Author's posts

بازگشت به مشروطیت، کابوس حامیان جمهوری اسلامی / فرخنده مدرس

برای داریوش همایون مهم فلسفۀ پادشاهی نشسته بر قانون اساسی مشروطه و تفاوت بنیادین آن فلسفه با فلسفۀ حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر قانون اساسی ملتزم به اسلام شیعه و ولایت فقیه بود. آن پادشاهی، در صورت ارادۀ بازگشت به فلسفه حکومتی‌اش یعنی مشروطیت و پایبندی به حکومت قانون آزادی مهیایش در ایران، از استعداد و امکان اصلاح برخوردار بود … اما برای وی نام «جمهوری» بر ناصیۀ حکومت اسلامی، که از خاستگاه و خواستگاه دشمنی با انقلاب مشروطه و با قانون اساسی مشروطیت و دستاوردهای آن، پیروز شده بود، هرگز نمی‌توانست، هیچ توجیه دیگری جز فرصت‌طلبی و عوامفریبی داشته باشد.

‌ ‌

ادامه‌ی مطلب

ایران‌ به‌عنوان ایران‌شهر / سخنران دکتر جواد طباطبایی

پیامدهای این بحث منطق ملی برای ما امروز این است که ما دارای یک وحدت ملی بودیم و هستیم. فهم این منطق، مسئلۀ اساسی کنونی ماست یا به عبارت دیگر موضوع اصلی دانشگاهی باید باشد که الان نیست و باید درست کرد. از اینجا به بعد است که دانشگاه ملی با علمی ایجاد خواهد شد که علم ماست. علم بومی ما نیست، علم جهانی ماست. چون سهم ما هم، که قبل از ما هگل این را گفته است، سهم ما در تاریخ ملت‌ها و در تاریخ دولت‌ها اگر بتوانیم چنین علمی را اینجا درست کنیم، سهم ما به علم جهانی این خواهد بود.

‌ ‌

ادامه‌ی مطلب

«یخ، مهتاب، کافه»، نخستین کتاب خانم مهرانگیز کار، در گسترهٔ ادبیات داستانی، منتشر شد.

«خیلی طول کشید تا با رودخانه چارلز آشتی کردم. سال‌ها با آن قهر بودم. دوستش نداشتم. خورشید که بالا می‌آمد و در چارلز منعکس می‌شد، به یاد می‌آوردم همین خورشید در سرزمینی که آن را از دست داده‌ام، در همین زمان، دارد دست و پایش را جمع می‌کند و کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شود تا غروب کند. نمی‌توانستم باور کنم خورشید همان خورشید است.‌ ‌

‌زمان گذشت تا باورش کردم و پذیرفتم هنگامی‌که این‌جا «امروز» است، آن‌جا «فردا»ست. تازه وقتی باورش کردم در میان تقویم‌‌ها گم شدم. در میان امروز و دیروز و فردا سرگیجه گرفتم.»

‌ ‌

ادامه‌ی مطلب

ایران به‌عنوان ایران‌شهر

Tabatabaie Iranshahr

ایران‌ به‌عنوان ایران‌شهر / سخنران دکتر جواد طباطبایی

ذهن آشفتۀ اسلامگرا را به مشروطه چه کار؟! / فرخنده مدرس

خط پررنگی که داریوش همایون از همان آغاز میان سلطنت‌طلبی و طرفداری از پادشاهی و همچنین میان صورت نظام پادشاهی و مضمون مشروطه‌خواهی کشید، ژرفتر، اما آشکارتر و روشن‌تر از آن بود که به دیده‌ها نیاید، مگر از سوی کسانی که ذهن اسلامگرا و آشفته‌شان به سیاهی خو کرده و از روشنی می‌گریزد. و برای درهم ریختن مرزهای تفکیک میان مفاهیم و فرایافت‌های سیاسی و فکری، بی‌شرم حضور همۀ روشنگری‌ها و تلاش‌های فکری داریوش همایون به وی نسبت سلطنت‌طلبی می‌دهند.

