Author's posts
بزرگداشت صد و هفدهمین سالروز پیروزی مشروطیت در ایران / منصور هدایتی
با «انقلاب» مشروطیت، مقدمات حقوقی ـ قانونی دگرگونیهایی در ایران آغاز شد که ناظر بر نوآئین کردن بنیادهای همه وجوه زندگی، درکشور به بنبست کشیده شده ایران در دوره قاجار بود و بر خلاف آنچه با ابهام زیاد گفته شده، هدف جنبش مشروطهخواهی ایرانیان، تنها دریافتی سطحی از عبارت «محدود کردن قدرت» و یا خیالبافی دستیابی به دموکراسیهای امروز، آن هم در سالهای نخستین قرن بیستم، نبود. هدف اساسی مشروطیت، «حکومت قانون» در معنای وسیع آن بود. یکی از اهداف نخستین این دگرگونی، قانونمند کردن خود دستگاه «قدرت دولتی» بود، که به ضرورت میبایست برمبنای «نظام حقوقی جدید» که منشا آن انسانی و برخاسته از اراده مردم توسط «نمایندگان» میبود، تحقق یابد.
پهلویستیزی شگفتانگیزترین پدیده سیاسی ایران. / محمّد محبی
پدیده پهلویستیری یکی از شگفتانگیزترین پدیدههای سیاسی در تاریخ ایران است. جمهوری اسلامی برای این پدیده، لشکری از موافقان و مخالفان فیک پهلوی را ایجاد کرده است تا همچنان فضا را غبارآلود نگه دارد. بقیه فرفههای پنجاهوهفتی هم براساس عقدههایی که دارند، به جای ستیز با ج.ا همچنان با پهلوی میجنگند.
مارکسیستهای شرمنده و «ملتِ طبقاتی» آینده / فرخنده مدرّس
ارادۀ ملی جمع عددی ارادههای افراد، گروهها و دسته و طبقاتِ ناظر بر منافع خاص آنها نیست. به عبارت دیگر با پدیداری ملت ساحتی فراهم میآید که همۀ آن منافعِ متفاوت در درون آن به وحدت و تعادلی پایدار دست مییابند تا اگر بردی دارند، نفع برخاسته از آن برد موجب «بیشترین خوشبختی برای بیشترین مردمان» گردد. خُب پس از این مقدمات میتوان نتیجه گرفت که ملتبودگی ساحتیست یا ساحتی دارد که در آن تعارض و تضاد و تفکیک طبقاتی یا اکثریت و اقلیت راه ندارد، هر چند که همۀ این امور واقعیتی جاری بر بستر جامعه بوده باشند که هستند.
شوکران شکست و نیشِ زهرآگین به ملت / فرخنده مدرّس
یکی از مصداقهای «من میاندیشم پس هست»، محمدرضا نیکفر است و نوشتههایش. پیشتر ما با سیاهۀ طویلی از برساختههای ذهنی وی آشنا شده بودیم، از جمله اینکه؛ به هوای نَفسِ سیاستزده گفته بود: «تاریخ خشونت و تبعیضی که ریشه در جامعه دارد، به تاریخ پهلوی وصل است»! اما معلوم نکرده بود؛ به روایت کدام تاریخ؟ به روایت آن تاریخ سراسر جعلی مارکسیستی سابق در بارۀ ایران؟ یا این بیتاریخیِ انکارگرایانۀ پست مدرنی و «غربی» امروز؟ همچنین روشن نکرده بود که؛ آن راهکارهای پرخشونتِ انقلابِ چریکیِ وارداتی، از آمریکای لاتین، توسط رهبران سازمانی محمدرضا نیکفر، یا آن «نظریۀ» «جنگ مسلحانه، هم استراتژی هم تاکتیک» و یا «رد تئوری بقای» اسلافش، که سلاح، خون و خشونت و کشتن و کشته شدن پیامد انکارناپذیر آن بود، چگونه به جامعۀ ایران وارد و «به تاریخ پهلوی وصل» شد!؟
یادآوری یک نکته تاریخی از جنگهای ایران و روس / منصور هدایتی
در پی هجوم سربازان روس به تبریز و ایجاد هرج و مرج و آشوب، شاهزاده عباس میرزا از«دارالسلطنه تبریز»، جایی که «نطفه آگاهی از بحران بسته شد»، همراه با کارگزاران و مشاوران دولتخواه ایراندوست به ریاست میرزا عیسی قائم مقام و پسرش میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی کوشیدند برای نجات «وطن» با توسل به خرد و تدبیر، ابعاد فاجعه را کاهش و اوضاع بر هم ریخته ایران را سامان دهند. از آن پس “سدهای در ایران آغاز شد که زادگاه آن تبریز بود. این سده، در تبریز، با واکنش به شکست ایران در جنگهای ایران و روس آغاز شد و با انقلاب مشروطیت به پایان رسید”.
