..
Tabatabaie 2
جبهۀ قدرتمند مشروطه‌خواهی نسل نو / فرخنده مدرّس

این نیرو، ــ هواداران سرسخت بازگشت به مشروطه ــ نهال‌های برومند برآمده از بذرهای افشاندۀ چهاردهه‌واندی بر زمین پیکار ملی، و تآلی «جنبش پایداری» و «جنبش بیداری» ایرانیانند. و در دفاع از ایران و در حفظ الویت‌های ملی و میهنیِ خود پیروی از مکتب «دفاع از ایران به مردی و نامردی» و رفتن تا «اندیشیدن به نیاندیشیدنی‌ها»، حتا تا مرزهای بیرون از تآب‌اوری خود را پیشۀ خویش ساخته‌اند. در این مکتبِ ماندگار، کشور و ملت ایران محور است. این محور باید بماند تا بر گرد آن پویش خوشبختی، دمکراسی، حقوق بشر، آزادی و هر امر نیک دیگر در امور انسانی، به گردونۀ تولید و بازتولید افتد.

ایران جایی در گوشه و کنار آفریقا و برساخته از چند قبیله نیست! / حجت کلاشی

‌ ‌
آنچه براتی و شهریار آهی و دیگر متولیان برگزاری نشست‌های «اپوزیسیون» نمی‌شناسند؛ ایران است. آنها نمی‌فهمند ایران نظام ملی و شهروندی قدرتمندی دارد که با تفکر و ساختارهای مبتنی بر قبیله، خون و زبان نمی‌توان آنرا نمایندگی کرد. رسیدن به آزادی، عمران و آبادی و «دموکراسی و حقوق بشر» با شناختن این نظام ملی و شهروندی ممکن است.

گفت‌و‌گوی حجت کلاشی با کانال یک
آقای عباس میلانی تا کی ستیز با ایران! / پرویز خسروی

‌ ‌
‌آقای میلانی، گویی دوباره به دنبال راه‌حل‌هایی «جهانشمول» برای ایران هستند. ایشان هنوز به این نکته اساسی پی نبرده است که «یک ایراد بزرگ و یک بیراهه‌‌ای که در صد سال گذشته رفتیم این است که همیشه فکر کردیم که در دوره‌های مختلف، یک نظریه موجود «عام» و «تمام»ی هست و ما اگر بتوانیم به آن برسیم «مشکل» ما حل است».

نوروزتان پیروزباد!

‌ ‌

بدفهمی تمدن‌ها: مورد ایران / سیدجواد طباطبایی

ایرانی اسلام را زندگی می‌کند اما عامل به آن نیست. اسلام سنتی از افکار منجمد است که ایرانی را به پیش می‌برد، به قول هایدگر او را از «بیراهه»ای به بیراهه‌ی دیگر می‌برد، و آنقدر قوی هست که مانع گشوده‌شدنش بر جهان خارج شود اما آنقدر توان ندارد که او را قادر کند از وضع خودش بپرسد.

خودمله‌پنداران و خودمله‌انکاران / مصطفی نصیری

دشمنان ایران‌زمین از برنارد لوئیس آموخته‌اند که تجزیه خاک ایران، با فرض فرهنگ واحد ایرانی، تاکنون ممکن نشده و نخواهد شد، زیرا ایرانیان هرگاه جنگ نظامی را باخته‌اند، با انتقال میدان نبرد به جبهه فرهنگی، خصم را از هویت قومی خود تهی و آکنده از هویت ایرانی کرده‌اند. به همین جهت است که یکپارچگی و تاریخمندی ایران همچو خاری بر چشم کشورک‌های حاصل از مداد و خط‌کش استعمار پیر بر روی نقشه است. این کشورک‌ها، امروز با بوهایی که به مشام آن‌ها رسیده، عزم خود را بر گسیختن پیوندهای فرهنگی ایران جزم کرده‌اند تا اگر باز شکستی در میدان و خلائی در قدرت مرکزی بر ایران تحمیل شد، سنگر فرهنگی که مزیت اصلی ایرانیت است، قبل از آن فرو ریخته باشد. مفاهیمی مانند: ممالک محروسه، ملل ایران، ایجاد تقابل میان زبان فارسی و زبان‌های محلی، حق تعیین سرنوشت، ایران کثیرالمله، سیستم عدم تمرکز، فدرالیسم، سومربازی ترکان و ایلام‌بازی عربان، محدود کردن ملیت واحد ایرانی به رضاشاه و ….، همگی کلیدواژه‌هایی برای فروپاشی فرهنگی و از کوک انداختن دیالکتیک وحدت در کثرت ایرانی است.