‌ ‌

ادامه‌ی مطلب

سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در بزرگداشت بزرگ نادرزاد

فارسی‌دانی كسانی چون فروغی و مهدوی و نادرزاد به حس ملی‌شان ربط داشت. از تعبیر هویت ملی یاد نمی‌كنیم، چون تعبیر «هویت» خطرناك است و الان نباید اصلا به كار برد. زبان فارسی بخش مهمی از حس ملی اینها بود. وقتی جهانگیر نخستین كتابش را منتشر كرد، ٣٢ سال داشت. نثر او در ٣٢ سالگی حیرت‌انگیز است، به خصوص كسی كه در ژنو درس خوانده است. مشخص می‌شود او كسی است كه كشورش را در زبان خودش با خود به مهاجرت برده و برگردانده و به تمامی ظرایف آن زبان فكر كرده است. او در ژنو راه رفته و به فارسی فكر كرده است. او درست فارسی یاد گرفته و با حسی از كشور خودش به مهاجرت رفته و آن را پخته‌تر كرده و برگشته است.

‌ ‌

ادامه‌ی مطلب

مادر شاهنشاهی ایران / آیندگان ۲۳ خرداد ۱۳۴۹ / داریوش همایون

حتی یک مسافرت کوتاه یک روزه کافی است که سرنوشت ناروای همدان را بر بیننده آشکار کند. شهری که اینهمه سزاوار پیشرفت است و چنین رو به زوال دارد. مسافر در برخورد اول همان قدر تحت تأثیر جغرافیای همدان قرار می‌گیرد که تحت تأثیر تاریخ آن بوده است. شهر شاهان سربلند ماد ـ که بی آنها ایرانی نمی‌ماند ـ شهر ابن‌سینا و عین‌القضات، شهر اینهمه نام‌های برجسته در تاریخ ایران منظرۀ ورود دلکشی دارد. گسترده در دامنۀ کوه، پوشیده از درختان باغ‌ها و در هر دو سوی آن دره‌ای سرسبز (مراد بیک، عباس‌آباد…) با سفیدی خانه‌ها، شخص را یاد هر شهر زیبایی در اروپا می‌اندازد.

‌ ‌

ادامه‌ی مطلب

آگاهی دیرینۀ ایرانیان به ملت بودن خود و خشم روشنفکران دینی و مارکسیست‌ها / فرخنده مدرس

رابطۀ نظریه‌های دکتر طباطبایی با «حس» و «عاطفۀ» میهن دوستی ایرانیان و علمِ دیرینه به این که یک ملت‌اند، رابطۀ مرغ و تخم مرغ نیست که نتوان تقدم و تأخر آنها را ثابت کرد. چند بار دیگر این حس و عاطفه و این علمِ به هستی خود به عنوان یک ملت باید در مسیر تاریخ و در راه دوام ایران و تداوم فرهنگ آن، خود را نمودار سازد، تا روشنفکران مارکسیست ـ لنینست و روشنفکران دینی قانع شوند؛ دکتر طباطبایی در خلق آن حس و در برانگیختن این عاطفه، در لحظات و بزنگاه‌های تاریخیِ عملکرد آن، نقشی نداشته است. اما کار سترگ ایشان تبیین نظری ـ تاریخی این حس و عاطفۀ «پر تعین»، به یاری آگاهی‌های نو و ابزارها و روش‌های علمی‌ست. ایشان بر این همت گماشته‌اند، تا راز بقای ایران را، به رغم همۀ مصیبت‌های تاریخی و اشتباهات مرگبار خود ایرانیان، روشن کنند. راز ماندگاری این ملت و پیوند آن با حس ملی آن، به مثابۀ یک عنصر خویشکار، سخن یک فعال سیاسی با «ایدئولوژی ناسیونالیستی» نیست.

