Author's posts
شرارت بیپایان اصلاحطلبان / فرخنده مدرّس
اصلاحطلبانی، مانند زیدآبادی و عبدی و امثالهم از طریق تبلیغات در بلندگوهای رسمی، سعی وثیق دارند تا گناه ددمنشی و توحش سرکوب دستگاه ولایت خود را به گردن دیگران بیاندازند. آنها مدعیاند جرم خونی که، به دست سرکوبگرانِ سر به فرمان رهبر، از پیکر جوانان و مردم ایران ریخته میشود به پای کسانی باید نوشته شود که این رژیم نفرتانگیز را نمیخواهند و به راه انقلاب و سرنگونی تمام رژیم میروند. میگویند؛ هر گردن دلاوری از فرزندان این مرز و بوم که بر دار میشود، مسئولیتش به پای ایرانیانی نوشته میشود که در بیرون از میهن خویشاند اما در اعتراض به این بیدادگریها سکوت نمیکنند.
نقش اسلام در واپسماندگی ما؟ / فرخنده مدرّس
بهرغم آنکه، در دهههای تدارک انقلاب اسلامی و در مقطع استقرار نظام اسلامی، شاخصهای جدید و مؤثری، مانند ایدئولوژیهای گوناگون و افکارِ ضدملی نیروهای رنگارنگ، وجود داشت، که تأثیر مخرب و مشوب همه جانبۀ آنها را نمیتوان و نباید انکار کرد، اما نمیتوان از آنها هالهای ساخت که طرح پرسش اصلی و مرکزی بحران برخاسته از عقبماندگی را به تعویق اندازد. بهرغم همه صور «جدید» نزول و سقوط برخاسته از انقلاب ایدئولوژیک 57، اما ماهیت و سرشت اصلی نقش سنگین دینمداری و حضور بخش بزرگ اهل دین در ایران و نقش عریان هر دو در لحظات کنونی را، تنها به تأثیر «ایدئولوژی» و نقش «روشنفکری» حواله دادن، ما را از طرح آن پرسش مهم اصلی دور میکند. از طرح این پرسش که: «نقش مذهب در واپسماندگی ما چیست و با آن چه باید بکنیم؟» البته که این پرسش مرکزی به هیچ عنوان به منزلۀ نادیده گرفتن مسئولیت نیروهای دیگر در پیش آمدن فلاکت امروز نیست.
شماره پنجم فصلنامهی فکری ـ تحلیلی فریدون منتشر شد
در شماره پنجم از «فریدون» تلاش شد به تامل در انقلاب ملی ایران پرداخته شود. انقلابی که از دی ۱۳۹۶ آغاز شده است و در شهریور ۱۴۰۱ بلندترین خیز خود را برداشته است. انقلابی ملی در انقلاب اسلامی که «فتنه ۵۷» را «عامل هر فلاکت» معرفی میکند و بسیاری از پیشبران آن، خواستار بازگشت «ولیعهد» به خاک ایران هستند. انقلاب ملی، ایران را وارد مرحلهای بازگشتناپذیر کرده است و بر این اساس، لازم است پیرامون انقلاب ملی ایران، بیشتر سخن رود.
سمینار “تمامیت ارضی و مسئله اقوام” در شهر هامبورگ ـ آلمان سال 1992
شرکت کنندگان: بابک امیر خسروی، بهزاد کریمی، داریوش همایون، حسن شریعتمداری، عبدالرضا کریمی
برگزار کننده: کمیته همبستگی ـ هامبورگ // مدیر جلسه: فرخنده مدرس
https://www.youtube.com/watch?v=Jc-dS4IHIHM
***
https://www.youtube.com/watch?v=UNJGjQqQYVs&t=1193s
***
https://www.youtube.com/watch?v=1EyxAnCIaB4&t=2033s
***
سمینار کمیته همبستگی بخش چهارم
https://www.youtube.com/watch?v=jRfvepLQk5M
***
https://www.youtube.com/watch?v=8mGsBsi9XWU
سخنرانی فرخنده مدرس در مراسم افتتاح سازمان مشروطه ایران در کلن
مشروطۀ پادشاهی، تاریخ درازدامنی دارد. تاریخی، هر چند با نتایج درخشان و بیسابقه، اما این تجربۀ تاریخی ناکامیهای فراوانی را نیز به همراه داشته است. این نام را برخود نهادن، با خود مسئولیت بسیار سنگینی میآورد، یعنی مسئولیت آگاهی را! چه در شناخت و احیای دستاوردهایش، که در صورت احیای آنها به اقتضای زمان و انتظارات جدید میتواند ما را به جاهای بسیار بلندی برساند و چه در شناخت و پرهیز از ناکامیهایش، که دیگر نه زمان و نه فرصتی برای تکرار آنها در ایران نمانده است.
بررسی تطبیقی کشف حجاب و حجاب اجباری درایران؛ آثار، پیامدها و نتایج / بهروز حسینی
زنِ ایرانی که بهقول یکی از متجدّدین آن زمان تا پیش از کشف حجاب داخل آدمیزاد نبود و صرفاً بهعنوان دستگاه تلذّذ جنسی مرد و فرزندآوری شناخته میشد، پس از چند دهه عنوان نایبالسلطنهای را کسب نمود و پستهای وزارتی و سفارتی و نمایندگی را تصاحب کرد! اینها همه از پیامدهای کشف حجاب بود.