در هفتهای که گذشت، سه خبر و رویداد تأسفآورموجب خشم و تأثر همه ایرانیان میهندوست شد. / شاهزاده رضاپهلوی
نخست، خشونت رژیم علیه دلاوران آزادهای که در جنگ هشتساله با دشمن متجاوز بعثی، جانشان را برای دفاع از خاک ایران در کف دستشان گرفتند…. خبر تأسفآور و مرتبط دوم، اعلام ورود شبهنظامیان حشدالشعبی به دانشگاههای ایران به بهانه تحصیل است. …رویداد تأسفآور سوم، ضعف و ناتوانی رژیم در دفاع از خاک و تمامیت ارضی کشور است که تازهترین نمونه آن را میتوان در واکنش ضعیف و خفتبار به ادعای اخیر روسیه در خصوص جزایر سهگانه ایرانی و استفاده از نام جعلی برای «خلیج فارس» مشاهده کرد.
اخلاق در ایران / از طب روحانی تا اخلاق ناصری / آرش شاهسون
خواجه با عقب راندن عقل به نفع نقل، در واقع امکان تجدید سنت عقلی، در حکمت عملی، توسط خود را از بین برد. از این رو به جای تجدید بخشهایی از سنت که در پی آن بود مرتکب تکرار سنت میشود و با توجه به مقتضای زمانه، اعتدالی که به آن سفارش میکرد چنان بیربط به عمل به نظر میرسد که خود در ابتدای کتاب چنان که به تفصیل ذکر آن رفت مسئولیت به خطا افتادن ناشی از عمل به آن را از خویش سلب میکند. «و، بدین سان، در فاصلهی یورش مغولان تا برآمدن صفویان، حکمت عملی معنای خود را از دست داد، در حالی که نظریهای نیز برای تبیین این بیمعنایی تدوین نشد.»
هسته سخت ایران جانانه ایستادگی خواهد کرد / حسین تاجیک
نسخه سیاسی مورد نظر احزاب ضدکُردی ایران در بهترین شرایط همین وضعیت شمال عراق است. وضعیتی غوطهور در بحرانهای پی در پی، نشاْت گرفته از ساختار قبلیهای حاکم بر منطقهای که جنگ همه علیه همه را برای هموطنان شریف و میهنپرست کُردمان و در نهایت همه ایرانیان به وجود خواهد آورد. برای گذاری امن از جمهوری اسلامی باید این نیروهای مخرب که به مدد رسانههای اجارهای باد شدهاند کنترل شوند. به این چهرهها و گروههای شبه نظامی تروریستی باید هشدار داد که از تجویز الگوهای قبیلهمحور برای یک ملت تاریخی دست بردارند.
دفاع از جنایتپیشگی گروهای تجزیهطلب هنر نیست! / علی کشگر
یکی از ویژهگیهای «هنرمندانۀ» هیمن سیدی، این فردِ بیمایه، این تهماندۀ نسل انقلاب 57، این است که حقیقت را در دروغ میفهمد و اخلاق را با «هدف وسیله را توجیه میکند»، تعریف میکند و پایان دادن به خشونت و رسیدن به «همکاریهای احزاب کردستان ایران» را در کشتار! نشان میدهد و خشونت و کشتار را مبارزه مینامد و البته پیشمرگه بودن و مبارزه مسلحانه کردن را هنر میداند و بس!
شالودۀ استوارِ آزادی و حقوق برابر در گفتمان ملی / فرخنده مدرس
ملت ایران، در ملتبودگی درازآهنگ خویش، میل و پایبندی به نظم و ثبات و امنیت، مبتنی بر مناسبات روادارانه و احترام به حق و مسئولیت انسان را، با تأسیس نظام شاهنشاهی در نخستین صفحات تاریخ جهان سیاست و همچنین تشکیل «جامعه» انسانی در صفحات تاریخ نوشت و به صورت انکارناپذیری ثبت کرد. کیش و منش این ملت از همان آغاز و دین و آیین این ملت از همان ابتدا در یک همنوایی و هماهنگی و درآمیختگی شکل گرفت و تبلور یافت و آنگاه سیاست دولت این ملت، یعنی نخستین نظام شاهنشاهی جهان بر شالودۀ رواداری، دوستی، مهرورزی و دادگری را صورتبندی کرد و روح ملی را در تداوم تاریخاش به درون ساختار و سیاستهای نخستین دولت خویش جاری نمود.
تروریستهای صادراتی از قفقاز در برابر پدران مشروطیت در ایران / منصور هدایتی
در یک دهه و نیم پس از به توپ بسته شدن مجلس، کشور که در بحرانی گسترده و ژرف ناشی از “بینوایی، قحطی، بیماریهای کشنده و واگیردار، ناامنی، زورگویی اشراف و خانها و آخوندها و پارهای «مجاهدین» تازه رسیده، و فساد پُر دامنهای که بسیاری از سر آمدان سیاسی مشروطه نیز بدان پیوسته بودند” گرفتار شده بود نتوانست به یک حکومت توانا و کار آمد دست یابد. در چنین وضعیتی ایران یکبار دیگر،با خطر واقعی از هم پاشیدگی و نابودی هستی و موجودیت خود مواجه گردید. ظهور و بر آمدن سردارسپه، با وقوع «کودتا»ی سوم اسفند 1299 و سپس در قامت رضاشاه بزرگ به عنوان ناجی یکپارچگی و وحدت ملی ایرانیان و موسس دولت نوین و مقتدر ایران، در چنین شرایطی در تاریخ ایران جایگاهی کوروش گونه و یگانه پیدا میکند و معنا مییابد.
