«

»

Print this نوشته

طرفۀ تلخ / آیندگان ۶ تیر ۱۳۴۹ / داریوش همایون

ولی همه کس هم از آن پشتیبانی نمی‌نماید. همۀ سازمان‌های سیاسی ـ چریکی فلسطینی با آن قطعنامه و با همۀ قطعنامه‌های دیگر سازمان ملل متحد حتی آن که مربوط به تقسیم فلسطین در ۱۹۴۷ بود مخالفت دارند و عراق و سوریه نیز با آنان همراهند. آنها در رتبۀ اول مخالف وجود دولتی به نام اسرائیل هستند. میانه‌روهایشان یک جمهوری فلسطین مرکب از اعراب و یهودیان را در نظر دارند و تندروهایشان به دریا ریختن هر یهودی را که از ۱۹۴۷ یا حتی پیش از آن در فلسطین قدم نهاده است، یا قدم به عرصۀ وجود نهاده است.

 Ayandegan

طرفۀ تلخ

آیندگان ۶ تیر ۱۳۴۹

داریوش همایون

در راه پیشنهاد صلح آمریکا خارهاست. آمریکاییان از اسرائیل می‌خواهند که سرزمین‌های اشغالی اعراب را تخلیه کند و در عوض نخست یک آتش‌بس سه ماهه، در میان دو طرف برقرار شود و سپس از طریق کوشش‌های یارینک زمینۀ توافقی میان هیئت‌های نمایندگی اعراب و اسرائیل در سازمان ملل متحد فراهم آید، تا پس از آن تمامیت همۀ کشورهای خاورمیانۀ عربی در صلحی پایدار تضمین شود.

این طرحی منصفانه است، منطبق بر قطعنامۀ نوامبر ۱۹۶۷ سازمان ملل متحد که همه کس به زبان بر آن پشتیبانی می‌نمایند.

ولی همه کس هم از آن پشتیبانی نمی‌نماید. همۀ سازمان‌های سیاسی ـ چریکی فلسطینی با آن قطعنامه و با همۀ قطعنامه‌های دیگر سازمان ملل متحد حتی آن که مربوط به تقسیم فلسطین در ۱۹۴۷ بود مخالفت دارند و عراق و سوریه نیز با آنان همراهند. آنها در رتبۀ اول مخالف وجود دولتی به نام اسرائیل هستند. میانه‌روهایشان یک جمهوری فلسطین مرکب از اعراب و یهودیان را در نظر دارند و تندروهایشان به دریا ریختن هر یهودی را که از ۱۹۴۷ یا حتی پیش از آن در فلسطین قدم نهاده است، یا قدم به عرصۀ وجود نهاده است.

و نباید پنداشت که بقیه دولت‌های عرب نیز جانب طرح آمریکا را می‌گیرند. موافق‌ترین آنها، لبنان، که توضیح دادن طرح را بر دولت‌های دیگر عرب بر عهده گرفته است، آنقدر بر حال خود ترسان است که به زبان نخست‌وزیرش اساساً ضرورت ندارد که نظری در این باره داشته باشد ـ زیرا نیروهای لبنانی آتش‌بس را در خط مرزی اسرائیل رعایت می‌کنند.

اردن تنها حوادث چند هفته اخیر و خونریزی بزرگ شش روزه در عمان را لازم داشت تا دریابد که قدرت در آن کشور به چه دست‌هایی سپرده است و هر پافشاری در ترجیح دادن یک راه حل سیاسی چه کیفری به دنبال خواهد داشت.

مصر ـ که زمانی پس‌گرفتن سینا را می‌توانست برای تن دادن به یک راه حل سیاسی کافی شمارد ـ امروز تا مشکل آوارگان فلسطینی فیصله نیابد تعهدات بیشماری را که در برابر الفتح و دیگران بر دوشش بار شده است نمی‌تواند به آسانی بر زمین گذارد، آنهم در لحظه‌ای که بغداد و دمشق می‌خواهند کرسی لرزان رهبری دنیای عرب را از زیر پایش بکشند.

آمریکا چه قدرتی را می‌تواند پشت سر طرح خود بگذارد: خودداری از فروش ۱۲۵ هواپیمایی که اسرائیلی‌ها خواسته‌اند. آنهم خودداری موقت تا وقتی که آشکار شود که اعراب تن به پیشنهادهای آمریکا نخواهند داد ـ که چندان دشوار نیست، و در برابر جریان مداوم سلاح‌ها و مهمات و خدمات شوروی به مصر و سوریه و عراق که تا کنون سر به سه میلیارد دلار زده است.

آیا دست کم اسرائیلی‌ها روی خوشی به آمریکا خواهند نمود؟ بسیار دور می‌نماید حداکثری که تا کنون رهبران اسرائیل در این راه رفته‌اند اعلام آمادگی تخلیۀ قسمت‌هایی از سرزمین‌های اشغالی بوده است. هیچکس در اسرائیل از بازدادن ارتفاعات گولان به اسرائیل نمی‌تواند جدا طرفداری کند ـ در حای که سوریه حتی قطعنامۀ ۱۹۶۷ را نیز قبول ندارد.

خستگی از جنگ در هیچ سو به آنجا نرسیده است که بر ترس از اختلاف داخلی و برهم خوردن موازنۀ موجود غلبه کند حکومت ائتلافی اسرائیل ناتوان‌تر از آنست که هیچ “ریسک” سیاسی بکند و ائتلاف بزرگتر دنیای عرب حتی از آن هم ناتوانی‌تر است.

شوروی که دست کم می‌تواند فشاری معادل فشار آمریکا بر اعراب وارد آورد چنان رفتار می‌کند که گویی او اسیر است و نه اعراب که زندگی روزانه‌شان بسته به حمایت اوست.

این حال را آمریکاییان از سال‌ها پیش در ویتنام تجربه کرده بودند. و “عروسک عروسک‌هایشان بودند” درجه بستگی کشوری مانند مصر به شوروی به جایی رسیده است که دیگر از آن نمی‌توان به عنوان یک وسیلۀ سیاسی استفاده کرد. هر کاهشی در کمک‌های شوروی به کشوری که چنین در کام جنگ فرساینده رفته است به فروریختن رژیم خواهد انجامید.

زمان بدین ترتیب به زیان طرح صلح آمریکا عمل کرده است. این طرح دو سالی دیر شده است. اما دو سال پیش اگر اعراب احیاناً آماده‌تر بودند، اسرائیل به مراتب کمتر آمادگی داشت. این طرفۀ تلخی است که در فاجعۀ خاورمیانه همچنان تکرار خواهد شد.