Author's posts

… / امین سوفیامهر

Sopfiyamehr 1

دستگاه پروپاگاندای اولیگارشی روسیه تجاوز‌های روسیه را واکنشی به پیشروی‌های غرب و دست‌اندازی به منافع روسیه می‌داند. این دروغی بزرگ است. غرب از پس فروپاشی شوروی بارها تلاش کرده تا روسیه را در ناتو شراکت دهد اما روسیه امتناع کرده است. امتیاز دادن به دشمنی شکست‌خورده چون روسیه در تاریخ بشر کم‌سابقه بوده است. اما غرب تلاش داشت تا روسیه برآمده از فروپاشی شوروی را به جامعه جهانی بازگرداند و در قالب نظمی پساجنگ جهانی دوم ادغام کند. در سال ۱۹۹۴، ناتو پیشنهاد «شراکت برای صلح» را به روسیه داد. پس از آن روسیه به جمع جی-۷ پذیرفته شد. سال ۲۰۰۲ نشست مشترک ناتو با روسیه در روم برگزار شد. اوباما در سال ۲۰۰۹ به مسکو سفر کرد اما روسیه در سال ۲۰۱۴ کریمه را به اشغال درآورد. ترامپ و بایدن هم هر کدام لی لی به لالای پوتین گذاشته‌اند، اما هیچ‌کدام از اینها تهاجم روسیه را مهار نکرده است. چرا؟ به دلیل اینکه روسیه خود را قدرتی امپراطوری با نیات توسعه‌طلبانه می‌داند. بر سر کار بودن نظام دزدسالار و مافیای نفتی-گازی پوتین با همکاری کادر قدیمی کی جی بی به غرب‌ستیزی روسیه پوتین دامن زده است. کسانی که تجاوز روسیه را به عنوان واکنش، و نه کنشی که ریشه در تاریخ و نوع رژیم regime type  روسیه دارد، می‌دانند آگاهانه یا ناآگاهانه در دام تبلیغات الیگارشی پوتینی افتاده‌اند.

‌ ‌

نقل ا: Amin Sophiamehr | Facebook

نتیجه محتوم رجعت به عصر پیش از مشروطیت / محمد محبی

اعوجاج و کلافگی باشندگان رنگارنگ جریان روشنفکری اخته ایرانی، اعم از باشندگان مذهبی و غیرمذهبی و ضدمذهبی، ریشه در طغیان این جریان علیه مشروطیت ایران دارد. تجربه چهار دهه اخیر نشان می‌دهد که سرچشمه و علت‌العلل اغلب بحران‌ها در این سرزمین همان شورش و طغیان نابخردانه است. در ایران تنها یک زمین سفت وجود دارد و آن زمین مشروطیت است. و از آنجا که اغلب سردمداران جریان روشنفکری ایرانی بیش از هفت دهه است که هویت خود را بر شورش علیه مشروطیت قرار داده‌اند بنابراین نمی‌توانند در یک زمین سفت بایستند. چون اگر بایستند هویت وجودی خود را از دست می‌دهند.‌ ‌

‌بعد از وقوع جنایت هولناک قتل یک کودک‌همسر 17 ساله و بریدن سر او گرداندن سر دور شهر توسط شوهرش، آقای محقق داماد در یادداشتی تحت عنوان «دریغا اخلاق، دریغا اجتهاد» در روزنامه اطلاعات، بار دیگر اغتشاش فکری خود را به نمایش گذاشت.

‌ ‌

ادامه‌ی مطلب

کارهای ناتمام / آیندگان 16 تیر 1349 / داریوش همایون

در تلاشی که ایران برای تسریع خروج نیروهای انگلیسی از دو سال پیش آغاز کرد، کویت و عربستان سعودی همواره جای والایی داشته‌اند. همکاری با این دو کشور سنگ بنای اصلی سیاست ایران در خلیج فارس بوده است. ایران به یک دست کوشیده است قدرت‌های منطقه‌ای را متقاعد سازد که زمینه‌های واقعی برای همکاری در میان آنها هست و به رغم دورافتادگی صدوپنجاه ساله و تحریکات استعمارگران، مردمان در شمال و جنوب خلیج فارس نقطه‌های مشترک بیشمار دارند و می‌توانند برادروار با هم سرکنند. و بدست دیگر در پی آن بوده است که دنیای خارج را متوجه سازد که اگر قدرتی از خود منطقه بوجود آید نیازی به حضور نیروهای بیگانه و ادامه شرایط استعماری نخواهد بود.

