“مرگ هم بود بازگشت هم بود”، نام کتابی است از «تاریخچه فرقه دمکرات آذربایجان و حرب کومله کردستان ـ از سقوط پادگانهای آذربایجان تا استقرار نیرو» بهقلم بجفقلی پسیان. سایت بنیاد داریوش همایون بطور پیوسته، یک بخش از این کتاب را در اختیار خوانندگان خود قرار می دهد.
.
مرگ هم بود بازگشت هم بود
تاریخچه فرقه دمکرات آذربایجان
و حرب کومله کردستان
از سقوط پادگانهای آذربایجان تا استقرار نیرو
نجقلی پسیان
آذرماه ۱۳۲۷
شرکت سهامی چاپ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
در آنروزها که نیروهای ایرانی راه آذربایجان را در پیش گرفتند، اگر دولت شوروی قصد کمک به فرقه دمکرات آذربایجان را داشت، معلوم نبود امروز وضع آذربایجان و ایران و حتی دنیا چه میشد و چند هزار نفر از جوانان ایرانی در خاک و خون میغلطیدند….
ملل شوروی باید مطمئن باشند که ایرانی هیچگاه حاضر نیست در تحریکات علیه دولت شوروی شرکت نماید و ایران را پایگاهی برای فعالیت برعلیه همسایه مقتدر خود قرار دهد.
ملت ایران آرزومند است که زمامداران شوروی همانطوری که قرارداد ۱۹۲۱ را فراموش نمیکنند، روش لنین بزرگ و مواثیق او را نیز از یاد نبرند…
.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
بنام پاک آفریدگار
روز سوم شهریورماه ۱۳۲۰ نیروهای مسلح انگلستان و شوروی علیرغم تمایلات ایران وارد این کشور شدند.
دولتین انگلستان و شوروی با اعزام نیروهای نظامی مسلح خود به ایران، خطوط ارتباطی نیرومند و قابلاعتمادی به دست آوردند و اختیار راه مطمئن و امنی را جهت ارسال مهمات از خلیجفارس به جنوب روسیه و جبهه مشرق در دست گرفتند. این دو دولت گذشته از آنکه با اشغال نظامی ایران موقعیت خود را در خاورمیانه تقویت و تحکیم نمودند، از فعالیت افراد ستون پنجم و طرفداران محور در خاورمیانه نیز جلوگیری کردند.
برای رعایت اصول بینالمللی و قوانین متداول، در ۲۹ ژانویه ۱۹۴۲ با رعایت منشور آتلانتیک قراردادی با دولت ایران منعقد کردند و در آن رعایت استقلال و حاکمیت ملت و دولت ایران را سرفصل تعهدات خود قراردادند.
نیرومندی انگلستان و شوروی و ضعف دولت ایران، نیازمندیهای جنگ و علاقه به ایجاد منطقه نفوذ، فقر و جهل اهالی این کشور، مؤثر نبودن افکار مردان میهنپرست و شرافتمند، همگی دستبهدست هم داده اوضاعی در این کشور بهوجود آورد که بههرتقدیر در موارد گوناگون و جهات مختلف، لطماتی به استقلال و حاکمیت دولت و ملت ایران وارد گردید و چهبسا اوقات، حیثیت این ملت نیز لکهدار شد.
در میان واقع گوناگون و حوادث مختلفی که طی پنج سال اقامت نیروهای مسلح انگلیس و شوروی در ایران روی داد، پیش آمد آذربایجان ازلحاظ اهمیتی که برای کشور ما و جهان داشت در مقدمه سایر حوادث قرار گرفت.
هرگز فراموش نخواهد شد که پیشآمدهای آذربایجان ایران بهاندازهای در روابط انگلستان و شوروی و آمریکا مؤثر واقع گردید که سایر امور بینالمللی و جهانی و روابط فیمابین دول نامبرده تحتالشعاع این مسئله قرار گرفت.