ما تا آخر تعهد ملیمان خواهیم رفت! / فرخنده مدرّس
یکی از هواداران همان احزاب تجزیهطلب، در خشم و ستیز علیه روشنگریهای دلاورانۀ حجت کلاشی، با تهدید به مرگ وی، در حقیقت همان خوی ددمنشی را آشکارتر به نمایش گذاشت و در حقیقت سند زندهای از جنایتپیشگی و خونخواری خود و سازمانش، را ارائه و در عمل به ژیار گل گفت که تو نابینایی و نمیخواهی ببینی! حال ما امیدواریم، در پی اقدام در نمایش روشن جنایتپیشگی، امثال ژیار گل و بی بی سی، زبان به کامهای زهرآلود و کینهتوزشان علیه جنبش ملیگرایی ایران فرودرکشند.
ملت ایران، تاریخی است و بافته از سنتهای گوناگون هزارهای و سدهای / علی کشگر
امروز ایرانیانی که برعلیه رژیم اسلامی برای پس گرفتن ایران و بازگشت به پادشاهی مشروطه قامت راست کردهاند از لون دیگری هستند. ایرانیان آگاهی هستند که هستی ایران و ملت ایران و تمامیت ارضی ایران را مقدم بر هر چیز و حتی مقدم بر خویشتن میدانند. هرچند که فهم این مسئله برای بی بی سی و دستدرکاران تودهای، چپی و اصلاحطلبِ آن، که هنوز در عالمِ هپروت بسر میبرند قابل فهم نیست اما علیرغم این، باید ویژگیهای نسل امروز ایرانیان را بدانها یادآور شد! از همین رو با این مقدمه چند نکته مهم را بطور فشرده برای درسآموزی گروههای قومگرا و دستدرکاران بی بی سی در زیر میآورم، هرچند برای نگارنده روشن است، ضدیت این جماعت با ایران و ایرانی پایانی ندارد.
گفتمان آینده و بحثهای امروز / فرخنده مدرّس
کسی که در فکر فرار به جلوست، از گذشتۀ خود میگریزد و در این گریز هر راهی را میجوید، جز آن راهی که به روشنگری ریشهها و سهم مسئولیتها در مصیبتزایی و فاجعۀ امروز برسد. فکر گریز از گذشته نسبتی با انسداد کژراههها در آینده نیز ندارد. زیرا گفتیم که حال ما معلول گذشتهمان است. امروزِ ما را گفتمان 57 رقم زده است. نیرویی که بخواهد حال را تغییر دهد، اما نداند یا نخواهد بداند که این «حال» از چه برآمده است، نمیداند که چه چیز را باید تغییر دهد. کسی که نداند که عوامل و عناصر مؤثر در ساختنِ امروز چه بودهاند، یعنی وقتی نتایج افکار و عمل خویش را نشناسد یا نخواهد بشناسد، نمیتواند بگوید چگونه آیندهای را میتواند یا میخواهد از دل امروز وعده دهد یا رقم بزند. تکرار همین حال در آینده را؟ مسلماً امروز دیگر تکرار نخواهد شد. آیندۀ ایران در آیینۀ امروز کابوس بسیار بزرگتری خواهد بود.
بحث بر روی «گفتمان» و نه «کسان»! / فرخنده مدرّس
تکیه بر فرآیند بیاثری کلام بر چشمفروبستگانِ پنجاهوهفتی، نه برای تعطیل بحث، بلکه در تلاش برای جلب نظر به سوی دیگریست، بدین سو که نباید اجازه داد؛ موضوع، مضمون و تراز سخن امروز ما را «کسانی» تعیین کنند، که نه تنها شرم از حال ندارند، بلکه همۀ همّشان وصل کردن آن گذشتۀ سرافکنده و شرمسارِ پنجاهوهفتی به آیندهایست که گویا قرار است بار دیگر وعدهگاه شعارهای پوچ و وعدههای وارونه و بیریشه گردد. طبیعیست که با چنین کسانی که پاک بازندهاند، همه چیز را باختهاند، خوشنامی در تاریخ را که سهل است، حتا آزرم وجدان را نیز باختهاند، نمیتوان و نمیباید، بیش از آنچه لازم بوده است، نرد کلام باخت.
از گفتگوی واشینگتن دی سی با داریوش همایون در سال ۱۹۸۲
ایرانیها [ نسل پنجاهوهفت ] یک حماقت عظیمی کردند، یک اقدام به خودکشی دسته جمعی کردند و برایشان خیلی سخت است که بگویند ما این کار را کردیم. منصفترین آنها مینویسد، در یک مجلهای خواندم، که این من نبودم که انقلاب کردم من را فریب دادند. خودش را جدا میکند از آن خود فریب خورده. معلوم نیست این دو تا خود دارد مثل اینکه یک خودی دارد که فریب نخورده و مسئولیتی ندارد و یک خودی که فریب خورده است.