بازنشر گفتگوی تلاش با عبدالله مهتدی دبيرکل کومه له در باره چند ترم سياسی
میپرسید “ملتهای تحت ستم چه کسانی هستند با کدام جغرافيای سياسی و دولتهای به رسميت شناخته شده”؟ اگر بخواهم فقط یکی از آنها را نام ببرم میگویم: کردها. جغرافیایشان هم در ایران ناشناخته نیست، بهجز آنها که در طول قرون کوچ اجباری داده شده و یا خود در نقاط دیگر مسکن گزیدهاند، در سرزمین آبا و اجدادی خود واقع در استانهای شمال غربی و غرب کشور زندگی میکنند و سرزمین خود را کردستان مینامند که استان کردستان فقط جزئی از آن است.
نقل از: حزبی برای اکنون و آینده ایران
هيچ “ملتی” به زور به ايران نپيوسته است؛ كشوری است با اقوامی با زبانهای گوناگون و پا پیروان مذهبهای گوناگون که از پگاه تاريخ با يكديگر در آن زيستهاند و پشت به پشت هم اين اندازه از نياخاك را تا اينجا نگهداشتهاند و ما با هر وسيله و به هر بها ديگر اجازه نخواهيم داد از اين كوچكتر شود. ايران در مرزهای كنونیاش هسته اصلی هر دولتی بوده كه بر ايران فرمانروائی كرده است ـ از مادها تا امروز. نامش هم از دوهزار سال پيش همين بوده است. چنين كشوری را چند مليتی نمیتوان ناميد و در حالیكه بيشتر اقوام ايران هركدام به نوبه خود گاه تا سدهها حكومت را در دست داشتهاند از ستم ملی يا قومی نيز نمیتوان سخن گفت.
.
استقلال و تمامیت ارضی و یگانگی ملی ایران برای ما از همه بالاتر است. حتا از خودِ ما
سخن سردبیر / مسعود دبّاغی / نقل از: فصلنامه ایران بزرگ فرهنگی / شماره ششم
بهبیان ساده، آثار این رژیم فاسد را اگرچه تنها میتوان با اقدامات رادیکال از میان برد، امّا این انقلاب ملّی، برخلاف تصوّر عدّهای از بازماندگان انقلاب پنجاهوهفت، بهمعنای تداوم وضعیّت شورش علیه میراث مشروطیّت نمیتواند باشد، بلکه گسستی از کلیهٔ پندارهای پنجاهوهفتی است، و احیای آنچه در آن انقلاب از دست رفت. نتیجه اینکه انقلاب ملّی ما، در ادامهٔ اقدامات رادیکال رضاشاه علیه شجرهٔ خبیثهٔ قجری است که به تٲسیس دولت ملّی و حکومت قانون انجامید. امّا این انقلاب علیه وضعیّت اضطراری انقلابی چند دههٔ اخیر است و مقصودی جز احیای نهادهای سابق ندارد.
فرازهایی از سخنان داریوش همایون /
گذشته اين ايران در سه هزاره است و آيندهاش در غرب، در جهانی که مرزهايش منظومه شمسی است. اين ايرانی است که دارد از قالب فکری عرب ـ اسلامی بيرون میآيد و جهانی میشود. مسئله آن ديگر سازگار کردن پيشرفت و آزادی با جزميت و تامگرائی و ذهن توتاليتر نيست (که معادل فلسفی و جامعه شناسی مسئله رياضی غيرممکن «تربيع دايره» است)؛ بدور افکندن «پوست» شعر مولوی است، حتا در شعر خود او؛ دريدن هر پوستی و شکستن هر قالبی است؛ درآمدن از انديشه باطل اصلاح مذهبی بجای اصلاح سياسی و اقتصادی است.
ماجراهای «خلق» دیروز و «اتنوس» امروز / امیر طاهری
در سال ۱۳۵۷، از «خلقهای ایران» یا «اقلیتهای قومی» سخن میگفتند و امروز دکان تازهای زیر تابلو «اقلیتهای اتنیکی» باز کردهاند؛ آن دکان تخته شد و این دکان نیز هرگز فراتر از «فاندهای» موجود باز نخواهد ماند
کدام اسلام؟ نه «این اسلام» و نه «آن اسلام»! / فرخنده مدرّس
در شرایطی که شمع وجود میهن، به عنوان نتیجۀ مصیبتبار داعیۀ قدرت و استقرار نظام اسلامی، رو به خاموشی گذاشته است، و ضربههای آخر به هستی این کشور، به عنوان پیامد چهل و اندی سال «سیاستهای استراتژیکی اسلامی» تدارک میشوند، سخنان «آیتالله علوی بروجردی» نه تنها پس افتاده از زمان و بیتأثیر بر موقعیت پرخطر کشور، بلکه تنها بیان بخشی از حقیقت است، که کمکی به دو ضرورت، یعنی پایین کشیدن رژیم اسلامی از قدرت و بیرون بردن دیانت از سیاست نمیکند.