‌ ‌

ادامه‌ی مطلب

جهل جامعه شناسانه / درباره بی‌ربطی نظریات فاشیسم،ناسیونالیسم و ایرانشهری / دکتر جواد طباطبایی

‌ ‌

تا اطلاع ثانوی، در واقعیت مناسبات جهانی، ما ملّت هستیم، مردمان کشوری دارای تاریخ! این ملّت منافعی دارد که حدود و ثغور آن را خود تعیین و «به هر قیمت» از آن دفاع می‌کند. چنین دریافتی از ملّت، به ضرورت، ناسیونالیسم نیست. ایران کشورّ ملّتی بوده است که هر زمان به بهایی مناسب از خود دفاع نکرد مجبور شده است «به هر قیمت» از خود دفاع کند، یعنی به بهایی گزاف! این واقعیت‌ها برای یک ملّت الزاماتی دارد.

‌ ‌

ادامه‌ی مطلب

ایران یک نام نیست، یک حقیقت است / رضا داوری اردکانی

‌ ‌

‌ ‌سخن گفتن درباره ایران هم آسان است، هم مشکل. آسان است زیرا ایران خانه و وطن ماست و آن را دوست می-داریم و با آن زندگی می کنیم مشکل است زیرا اگر از ما بپرسند ایران چیست، مفهوم روشنی از آن نداریم و پاسخ دقیقی نمی توانیم به پرسش بدهیم. در باب معنی و اهمیت وطن هم نظرها یکسان نیست تا آنجا که ممکن است کسی بگوید تعلق اشخاص به این یا آن وطن اهمیت ندارد و مهم انسان بودن است. این حرف خوبی است اما متأسفانه گوینده اش از شرایط انسان بودن و زندگی انسانی خبر ندارد. مگر آنکه وطن را جایی بی نام و در قرب حق بداند ولی به هر حال کسانی که ایران را چیزی بیش از یک نام نمی دانند بدانند که این نام را ما اختیار نکرده ایم بلکه ما نام و عنوان خود را از ایران گرفته ایم. نام ایران چندان ثبات و دوام داشته است که مدعی هر چه بکوشد نمی تواند آن را نادیده بگیرد. نامی را که نتوان تغییر داد، نام نیست. حقیقت است.‌ ‌

‌ ‌

ادامه‌ی مطلب

درک برکه‌ای کمال خسروی از اندیشۀ مارکس / فرخنده مدرس

امیدوارم در اینجا با تأکید دوباره بر احساس احترام فائقه خود نسبت به روشنگری‌های دکتر طباطبایی و فراتر از آن حس وامداری خویش و بسیاری از ایرانیان دیگر در وارد ساختن سیلی‌های نقد و سخت ایشان بر گونۀ تعهد ما به حفظ ایران، که در حال از دست رفتن است، و بیدار ساختن‌مان از خواب و خیال شیرین بر بستر حلواهای نسیه افکار امتی ـ اسلامی و طبقاتی ـ مارکسیستی، خراش و جراحت دوباره‌ای به روان «فروتن‌پسند» اما تنگ‌‌نظر و کوچک‌منش در تحسینِ آقای خسروی وارد نساخته باشم، که در نوشتۀ خود (تندیس زندۀ موبد فره‌مند ـ در نقد ایدئولوژی سیدجواد طباطبایی) از ابراز علاقه و احترام هواداران نظری دکتر طباطبایی به ایشان چنان برافروخته شده‌اند که در توهین، چه به دکتر طباطبایی و چه به خوانندگان، بند ادب را از زبان زشت‌گو برداشته و در میدان بی‌ادبی مهار از دست داده‌، تاخته و گردوغبار کرده‌اند.