ادامه‌ی مطلب

علیرضا کیانی: «روی اصول بایستیم و با ارتجاع هم‌صدا نشویم!» / فرخنده مدرّس

امسال، مقارن یا اندک زمانی پیش‌تر از فرارسیدن چهل و سومین سالگرد دهه زجر و روز شوم 22 بهمن، حادثۀ دردناک دیگری چهارستون وجدان همۀ ایرانیان با وجدان را باردیگر لرزاند و عرق سرد هراس از مرگ میهن و جامعۀ خویش را بر پیشانی شرافت انسانی، انسان‌های دارای حس درد و حس مسئولیت نشاند. از شنیدن، خواندن و دیدن این که مرد دیوصفتی، به نام شوهر سابق، سربریده و خون‌چکانِ زن جوانی را، به نشانۀ غیرت و تعصب و مردانگی، در بازارها گرداند و بار دیگر محصول چهل و اندی سال آموزش خشونت و جنایت و درنده‌خویی آزاد شده در رژیم اسلامی را به نمایش گذاشت. آن نامرد به همراهی پدر و عمو، همه آن هیولاهای بیرون آمده از چراغ جادوی حکومت ولایت‌مدار فقها، به تشخیص خود، و البته دلگرم به عطوفت و الطاف قوانین ارتجاعی و ضد زن اسلامی، زن جوان را «مهدورالدم» شناخته و بعد برای بازگرداندن آبرو و عزت مردانه و ناموس از دست رفته‌شان، لباس، مفتش منهی، پلیس تعقیب، قاضی داور و مجری جلاد را یک جا به تن کردند و شعلۀ شمع یک زندگی جوان دیگر را خاموش نمودند. این نه بار اول است و نه، تا وقتی که رژیم اسلامی برجای باشد، بار آخر خواهد بود. اما ربط و نقطۀ پیوند این حادثۀ جان‌خراشِ روح‌آزار با آن نمایش سبک «روشنفکران» حاضر در صحنه‌های رسانه‌ای به مناسبت سالگرد انقلابِ نحس اسلامی و کوشایی آنان در توجیه وقوع آن و انداختن مسئولیت نادانی و بی‌مسئولیتی خود به گردۀ شاه فقید، کجاست؟

ادامه‌ی مطلب

فرازی از سخنان داریوش همایون

sa

انقلاب مشروطه بيشتر آنچه را که می‌بايد بر آن بسازيم به ما می‌دهد؛ انقلاب اسلامی بيشتر آنچه را می‌بايد به دور اندازيم به ما می‌آموزد. يکی به ما می‌گويد چه بايد بشويم؛ ديگری می گويد چه نبايد باشيم. پيام انقلاب آغاز سده بيستم تجدد بود؛ پيام انقلاب اواخر آن سده فرهنگ و هويت.

انقلاب اسلامی موضوع هويت و فرهنگ را در صورت غالب اسلامی‌اش، چنان در کانون گفتمان سياسی قرار داد که بيش از دو دهه انرژی ملتی درگير مسائل مرگ و زندگی اقتصادی و اجتماعی و سياست خارجی و محيط زيستی، صرف اموری مانند حجاب و ناموس و آداب عزاداری و «حفظ کيان اسلام» می‌شود.

ماموريت انقلاب، چنانکه از سوی رهبرش از همان آغاز اعلام شد، نگهداشت هويت اسلامی و اسلام راستين، بازگشت به ريشه‌های اصيل اسلامی، پيکار با غرب، و استقلال بويژه در زمينه فرهنگی بود. در بيست و چند ساله حکومت اسلامی هم بسيار کارها کرده‌اند، از کشتن و بردن و ويران کردن؛ و بسيار کارها نکرده‌اند ــ ساختن يک جامعه توليدی ــ ولی دلمشغولی‌شان همواره فرهنگ و هويت بوده است.

reza

نام ایرانشهر، به عنوان مقوله‌ای در تاریخ‌نویسی / جواد طباطبایی

آنچه در پایین‌تر می‌آید بخشی از رساله‌ای مستقل و منتشر نشده دربارۀ مفهوم ایرانشهر و جایگاه آن در تاریخ ایران است. عنوان این بخش «نام ایرانشهر به عنوان مقوله‌ای در تاریخ نویسی» است. ارجاعات قابل انتقال به محیط کانال تلگرام نبود. چند ایراد جزیی حروف‌نگاری نیز وجود که بعدا تصحیح خواهد شد.