تأثیر گوناگون وقایع آذربایجان ایران در روابط انگلستان و آمریکا ازیکطرف و دولت شوروی از طرف دیگر بهقدری شدید و بیسابقه بود که در آن روزها بسیاری از سیاستمداران جهان و محافل مطلع معتقد بودند که آذربایجان ایران دالان دانتزیک[Danzig] جنگ بینالمللی سوم خواهد شد.
عده دیگر که خوشبینتر بودند حدس میزدند که آذربایجان زرخیز، یعنی خطه اساسی و گرانبهای این کشور، یا منطقه حیاتی اهالی ایران، برای همیشه از این کشور مجزا خواهد گردید.
در اواخر سال ۱۳۲۵، برخلاف سال ۱۳۲۴ ابرهای تیرهای که فضای ایران و محیط سیاست بینالمللی را فراگرفته بود پراکنده شد و در تحت توجهات خداوند متعال، نیروهای دولت مرکزی ایران در استان آذربایجان مستقر گردیدند و آذربایجان از خطر انفصال نجات یافت.
صرفنظر از الطاف پروردگار توانا و مقتضیات بینالمللی و مساعدت شورای امنیت ملل متحد و ملاقات چهار وزیران خارجه کشورهای بزرگ در نیویورک، در داخل این کشور، آنچه در اعاده آذربایجان به وضع سابق و رهایی این استان از تأثیر حکومت واقعشده در درجه اول ایستادگی و استقامت و متانتی بود که اعلیحضرت همایون شاهنشاهی در برابر دمکراتهای آذربایجان نشان دادند. تاریخ هرگز فراموش نخواهد کرد ایامی را که نخستوزیر و عدهای از اطرافیانش با تمام قوا اصرار داشتند دولت مرکزی در برابر تقاضاهای فرقه دمکرات تسلیم شود، تا شاید اینها بتوانند چند روزی بیشتر بر مردم بدبخت این کشور حکومت نمایند. بطوریکه بعدها خواهید دید، هنگامیکه نخستوزیر و معاونش اصرار کردند که پیشنهادات فرقه دمکرات در خصوص رسمی شدن درجات افسران فراری و فدائیان به تصویب اعلیحضرت همایونی برسد.
ذات شاهانه فرمودند: «حاضرم در صورت اجبار از سلطنت کنارهگیری کنم ولی اقدامی به ضرر مملکت و ارتش مرتکب نشوم.»
موضوع دیگری که بیش از همه در نجات آذربایجان مؤثر بود، احساسات بیشائبه پاک اهالی آذربایجان و علاقه شدید آن میهنپرستان شرافتمند و مبارزات دلیرانهای بود که بهصورت گوناگون بلاانقطاع با مخالفین کردند.
هنگامیکه فرقه دمکرات آذربایجان تشکیل شد، عدهای از جوانان پرشور و پاکدامن و آزادیخواهان حقیقی که از مظالم غارتگران و بیدادگران بجان آمده بودند، در آذربایجان و سایر نقاط ایران از فرط بیچارگی و استیصال و فقر و فاقه، به هواداری و جانب گیری از آن نهضت برخاستند.
این افراد عقیده داشتند که همانطور که رجال صدر مشروطیت از هواداری انگلستان استفاده برده با استبداد مبارزه کردند، اینها نیز از نفوذ معنوی دولت شوروی بهرهمند گردیده تحولی در اوضاع اجتماعی ایران پدیدآورند.
روزی که عملیات فرقه دمکرات آذربایجان بهصورت قیامهای مسلحانه درآمد و خون پاک بسیاری از افسران و سربازان و ژاندارمها بر خاک ریخته شد و نیروهای نظامی ایران در شریفآباد قزوین متوقف گردیدند، صفحه جدیدی در تاریخ ایران و عملیات سران فرقه دمکرات آذربایجان باز شد و نهضت قیافه جدیدی به خود گرفت و ماهیت خود را آشکار ساخت.
واقعه توقف اجباری نیروهای انتظامی دولت در شریفآباد قزوین همانطور که به نفوذ معنوی دولت همسایه ما در دنیا لطمه زد، حیثیت ملی فرقه دمکرات آذربایجان را نیز لکهدار ساخت.
