فردوسی کلامی به زبان آورد، فاشیست است، هر کس به حفظ سرزمین ایران و هویت ایرانی زبان بگشاید، فاشیست است و هرکس به حفظ تمامیت ارضی ایران همت گزارد، فاشیست است. و آن کس که بگوید: زنده باد فدرالیسم، زنده باد «ملیتهای» ایران، پاینده باد مبارزه برای حق تعیین سرنوشت تا جدایی و از هم دریده شدن این کشور، آنگاه به مقام «آزادیخواهی» و «ضدیت با فاشیسم» ارتقاء مییابد.
اتهام «فاشیست» به ایرانیان سزاوار نیست!
علی کشگر
در سالهای گذشته بعد از سرکوب جنبش سبز توسط رژیم اسلامی، مردم ایران هرجا و هر زمان که فرصتی یافتهاند با حضور خود در تجمعات کوچک وبزرگ بنوعی آشکار مخالفتهای فرهنگی و سیاسی خود را با جمهوری اسلامی به رخ کشیدهاند. بعنوان نمونه در آبانماه ۱۳۹۳ و همچنین در خرداد ماه ۱۳۹۵ دختران و پسران جوان ایرانی در کنار یکدیگر از سراسر کشور با حضور خود در مراسم خاکسپاری خواننده جوان مرتضی پاشایی و حبیب محبیان خواننده، نوازنده و ترانهسرای ایرانی با خواندن ترانههای آنان فرهنگ عزاداری رژیم اسلامی را به چالش کشیدند. و در سطح و به گونهای دیگر، در مراسم خاکسپاری دو هنرمند بزرگ ایران محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان، فرهنگ تحمیلی رژیم اسلامی به جامعه ایران از سوی هنرمندان بزرگ ایران به چالش کشیده شد.
اینبار نیز ایرانیانی از اقشار و طیفهای مختلف از سراسر کشور روز ۷ آبان ماه ۹۵ بمناسبت بزرگداشت روز کورش در پاسارگارد تجمع کرده با سردادن شعارهای خود سیاستهای رژیم اسلامی را در حوزههای گوناگون به چالش کشیدند. هر چند رژیم اسلامی سعی کرد از تجمع مردم در پاسارگارد جلوگیری کند اما حضور مردم اینبار بطور وِیژه چشمگیر و غیر قابل انتظار بود. با فاصله اندک، اخبار، عکسها و فیلمهای این تجمع در رسانههای مجازی بازتابی گسترده یافت و حساسیتهای بسیاری از سوی گروهها را بویژه در خارج از ایران برانگیخت. بعضی جریانها با حمایت صد در صد از این گردهمایی خود را همراه با آن تعریف کرده و پشتیبانی کامل خود را از آن اعلام کردند و بعضی نیروها و افراد نیز در تحلیلی مثبت از این حرکت بعضی شعارهای سرداده شده توسط مردم را مورد توجه حمایتگرانه و یا نقد منصفانه قرار دادند. در این میان، صرف نظر از سکوت طیف سیاسی ملی ـ مذهبیها، که تحمل ایران بدون اسلام سیاسی را چندان خوشایند آمال و استراتژی سیاسی خود نمییابند، اما نیروهای چپ و انقلابی سابق و در کنارشان، تجزیه طلبها مثل همیشه با موضع گیریها و بیانیههای خود باردیگر نشان دادند که مسیر بی ربط شدن را تا بی نهایت میخواهند طی کنند.
برای نمونه اعلامیه ای که در سایت اخبار روز تحت عنوان «شعارهای نژادپرستانه در تجمع مقابل آرامگاه کورش» درج شده، نمونه روشنی از این جماعت بی ربط و بیگانه با ایران میباشد. به ظاهر این «بیانیه» از سوی «کانون مبارزه با نژاد پرستی و عرب ستیزی در ایران» صادر شده، اما با مقدمهای که مسئولان سایت اخبار روز بر آن گذاشته اند همفکری گرداندگان این سایت با این بیانیه انکارناپذیر و گویا بیانیه از سوی هر دو مشترکاً صادر شده است.
باید از این کانون و دوستداران و همکیشان آنان پرسید از کدام نژادپرستی در ایران می گوئید. پرسش این است که از شعار تظاهرکنندگان که فریاد میزدند: «کوروش پدر ماست، ایران وطن ماست» کدام مضمون نژادپرستانه برمیخیزد؟ حقوق کدام گروه قومی یا مذهبی آسیب میبیند؟
آقایان از این شعار ساده که همۀ پیکان خشمآلود آن متوجه رفتارهای زننده از سوی حکومت اسلامی با تاریخ ملتی است که رکن اصلی حضور سیاسی و تاریخیاش بر وحدتی بر پایۀ تکثر اقوام و ادیان و آیینها و ثبت شده در منشور بنیانگزار آن بوده است، به سرعت به هم برمیآیند، اما از این سخنی به میان نمیآورند که دهههایی است فرهنگ اسلامزدۀ عربی بر سراسر زندگی ما حکم میراند. از سفره عقد ما ایرانیان تا خاکسپاریمان زبان عربی و آیات و سورههای اسلامی به استقبال و بدرقهمان میآیند، اسامی عربی و سراسر در بندگی دین و نمادهای آن همۀ زندگیمان را همراهی میکنند. و از شمایل عربی ـ اسلامی نقش بسته بر پرچم ایران و یا از حکومتی که عربیمابی و خدمت به اسلام را مهمتر و برتر از احترام به تاریخ و فرهنگ ایران میداند، هیچ یک از این سروران را به هم برنمیآورد، اما آنجا که مردمانی از این ملت، به فریاد احترام به تاریخ و هویت ملی میطلبد، به «فاشیست» بودن متهم میگردند!
از همان زمان که این ملت نقد ایران را به نسیۀ عدالتخواهی انقلابیون همصدا با اسلامگرایان عربدوست باخت، تا شرایط سخت و تاریک امروز در چشم این آقایان، هرآن کس که صحبت از ملت ایران کند و از ایران سخن بگوید، فاشیست است. هرکس از تاریخ گذشته ایران بنویسد فاشیست است، هرکس از فردوسی کلامی به زبان آورد، فاشیست است، هر کس به حفظ سرزمین ایران و هویت ایرانی زبان بگشاید، فاشیست است و هرکس به حفظ تمامیت ارضی ایران همت گزارد، فاشیست است. و آن کس که بگوید: زنده باد فدرالیسم، زنده باد «ملیتهای» ایران، پاینده باد مبارزه برای حق تعیین سرنوشت تا جدایی و از هم دریده شدن این کشور، آنگاه به مقام «آزادیخواهی» و «ضدیت با فاشیسم» ارتقاء مییابد.
دستگیری و سرکوب حکومتی علیه ایرانیانی که به احترام تاریخ و هویت و فرهنگ خود در پاسارگاد گرد آمدند، کم است و حال بیانیهنویسان «آزادیخواه ضد فاشیت» نیز فرمان هجمه و مقابله با آنان را صادر کردهاند!