ادامه‌ی مطلب

انقلاب اسلامی و کارنامه ردی روشنفکری / علی کشگر

در بررسی انقلاب اسلامی و جایگاه و کارنامه روشنفکری، موضوع حقانیت مبارزه با رژیم گذشته نیست. این یک امر جانبی بود و هست. سئوال اساسی اینجا بود و هست که مبارزه با شاه توسط طبقه درس خوانده و دانشگاه رفته و اهل فکر و اهل سیاست بر بستر کدام اندیشه و با استفاده از کدام سلاح باید صورت می‌گرفت؟ بر بستر اندیشه‌های عرفی و قوانین عرفی و با تکیه بر دستاوردهای هشتاد سال تجددمان و انقلاب مشروطه و تکیه بر نهادهای قانونی، عرفی و نظمی که بر پایه آن آزادی را در جامعه نهادینه می‌کرد؟ یا بر بستر اندیشه‌های شرعی؟ و استقرار قوانین شرع اسلام؟ متاسفانه روشنفکری ایران در عمل دانسته، یا ندانسته راه شرعی را که دیر یا زود به استقرار قوانین دینی منجر می‌شد، برگزید.

ادامه‌ی مطلب

مسئولیت شخصی و شرایط سیاسی و اجتماعی در انقلاب اسلامی / گفتگوی فرخنده مدرّس با داریوش همایون

در اینجا به اهمیت بلوغ عاطفی که باز هیوم و دوست همفکرش آدام اسمیت بر آن تاکید داشتند و فضیلت‌های مدنی از آن می‌زاید می‌رسیم. سرامدان جامعه بیش از دیگران نیاز به چنان بلوغ و چنان فضیلت‌هائی دارند. تسلیم شدن به توده‌های به هیجان آمده، توده‌هائی که خود سرآمدان به هیجان آورده بودند، همواره در شکست و بدبختی فرو می‌رود. آن چوپان که با نی سحرآمیزش پیشاپیش گله به پرتگاه افتاد بهترین تمثیل در این جستار ماست. آیا گناه ما به گردن دیگران بود؟ آری، گناه دیگران نیز به گردن ما بود.

ادامه‌ی مطلب

“ورطۀ باور” / آیندگان 13 تیر 1349 / داریوش همایون

ما با این وضع خو کرده‌ایم که به گونه‌ای بنویسیم و به گونه‌ای دیگر بخوانیم، رسم‌الخط آشفته‌ای داشته باشیم که اصلاحش مستلزم اصلاح اساسی در زبان باشد. خیابان‌هایمان یک نام تابلویی داشته باشند و یک یا چند نام کاربردی

ادامه‌ی مطلب

ایدئالها و هدف‌های مشترک / آیندگان 7 تیر 1349 / داریوش همایون

شباهت‌های ایران و رومانی در اصول سیاست خارجی تصادفی نیست. دو کشور از راه‌های متفاوت و با شیوه‌های متفاوت به هدف‌های واحدی رسیده‌اند. و هر دو نقطۀ آغاز کم و بیش مشابهی نیز داشته‌اند.