تنها بر اعتماد ملی می‌توان تکیه کرد! / فرحنده مدرّس

«ما»، همۀ ما بدون استثناء، در هر موقعیت و در هر سطحی، در برابر سلامت آیندۀ ایران مسئول هستیم. ما مجاز نیستیم به وخامت وضعیت و به مخاطرات علیه موقعیت پرخطر ایران، بی‌افزاییم و وضع را، در آینده، از آنچه که هست بدتر کنیم. در فردای پیروزی بر رژیم اسلامی «ما» نمی‌توانیم ایران را به میدان جنگ با کسانی بدل کنیم که از همین امروز ضدیت خود را با اصول و اولویت‌های کشور و ملت نشان می‌دهند، و به رغم این به آنها روی خوش نشان ‌می‌دهیم! آنان را، تا وقتی ضدیت خود را با ایران یکپارچه و ملت واحد آن کنار نگذاشته‌اند، باید از همین امروز منزوی کرد. آیندۀ ایران را بر پایۀ انسجام ملی و با تفاهم ملی بر مبانی و اصول وحدت ملی کشور و بر اساس اعتماد می‌توان ساخت نه با نبرد بر سر مرگ و زندگی ملت و کشور.

«دموکراسی» خیال‌پردازانه عباس میلانی برای «ایران» / پرویز خسروی

آقای میلانی پس از این همه سال و با صرف آن همه بودجه در مرکز «ایران شناسی» جنب دانشگاه استنفورد هنوز به این نکته کلیدی و تعیین کننده پی نبرده است که ایران و واقعیت‌های تاریخی آن یکسره با «کشورهای عرب» و هر کشور به واقع دموکراتیک غربی متفاوت و قابل قیاس نیست. آقای میلانی، گویی دوباره به دنبال راه‌حل‌هایی «جهانشمول» برای ایران هستند. ایشان هنوز به این نکته اساسی پی نبرده است که «یک ایراد بزرگ و یک بیراهه‌‌ای که در صد سال گذشته رفتیم این است که همیشه فکر کردیم که در دوره‌های مختلف، یک نظریه موجود «عام» و «تمام»ی هست و ما اگر بتوانیم به آن برسیم «مشکل» ما حل است».

فدرالیسم؛ حامیان آن، وظایف ما / داریوش همایون

شما ملت ایران را از دست بدهید که چهار تا سازمان تجزیه‌طلب دورتان جمع شوند که نمی‌شوند. این‌ها همین‌طور امتیاز می‌گیرند و یک امتیاز هم نمی‌دهند. شما ببینید بعد از این همه تماس‌های شاهزاده و امتیازات و تعارفات، یک کلمه از مواضعشان پائین آمده‌اند؟ ابدا. حالا “مناطق ملی“ را هم علم کرده‌اند. لابد چون از بابت ایشان مطمئن‌اند. ایشان هیچ در این زمینه‌ها نمی‌گوید چون پادشاه همه ایرانیان است! آخر این حرف شد؟

درختی که تلخ است وی را سرشت / مسعود دباغی

‌ ‌
اراده‌ی ملّی اراده‌ی ملّت ایران است، چه‌آن‌ها که آن را بپذیرند، چه نپذیرند، چه به شاهزاده باور داشته باشند یا نه. این اراده تفکیک‌ناپذیر است، درست عین تمامیّت ارضی. اراده‌ی ملّی، اراده‌ی ناسیونالیست‌ها یا هوادادان شاهزاده نیست. البته که اراده‌ی مخالفان هم نیست. آن را نمی‌توان به شعبات مختلف تقسیم کرد و بعد بابت اشتباه در انتخاب نمایندگان هر شعبه‌ش، مجموع آن عقاید متضاد ضدملّی را داخل منشوری گرد آورد و مدعی شد که این منشور ملّی است. منشور انقلاب ملّی نمی‌تواند مانیفست ۵۷ی‌ها باشد.

نقش گفتمان فراگیر ملی را نادیده نتوان گرفت! / فرخنده مدرّس

‌ ‌
شاهزاده به سیاق و سنت پدر و پدربزرگ خود با پیام وفاداری به ایران و برتری دادن به آرمان نگه‌داری این سرزمین آغاز کردند و چهاردهه و اندی با شکیبایی و با استواری اخلاقی همان سنت را بردوش کشیدند، تا مردم ایران، رفته رفته، به خود آمدند و ایشان را به عنوان نماد وحدت ملی خود و به عنوان ضامن آیندۀ ایران، در کانون مهرشان نشاندند و برای «رهایی ایران» با ایشان هم‌پیمان شدند. از هر دو سو باید به این پیمان وفادار ماند. حمایت شاهزاده از آن «سند مرده» پیمان‌شکنی‌ست.

