خدیجه مرادی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی ابن سینای کابل از جمله دختران از ایران آمده است که برای اولین بار از دانشجویان خود خواست که بر روی ورق های امتحانی در کنار نام پدر، نام مادر خود را نیز بنویسند تا به این ترتیب تابوی آوردن نام نوامیس مردان را در روابط اجتماعی از بین ببرد. این حرکت او البته با واکنشهایی هم مواجه شد.
دختران از ایران آمده می گویند که سالها از حضورشان در کابل می گذرد و آنها در مشاغل مختلف طبقه متوسط جامعه افغانستان فعالیت می کنند اما هنوز هم شیوه زندگی و تعاملات اجتماعی آنها مورد پرسش و واکنش شهروندان افغانستان است.
سازمان بین المللی مهاجرت (IOM) در آخرین اظهاراتش اعلام کرد که از سال ۲۰۰۱ به بعد، ۱۵۰۰ متخصص را به افغانستان اعزام کرده است. از این میان حدود سیصد تن را دخترانی تشکیل می دهند که بیشترشان، دختران فارغ التحصیل دانشگاههای ایران هستند و به تنهایی به افغانستان بازگشته اند. اما بازگشت دختران تحصیلکرده به افغانستان تنها در قالب برنامه سازمان بین المللی مهاجرت نبوده است، بلکه گروههایی از زنان و دختران مهاجر افغانستانی که تا سنین جوانی در ایران زندگی کرده بودند، با هزینه شخصی به افغانستان بازگشتند تا با استفاده از تخصصهای علمی خود در بازسازی این کشور سهم بگیرند.
دختر ایرانیگک
«دختر ایرانیگک» عنوانی است که شهروندان افغانستان به دختران از ایران آمده اطلاق می کنند و پوشش، آرایش و لهجه آنها را تقلیدی از زندگی در ایران می دانند، مشابه انچه که ایرانی ها به تحصیلکردگان از غرب آمده اطلاق می کنند و آنها را “غربزده” می خوانند.
حلیمه رضایی، فوق لیسانس علوم سیاسی بارها این لقب را از عابران خیابان های کابل شنیده است. او چهار سال پیش، وقتی که می خواست به افغانستان بازگردد به خوبی می دانست با کشوری با ساختار چند قومیتی مواجه خواهد شد که جنگهای داخلی را پشت سرگذاشته است. دوستان حلیمه که چند سالی زودتر از او به کابل آمده بودند، باید برای پذیرش اجتماعی از لباسهای پنجابی استفاده میکردند و گرنه استفاده همیشگی از بالاپوشهایی شبیه ایران برای آنها با طعنه و آزارهای خیابانی همراه بود. با این حال، آنها گاهی بالاپوشهایی شبیه مانتو می پوشیدند اما همین پوشش آنها با گذشت زمان، شهروندان کابل را تشویق کرد که بالاپوشهای شبیه مانتو را بر لباسهای پنجابی پاکستان، ترجیح دهند.
تابوشکنی و ساختار شکنی
حلیمه رضایی به یورونیوز می گوید که پذیرش وجود آسیبها و مشکلات زندگی در افغانستان برایش آسان بود. او یک سال در قالب طرح (IOM) در ریاست عمومی پرورشگاه های وزارت کار و امور اجتماعی افغانستان، مشغول به کار شد. پس از آن، فعالیتهای خود را در بخش های روابط عمومی چند دانشگاه خصوصی ادامه داد. طی این مدت، زندگی و کار او بدون چالش نبوده است. حلیمه و دوستانش برای پیدا کردن خانه ای برای سکونت با مشکل مواجه بودند؛ آنها مانند دیگر شهروندان کابل نمی توانستند در هر نقطه پایتخت زندگی کنند و باید محلی را انتخاب می کردند که نزدیک به سرک/خیابانهای عمومی شهر، و محیط امن و آپارتمانی باشد. صاحبخانهها نیز علاقه ای به دادن خانه به دختران و زنان تنها نداشتند.
«پوشش دختران از ایران آمده» با گذشت زمان، شهروندان کابل را تشویق کرد که بالاپوشهای شبیه مانتو را بر لباسهای پنجابی پاکستان، ترجیح دهند.
او روزهایی را به خاطر می آورد که دوستانش به عنوان استاد دانشگاه در چندین دانشگاه کابل مشغول به تدریس شدند و حضور استادان زن که فارغ التحصیل دانشگاه های ایران بودند، یک ساختارشکنی و چالش در فضای مردانه دانشگاهها تلقی می شد.
خدیجه مرادی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی ابن سینای کابل از جمله دختران از ایران آمده است که برای اولین بار از دانشجویان خود خواست که بر روی ورق های امتحانی در کنار نام پدر، نام مادر خود را نیز بنویسند تا به این ترتیب تابوی آوردن نام نوامیس مردان را در روابط اجتماعی از بین ببرد. این حرکت او البته با واکنشهایی هم مواجه شد.
حضور سئوال برانگیز
معصومه عبداللهی، فوق لیسانس حقوق که از یکسال به این سو برای زندگی به کابل آمده است، به یورونیوز می گوید: «هرچند برخی از مهاجران، از پاکستان به افغانستان بازگشته اند اما حضور آنها و نحوه زندگی و روابط اجتماعی آنها سئوال خلق نمی کند اما حضور ما، یک سئوال برای شهروندان خلق می کند و همیشه از ما می پرسند که شما چرا به تنهایی در این شهر زندگی می کنید و مگر خانواده ای ندارید؟ و برخی فکر می کنند که از خانواده هایمان طرد شده ایم. در حالیکه خانواده یمان با نگاه مثبت به ما اجازه داده اند که به وطن بازگردیم.»