ادامه‌ی مطلب

D-Homayoun

در هيچ کشوری دانشگاه با اصلاحات ارضی يا حق رای زنان يا سهيم شدن کارگران در سود کارخانه‌ها مبارزه نکرده است. آن اصلاحات دليرانه‌ترين اقدامات دوره محمدرضا شاه بود و نيرومندترين لايه‌های اجتماعی ــ زمينداران بزرگ، خان‌های فئودال و آخوندها ــ را ضعيف می‌کرد و به طبقه متوسط نوخاسته ميدان می‌داد. جابجائی نسلی سرامدان سياسی ايران پس از آن اصلاحات روی داد و تکنوکرات‌ها از آن هنگام بر دستگاه اداری تسلط يافتند. اينهمه پيشزمينه‌هائی برای دمکراتيک کردن نظام سياسی می‌بود. آنچه انتظار نمی‌رفت و پيش آمد، موضع‌گيری دشمنانه نيروهای مخالف از جبهه ملی و هواداران مصدق تا بقايای حزب توده و چپگرايانی بود که  به زودی به سازمان‌های چريکی روی آوردند. آنها تا آنجا رفتند که رای دادن به « لوايح شاه» (نامی که مخالفان به آن برنامه شگرف می‌دادند) تا اوايل انقلاب اسلامی گناه، و، بعدا، جرمی به شمار می‌رفت.

طرفۀ تلخ / آیندگان 6 تیر 1349 / داریوش همایون

ولی همه کس هم از آن پشتیبانی نمی‌نماید. همۀ سازمان‌های سیاسی ـ چریکی فلسطینی با آن قطعنامه و با همۀ قطعنامه‌های دیگر سازمان ملل متحد حتی آن که مربوط به تقسیم فلسطین در 1947 بود مخالفت دارند و عراق و سوریه نیز با آنان همراهند. آنها در رتبۀ اول مخالف وجود دولتی به نام اسرائیل هستند. میانه‌روهایشان یک جمهوری فلسطین مرکب از اعراب و یهودیان را در نظر دارند و تندروهایشان به دریا ریختن هر یهودی را که از 1947 یا حتی پیش از آن در فلسطین قدم نهاده است، یا قدم به عرصۀ وجود نهاده است.

ادامه‌ی مطلب

سازمان برنامه و بودجه / آیندگان 3 تیر 1349 / داریوش همایون

پس از نزدیک به سه دهه آزمایش در برنامه‌گزاری هنوز نمی‌توان گفت که ایران دارای اداره و اقتصاد برنامه‌ای است. ما برنامه‌های پنجسالۀ خود را در ترکیب زندگی اقتصادی و اجتماعی خود درهم نیافته‌ایم. سازمان برنامه بیشتر خارج از فضای اصلی سیاسی ـ اداری عمل کرده است و در مهمترین تحولات دهۀ گذشته کمتر نقشی جز دنبال‌کننده و ناظر داشته است.

ادامه‌ی مطلب

مصدق و سیاست «موازنۀ منفی»

‌مصدق رسما بیانگر احساسات ملی ضداستعماری و میهن دوستانه ایرانیان بود و اعلام می‌داشت که باید از اعطای هرگونه امتیاز به خارجیان اجتناب کرد و این رویه را «سیاست موازنه منفی» می‌نامید و در حقیقت بزرگترین نقطه ضعف او همین منفی بودن در همۀ شئون بود.

ادامه‌ی مطلب

دربارۀ علم موهوم / جواد طباطبایی

چنان‌که گفتم، سه دهه‌ای بحثی میان من و فیرحی در جریان بود. من، به خلاف استاد راهنمای دکتری او، اعتقاد نداشتم که رسالۀ او چنان ارزشی دارد و امروز نیز بر آنم که آن مرحوم عمری را در راه حرف‌هایی تلف کرد که در سال‌های آینده چیزی از آن مجموعه باقی نخواهد ماند. از این ملاحظات کلّی دربارۀ نوشته‌های فیرحی که بگذریم، یک اختلاف بزرگ مانع از این می‌شد که روزی به توافقی برسیم : او نگران اسلام بود، من نگران ایران بودم، و هستم. احتمال این هست که با اندیشه‌ای ملّی، در زمانی که بحران ژرفایی بی‌سابقه پیدا کند، بتوان کشور را نجات داد، اما با شکست آن چیزی که فیرحی نگران آن بود کشوری نخواهد بود و نگرانی فیرحی سالبه به انتفاءِ موضوع خواهد بود.

ادامه‌ی مطلب

بیاد داریوش همایون، بمناسبت یازدهمین سالگرد درگذشت او

‌‌‌“غایبِ خویش، ساکنِ اندیشه، سایۀ آینده بر پیلۀ واژه؛ پروانه نه، باران شده‌ای“ / از: ماندانا زندیان

ادامه‌ی مطلب