در باره «منشور» بر هم ریختگی کشور ایران / پرویز خسروی

‌ ‌
هیچ فرد ایران‌دوستِ اندک آگاه به تاریخ ملت ایران نمی‌تواند ذره‌ای به این منشور احساس تعلق داشته باشد. این «منشور» همانگونه که در عنوان آن دیده می‌شود گستاخانه بدون نام کشور ایران و پرچم و ملت آن تنظیم و طراحی شده است! ساختار معنایی بند بند این به اصطلاح «منشور»، سخیف و مغلوط است و به جرئت می‌توان گفت این متن در معنا، «منشور بر هم ریختگی کشور» ایران است.

هشداری که به جد گرفته نشد! / علی کشگر

من خیلی خوشحالم که شاهزاده در ابتدای صحبت‌هایشان اشاره کردند که موضع‌گیری سیاسی نمی‌کنند. در پوزیسیونی قرار دارند که موضع‌گیری‌هایشان، موضع‌گیری‌های ملی است. بعبارتی بعنوان نماد پادشاهی حامی ‌و حافظ ارزش‌های مشترک و ستون‌های قوام بخش ‌ایران و جامعه‌ ایرانی است. ‌این جای بسی خوشحالی است. و اما ‌این ارزش‌های مشترک کدامند؟ که شاهزاده حامی ‌و حافظ‌ آن‌هاست و مطرح می‌کنند که موضع‌گیری ملی می‌کنند. ارزش‌های مشترک ملت ‌ایران، حفظ تمامیت ارضی ‌ایران، حفظ یکپارچگی و همبستگی ملی ‌ایران و امروز به آن اضافه شده است، دمکراسی، تاسیس آزادی، حقوق شهروندی و در کنار همه‌ اینها رشد و ترقی جامعه و بهروزی مردم‌ ایران. ‌اینها ارزش‌های مشترکی است که امروز نهاد پادشاهی علی‌الخصوص نماد‌ این نهاد موظف است در تمام عملکرد خودش، رفتار خودش مدام حافظ و نگهبان‌ این ارزش‌ها باشد.

پیامدهای فدرالیسم قومی در ایران / امین کریمی

با توجه به شرایط ویژه‌‌ی موجود در ایران که منحصربه‌فرد بوده و هیچگونه همانندی میان آن و دیگر ملتها و کشورها نیست، برپایی فدرالیسم قومی نه تنها دردی از ملت رنجدیده‌‌ی ایران دوا نخواهد کرد، بلکه ایران را از مرداب امروزی به باتلاق تجزیه، پاکسازی نژادی و کشتارهای قومی مذهبی می‌کشاند. این شیوه مادرِ تعصب و ارتجاع است؛ فدرالی که هیچگونه عدالت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را در پی نخواهد داشت و نامی از ایران بر جای نخواهد گذارد.

سیاست ایران‌گرا، عرصۀ میلیشیاگری و تجزیه‌طلبی نیست! / گفتگوی بنیاد داریوش همایون با نیما کرمی

‌باید متذکر شد مهتدی و سازمان میلیشیایی متبوعش نه تنها سیاسی نبوده بلکه بدلیل نوع فعالیتهایشان در نزدیک به نیم قرن گذشته کاملا تروریستی هستند. بنابر افشاگریهای اعضای سابق کومه‌له نظیر شورش خراسانه، بختیار بلوری و بهرام رضایی و البته افشاگری‌‌های اعضای کومه‌له‌ی ابراهیم علیزاده شخص عبدالله مهتدی فرمان ترور مخالفانش را صادر کرده است. مهتدی در سال ۶۳ یکی از رهبران جنگ برادرکشی یا جنگ اورامانات میان کومه‌له و حدکا بود که بیش از چهار سال به طول انجامید و بالغ بر هزار نفر از دو طرف را به کام مرگ کشید. جنگی که هدف از ایجاد آن برتری جویی و تلاش در جهت هژمونی و تسلط بر کردستان بود. در این جنگ بسیاری از مردم غیرنظامی نیز مورد تعرض و خشونت و کشتار قرار گرفتند.

« نوشته‌های قدیمی‌تر