حسن رضایی، استاد جامعه شناسی از جمله اولین گروه های تحصیلکرده ای است که سیزده سال پیش، از ایران به همراه تعدادی از فارغ التحصیلان زن و مرد راهی افغانستان شدند تا دانشگاه بامیان را راهاندازی کنند. خانواده های دختران، با نگرانی از او و دوستانش می خواستند که همانند یک خانواده، مراقب دخترانشان باشند، چون افغانستان در سالهای آغازین بازسازی و پایان حکومت طالبانی بود. او شاهد بود که دختران در سمتهای استادی و سازمانی همپای مردان، موفقیتهای چشمگیری داشتند. اما فعالیتهای دخترانِ از ایران آمده، گاه با خشونت پاسخ داده میشد؛ در همان سالها، شیما رضایی، گرداننده یکی از برنامههای موفق تلویزیونی توسط افراد ناشناس کشته شد.
براساس آمار سازمان بین المللی مهاجرت، تحصیلکردگانی که به افغانستان بازگشته اند در ۲۴ نهاد دولتی و ۹۶ نهاد غیردولتی مشغول به کار شده اند. این متخصصان از ایران و سی کشور دیگر هستند که بخشی از آنها را دختران تشکیل می دهند.
حسن رضایی: مشاهدات ما نشان میدهد که میزان تاثیر و حضور دختران از ایران آمده در جامعه افغانستان بیشتر بوده است
آقای رضایی- که خود همواره در بخشهای مدیریتی و آموزشی افغانستان حضور داشته است- به یورونیوز می گوید: «اینکه چه تعداد دختران از کشورهای پاکستان و کشورهای اروپایی به افغانستان بازگشته اند جای تحقیق بیشتر دارد اما مشاهدات ما نشان میدهد که میزان تاثیر و حضور دختران از ایران آمده در جامعه افغانستان بیشتر بوده است. در یک نگاه جامعه شناختی، میزان تاثیر فرهنگی-اجتماعی زمانی اتفاق می افتد که هم تفاوت و هم شباهت بین دو جامعه باشد. ساختار اجتماعی و فرهنگی پاکستان مشابه افغانستان است و دختران افغانستانی در کمتر موردی به تنهایی [از پاکستان] به افغانستان بازگشته اند. دختران بازگشته از کشورهای غربی و آمریکایی هم بخاطر تفاوت های بسیار فرهنگی اجتماعی با افغانستان نتوانسته اند تاثیرگذار باشد.»
چالش با جامعه محافظهکار
سال گذشته، کبری خادمی «دختر از ایران آمده» با پوشیدن زره آهنی در کابل، به آزارهای خیابانی علیه زنان اعتراض کرد. زهرا یگانه، نویسنده، با نوشتن کتاب روشنایی خاکستر به تابوهای زمینه ساز خشونت با زنان اعتراض کرد.
کبری خادمی:خیابان حق من است،خیابان صحنه نبرد من است،آنرا پس می گیرم گزارش
@VSameiرا بخوانید: http://eurone.ws/TuLwJ
حسن رضایی درباره تاثیرگذاری دخترانی که از ایران به افغانستان بازگشتهاند میگوید: «جامعه ایران از نظر بافت سنتی از جهاتی مشابه و از جهات دیگری با افغانستان متفاوت است. به همین خاطر دخترانی که از ایران به تنهایی به کشور بازگشته اند توانسته اند تاثیر بیشتری بر جامعه محافظه کار افغانستان بگذارند. مسئله مهم این است که این دختران برخاسته از یک خانواده با بافت سنتی هستند و می توانند در درون یک جامعه سنتی ارتباطات اجتماعی برقرار کنند و جامعه افغانستان را از لاک محافظه کاری بیرون بکشند.»
این استاد جامعه شناسی می افزاید: «هر چند مردان تحصیلکرده نیز در نوع خود تغییراتی آورده اند اما در درون جامعه سنتی، تابوشکنی یا تغییر آوریهای مردان، زیاد به چشم نیامده است. این دختران به تنهایی و فارغ از ساختار یک خانواده سنتی زندگی می کنند. کار میکنند و بدون حمایت، زندگی خود را مدیریت می کنند؛ برای فرزندان آنها تدریس می کنند، فعالیت مدنی انجام می دهند و در رسانههایشان فعالیت می کنند.»
چشم اندازی بر “روشنایی خاکستر” از زهرا یگانهhttp://www.ambafrance-af.org/-%D8%AF%D8%B1%DB%8C- …
وی در مورد خشونت علیه دختران و زنان می گوید: «این دختران در معرض خشونت خانگی قرار ندارند اما میزان خشونت و آزار خیابانی علیه این دختران بیشتر است و هنوز این جامعه بخاطر پیش داوری های محافظه کارانه، خشونت هایی را بر آنها تحمیل میکند.»
چند روز قبل، شورای ملی افغانستان طرحی را تصویب کرد که پس از این، مزاحمان خیابانی بر زنان و کودکان با برخورد نهادهای عدلی و جریمههای نقدی مواجه خواهند شد. زنان نماینده تصویب این طرح را گام مهمی بر کاهش خشونت با زنان میدانند.
نقل از: