Author's posts
ما چگونه ما میشویم؟ / مجيد اسدي (راوش)
با مطالعه آثار طباطبایی به این نتیجه میرسیم که او به مطالب عمیقی رسیده، همان عمقي كه دیگر بنیانگذاران ما در مقاطعی دیگر از تاریخ ما، به آن رسیده بودند، که ازجمله ریشهایبودن، اصولیبودن و صاحب تاریخ و جغرافیابودن اين مباحث از خصوصیات آن است. هرچند دیگرانی سعی و تلاشها کردند اما هرگز به این سطح از برآورد نیازها و کوشش جهت رفع آن نرسیدند. کاری که قبل از نیما هم کردند اما سطحی بود. طباطبایی هم مانند نیما تا آنجا که از نوشتههای ایشان میفهمم، همچنین به گواه درسگفتارهای هگلی ایشان، به دریافت درستی از غرب و فهم به آن رسیدهاند و نسبت به زبان غرب به مفهوم فلسفی کلمه که بار تاریخ غرب را به دوش میکشد، وقوف جدی دارند.
فروغ فرخزاد، به روایت خانم فرزانه میلانی / احمد افرادی / (بخش دوم)
فروغ «… اندک اندک در سرزمین بیگانه سلامت خود را باز مییابد و، همان طور که در نامهای به پدرش مینویسد، در آزادی، به آرامشی میرسد که در خانهی خود نداشت:
”حالا آمدهام اینجا، آزاد هستم. همان آزادی که شما ترس داشتید به من بدهید و من پنهان از شما تلاش میکردم به دست بیاورم و به همین دلیل دچار اشتباه میشدم. در حالی که حق این بود که در به دست آوردن این آزادی از راه صحیح به من کمک میکردید. بر عکسِ تصورِ شما، من زن خیابانگردی نیستم. بلکه خودم هستم. زنی که دوست دارد که در کنار میز بنشیند و کتاب بخواند و شعر بنویسد و فکر کند.
بحثهای «پستمدرن» به ریشهی وحدتایران تیشه میزنند / جواد طباطبایی
ما آگاهی تاریخی خود را در اثر ورود ایدئولوژیهایی که نمیدانیم ازکجاآمده اند، چه میگویند، و چه تألی فاسدی دارند، از دست دادهایم
فروغ فرخزاد، به روایت خانم فرزانه میلانی / احمد افرادی / (بخش نخست)
به باور من، خانم میلانی (برخلاف آنچه که وعده میدهد) در هیئت فمینیستی تمام عیار، همواره در متن روایتاش از فروغ، حضوری جانبدار و حتی (گاه) مُخلّ دارد. به عبارت دیگر، خانم میلانی، در مقام وکیل مدافع فروغ، به محاکمه روزگار او و اهالیاش نشسته است. درحالی که وظیفهی ایشان درمقام پژوهشگر، بازسازی زندگی فروغ و، به عبارت دیگر، پیش رو نهادن روایتی است که (در حد امکان) فروغ واقعی را نشان دهد و داوری را (چنانچه ضرورتی در کار باشد) به خواننده واگذارد.
تجددخواهي آدميت / دکتر جمشيد بهنام
در سالهايي که ادميت تحقيق ميکرد و کتاب مينوشت. گروه کوچکي از حوزه روشنفکري آن دوران ايران به غربگرايان ميتاختند و از «بازگشت» و «بومگرايي» و… سخن ميگفتند. آدميت که عمري را به تفکر در اين زمينه گذرانده بود و در وطنپرستي او نيز ترديدي جايز نبود اين گفتهها را تحمل نکرد، سخت برآشفت و در رساله «آشفتگي فکر تاريخي» با سبک نگارشي که در آثار او بيسابقه بود به کساني که بدون منطق ديگران را محکوم ميکردند (جلال آلاحمد، احمد فرديد، مهندس بازرگان و…) به درشتي پاسخ داد.
دلواپسانِ آزادی! / جعفر پارساپور
این «ما» برهمهٔ ایرانیان شمول عام دارد و هیچ ایرانی را نمیتوان به هیچ نامی و هیچ بهانهای از شمول عام آن خارج کرد، این «ما» فراوردهٔ وحدت کلمهٔ سیاسی نیست، بهطور تاریخی نیز چنین نبوده است، بلکه مانند خود ایرانزمین بهطور خودجوش وحدتی در کثرت است.
