نظر ما به پادشاهان پهلوی هرچه باشد، آن دوران از بسیاری سویه (جهت)ها دنباله جنبش تجدد ایران و برآورنده آرزوهای برنیامدنی آن بود.
بایگانی موضوعی: بنیاد
یکی از تالیهای فاسد حسرت خوردن است. ما باید با این برخوردهای عاطفی تسویه حساب کنیم. زمان آن رسیده است که در آرامش و با خردورزی وضع خودمان را در دنیای امروز ارزیابی کنیم. بسیاری از اشکالات ما ریشه در گذشته تاریخی ما دارد، اما این مانع از این نباید بشود که ما بتوانیم این را خیلی منطقی مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم که اصلا چه باید کرد؟ با حسرت خوردن راه به جایی نمیبریم! مساله اساسی بقای ما به عنوان یک ملت است در دنیای کنونی و این جز با ارزیابی منطقی گذشته و البته یادگرفتن زبان دنیای جدید و مناسبات جدید امکانپذیر نخواهد شد.
یکی از برنامههای اصلی سفر اخیرم به دو کشور اسرائیل و ایتالیا بازدید از اماکن مذهبی در اورشلیم، حیفا و واتیکان با هدف رساندن این پیام به افکار عمومی، و رهبران دینی و سیاسی بود که کشور کهن ایران از چند هزار سال قبل، مهد آزادی ادیان و آیینهای مختلف بوده است و پیروان ادیان و باورها تا پیش از روی کار آمدن رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی، آزادانه و با تساهل و مدارا در کنار هم زندگی میکردند. این رژیم از روز نخست، به جان و مال یهودیان، بهاییان، مسیحیان، زرتشتیان، اهل سنت، دراویش، جامعه یارسان، خداناباوران و حتی اکثریت شیعیان مخالف ولایت فقیه تعرض کرده. اما در ایران آزاد و سکولار فردا، حکومت قانون، ضامن آزادی مذهب و باور خواهد بود و ایران دوباره به اصل خویش باز خواهد گشت.
طباطبایی دو دهه پس از آغاز سالهای نگونبختی، آنگاه که «شوکران تباهی» چنان درارکان و نهادهای کشور رخنه کرده بود، در سطحی از آن «تامل» در عرصه سخن با «مردانگی» در دفاع از «میهن» قد برافراشت، او برای ما توضیح داد که دفاع از «میهن»، وجهی است اساسی از معنای تاریخی ملت و ملیت ایران، که در طی هزاران سال، «به طور خودجوش» معنا یافته و در نام «میهن» ظاهرگشته است.
شما ملت ایران را از دست بدهید که چهار تا سازمان تجزیهطلب دورتان جمع شوند که نمیشوند. اینها همینطور امتیاز میگیرند و یک امتیاز هم نمیدهند. شما ببینید بعد از این همه تماسهای شاهزاده و امتیازات و تعارفات، یک کلمه از مواضعشان پائین آمدهاند؟ ابدا. حالا “مناطق ملی“ را هم علم کردهاند. لابد چون از بابت ایشان مطمئناند. ایشان هیچ در این زمینهها نمیگوید چون پادشاه همه ایرانیان است! آخر این حرف شد؟
ارادهی ملّی ارادهی ملّت ایران است، چهآنها که آن را بپذیرند، چه نپذیرند، چه به شاهزاده باور داشته باشند یا نه. این اراده تفکیکناپذیر است، درست عین تمامیّت ارضی. ارادهی ملّی، ارادهی ناسیونالیستها یا هوادادان شاهزاده نیست. البته که ارادهی مخالفان هم نیست. آن را نمیتوان به شعبات مختلف تقسیم کرد و بعد بابت اشتباه در انتخاب نمایندگان هر شعبهش، مجموع آن عقاید متضاد ضدملّی را داخل منشوری گرد آورد و مدعی شد که این منشور ملّی است. منشور انقلاب ملّی نمیتواند مانیفست ۵۷یها باشد.
از تعدادی از این روزنامهنگاران اصلاحاتطلب بهشدّت بیزار بودند. امروز دیدم یکی از همانها که از ترس رسوایی تا دکتر زنده بود جرئت نداشت یک کلمه حرف بزند، با رذالتی مخصوص عمّال رژیم، هنوز چند ساعتی از فوت سیدجواد نگذشته، مشغول مصادرهی دکتر شده است! مصادرهی همان دکتری که کل عمر ضد ایدئولوژی ۵۷یها نوشت.