نگارنده پس از سقوط میانه و زنجان و سراب، برای درک احساسات مردم شرافتمند آذربایجان نسبت به دمکراتها، جان خود را به مخاطره انداخته به تبریز رفتم تا با اهالی آن استان و زعمای فرقه دمکرات از نزدیک وارد گفتگو شده، از حقیقت جریان وقایع آذربایجان اطلاع حاصل نمایم.
این مسافرت بخواست خداوند متعال با موفقیت پایان یافت و نگارنده تا روز تسلیم لشگر ۳ آذربایجان در تبریز ماندم. درنتیجه مذاکراتی که با مخالفین و موافقین دمکراتها در آذربایجان و تهران نمودم، اطلاعاتی به دست آمد که چون انتشارش برای عموم سودمند بود، در روزنامه اطلاعات تحت عنوان «حوادث آذربایجان» به چاپ رسید.
این یادداشتها بیش ازآنچه انتظار میرفت موردتوجه و مطالعه و دقت قرار گرفت.
اکثر قسمتهای آن ترجمه بهعنوان اسناد قطعی، غیرقابل انکار مبنی بر مظلومیت ملت ایران، در شورای امنیت و کنفرانس وزیران امور خارجه استفاده نمایندگان ایران واقع شد. ازآنجاییکه مطالب خالی از غرض و اشتباه و تحریک بود، از طرف مخالفین نیز پذیرفته شد.
در سفر اخیر نیز بار دیگر فرصت همراهی با نیروهای اعزامی به آذربایجان را پیدا کردم و درنتیجه مسافرتهای عدیدهای که در آن استان شد، و نظر به اینکه در فاتحه و خاتمه این نهضت حضور داشتم، اطلاعات دقیقی از طرز عمل دمکراتها و بهطورکلی آنچه کرده و از باقی گذاشتهاند به دست آمد.
این اطلاعات نیز بهصورت یادداشتهایی در روزنامه اطلاعات درج گردید و چون مورد استقبال عموم قرار گرفت، بر آن شدم تا هر دو قسمت را بهصورت کتاب درآورده تقدیم هموطنان گرامی و عزیز بنمایم و امیدوارم همانطوری که حدس میزنم بهافتخار این خدمت فرهنگی و اجتماعی سودمند نائل شده باشم.
در سفر نخست و همچنین در مسافرت اخیر، حوادث بسیار ناگواری برای نویسنده روی داد و با مخاطرات گوناگونی روبرو شدم و باآنکه شرح داستان این مسافرتها نیز خالی از فایده نیست، معهذا برای آنکه حمل بر خودپسندی و خودپرستی نشود، از شرح مسافرت خود خودداری و در این مختصر که با استفاده از یادداشتهای سابق و اسناد قطعی و همکاری هیئت تحریریه تدوین گردیده، تنها به ذکر حوادث کلی و وقایع مهم پرداخته شده است.
اینجانب چون یگانه خبرنگاری بودم که در تمام جزئیات از نزدیک وارد بوده و در جبهه نیز حضور داشتم، در پایان غائله آذربایجان تصمیم گرفتم یادداشتهای حادثه آذربایجان را بهصورت کتاب مفید و جامعی درآورده، در دسترس هممیهنان عزیز خود قرار دهم.
ولی علاقه فراوان نگارنده به اینکه این کتاب تاریخ جامعی شود که برای کلیه اهالی این کشور بخصوص ساکنین آذربایجان و افسران و درجهداران و افراد ارتش سودمند باشد، سبب تأخیر انتشارش شد.
اکنونکه این مجموعه در دسترس عموم قرار میگیرد درصورتیکه موردتوجه و استفاده هممیهنان محترم واقع شود و بتواند اثر سودمندی برای ساکنین این کشور پرحادثه باشد، میتوانم خوشنود باشم از اینکه به هدف نهایی خود رسیده و پاداشی را که انتظار داشتم دریافت کردهام.
نجفقلی پسیان آذرماه ۱۳۲۷