از کتاب در کوی دوست / شاهرخ مسکوب
اما ظلمت مطلق اهریمن خود چیز دیگر است. لکۀ نوری در آن نمیجوشد تا چشم دل بدان دوخت. تاریکی گستردهای است که هرچه آن را بپیمائی باز به پایانش نمیرسی و هرچه آن را بنگری باز چیزی ندیدهای. «صحبت حکام ظلمت شب یلداست» انگار سحری در پی ندارد، انگار تمامی ندارد، هرچه صبر کنی و به انتظار بنشینی همچنان عمر در تاریکی گذراندهای مگر آنکه از همدمی و همدلی با اینان طمع ببری و رهایشان کنی. «زاهد بدخو» نیز از قماش همین «نودولتان» و فخر فروشان است که هر صبحی بدمد او چون شام سیاهی فرود میآید، با احکامی که در دست دارد و طوماری از یجوز و لایجوز و محتسبی که «شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد»
اینها تاریکاند و در «ظلمات حیرت» اسیرند. حتی اسکندر نیستند که در طلب آب حیات سرگردان بمانند زیرا در طلب چیزی جز خود نیستند، پس خود ظلماتاند و حیرت زده در جان و دل تاریک خود ماندگارند.
…
مراسم یادبود داریوش همایون / بخش 1
مراسم یادبود داریوش همایون / بخش 2
سخنرانی دکترجواد طباطبایی در نشست «دولت، نظریه و سیاست»
آن چیزی که بسیار مهم است و ما باز متوجه آن نمیشویم، انتزاعی بودن واقعیت دولت است؛ یعنی حکومت یک امر روشن و مشخص است و عبارت است از رئیس حکومت (که ما میگوییم رئیس دولت) مثل نخستوزیر یا رئیسجمهور و هیئت وزیران؛ و امری است ملموس و بین اصناف و گروههای مختلف میگردد. اما دولت چیز دیگری است، امری است انتزاعی که با آمدن و رفتن حکومتها و افراد اتفاقی در آن نمیافتد و امری است انتزاعی که وجود دارد.
بارِ خارِ خودکِشته و پرنیانِ خودرشته : / گیتینگریِ فرهنگی از راه ادبیات، آخوندزاده همچون رهنما / آرش جودکی
در روند بازنماییِ شالودههای گیتیوندی در فرهنگ همروزگار از رهگذر ادبیات، نیاز به درآمدی کوتاه پیش آمد تا فرایافتهای کلیدی «سیاست» را بازبشکافد. آن درآمد کوتاه، بخش نخست این جستار شد که اکنون پیش روی شماست. بخش دوم که پیرنگ نخستین را به انجام میرساند و در شماره بعد بازتاب خواهد یافت
یاداشتهای دیداری از شیخنشینها / بخش 4 ـ 5 ـ 6 / داریوش همایون
ما کرانه جنوبی خلیج فارس را در پانزده روزی درنوشتیم و دیدگاهمان همه در کرانه شمالی بود. هر چه در جنوب میکنیم و باید بکنیم بستگی به شمال خواهد داشت. آن شهرها و بندرگاهها که تا اوایل این قرن آباد و لبریز از زندگی بودند و به گفته یک وزیر بحرینی در خیابانهایشان سفره میگستردند و بیگانگان پیوسته در آنها میهمان بودند، اکنون در برابر ساحل پر از کشش و کوشش رویاروی خود رنگ باختهاند. آینده ما در آن ساحل و در آن دریا بسته بدرجه موفقیت ما در بازآوردن آن رونق نخستین خواهد بود. پنجرههای ما به جهان بیرون سالهاست غبارگرفته و شکسته است. بیشتر در اندیشۀ آنها باشیم.
مسئولیت شخصی و شرایط سیاسی و اجتماعی در انقلاب اسلامی / گفتگوی فرخنده مدرس با داریوش همایون
در اینجا به اهمیت بلوغ عاطفی که باز هیوم و دوست همفکرش آدام اسمیت بر آن تاکید داشتند و فضیلتهای مدنی از آن میزاید میرسیم. سرامدان جامعه بیش از دیگران نیاز به چنان بلوغ و چنان فضیلتهائی دارند. تسلیم شدن به تودههای به هیجان آمده، تودههائی که خود سرآمدان به هیجان آورده بودند، همواره در شکست و بدبختی فرو میرود. آن چوپان که با نی سحرآمیزش پیشاپیش گله به پرتگاه افتاد بهترین تمثیل در این جستار ماست. آیا گناه ما به گردن دیگران بود؟ آری، گناه دیگران نیز به گردن ما بود.
ترامپ؛ سوژه یا ایگو / محصطفی نصیری
آیا پیروزی ترامپ در پیش بردن سیاستهای ناسیونالیستیاش که بر مرز باریکی از «راسیسم» پیش میرود، و از قضا به فضای ضد مهاجران در برخی کشورهای اروپایی دامن زده است، و همچنین سیاستهای اقتصادی وی که مبتنی بر کاهش مالیات جهت انتقال تولید به داخل کشور است ـ با هر هزینهای که باشد ـ بهمنزله غلبه سویه سرمایهداری بر حیثهای دیگر، از جمله حیث اخلاقی جامعه مدنی نخواهد بود؟ و متقابلا شکست ترامپ، آیا پیروزی بزرگ همه «نیروهای» ضد ملی و ضد مدرن را به ارمغان نخواهد آورد؟ آیا هر دو نتیجه به یک اندازه زیانبار نیست؟