‌ ‌

ادامه‌ی مطلب

نظریه مشروطه خواهی اهل دیانت / دکترجواد طباطبایی

مشروطیت نظریۀ نظام آزادی رقاب رعیت بود، اما پیوستگی تاریخی «دو شعبه استبداد» موجب شده بود که هر تغییری در مضمون اندیشۀ سیاسی به فهم عامۀ مردم در اندیشه‌ی دینی نیز تعمیم داده شود… بسیاری از ایرادهایی که به اساس نظریۀ مشروطه‌خواهی گرفته می‌شد، مبتنی بر این دریافت از وحدت دیانت و سیاست بود. از این رو اهل شریعت هوادار اندیشۀ مشروطیت ناچار شدند فهم جدیدی از دریافت دینی خود عرضه کنند که یکی از پی‌آمدهای مهم آن وارد کردن تمایزی میان سیاست و دیانت بود. همۀ این هواداران اهل شریعت توضیح داده‌اند که سیاست بطور عمده، در منطقۀ فراغ شرع قرار دارد و نباید برای هر امر سیاسی حکمی شرعی پیدا کرد.

ادامه‌ی مطلب

کیفیت زندگی / آیندگان 18 خرداد 1349 / داریوش همایون

‌این زنانی که زیر بار فرزند آوردن‌های پیاپی و بی‌شمار خم شده‌اند و در جوانی به فرسودگی افتاده‌اند؛ و این مردانی که مسئولیت نگهداری عائله‌های بزرگ فرصت زندگی کردن و توسعه دادن شخصیت خود را از آنها گرفته است؛ و این خیل بی‌شمار کودکان محروم از تربیت و رها شده در کوی و برزن همانقدر تراژدی‌های اجتماعی بشمار می‌روند که تراژدی‌های شخصی.

‌ ‌

ادامه‌ی مطلب

جنبش مشروطیت و جای مرکزی آن در باززائی جامعه ایرانی / داریوش همایون

‌ ‌

طرح نوسازندگی (مدرنیراسیون) و نوگری (تجدد) جامعه و فرهنگ و حکومت ایران که صد سالی پیش مشروطه‌خواهان در دست گرفتند رویدادی با ابعاد جهانی بود ــ نخستین جنبش تجددطلبانه مردمی، در فضای خواب‌آلود کشورهای مستعمره و نیمه‌مستعمره و “جهان سوم“ نامگذاری بعدی. ولی از فریدون آدمیت و معدودی دیگر که بگذریم، این نگاه به جنبش مشروطه در صد سال گذشته از گفتمان تاریخی و سیاسی غایب بوده است.

‌ ‌

ادامه‌ی مطلب

درها روی چه کسی پلمب شد؟!

‌‌حتی از خودم هم تعجب می‌کنم؛ با خودم می‌گویم چرا اینجا هستم، با توجه به این‌که با خوشی در آمریکا زندگی کردم و امکانات فراهم بود، اما به عشق مردم ایران همه آن‌ها را رها کردم و به ایران آمدم. هر کاری که می‌کنیم مشکلی پیش می‌آید و نمی‌دانم چرا برای ما مشکل پیش می‌آید. در کنسرت یزد، کفن پوشیدند و جلوی در سالن برگزاری کنسرت آمدند. دفعه گذشته، سه‌بار قرار بود در قوچان کنسرت برگزار شود و کنسل شد. قرار بود بزرگان موسیقی دنیا را به ایران بیاوریم، اما اجازه این کار را ندادند.

ادامه‌ی مطلب

درس‌هایی از زنده‌یاد داریوش همایون برای رضا پهلوی «نماد رژِیم چنچ» بدست بیگانگان

‌ ‌

ملت ما در ۱۳۵۷ آن اشتباه را کرد و اکنون ناگزیریم به بدی کوچک‌تر خرسند باشیم. جمهوری اسلامی سرانجام به نیروی ملت ایران سرنگون خواهد شد ولی ایران پاره پاره را دیگر تنها در کتاب‌های تاریخ می‌توان بازیافت

ادامه‌ی مطلب

در راه فدراسیون / آیندگان 12 خرداد 1349 / داریوش همایون

از میان شیخ‌نشینها ابوظبی از همه ثروتمندتر است، بحرین از همه پرجمعیت‌تر است، دوبی از همه وضع استوارتری دارد و قطر استقلال خود را اعلام کرده است. بقیه کوچکند و بر آیندۀ خود ترسان و سخت در بند حفظ برابری که در عمل امکان نخواهد داشت. از این میان ابوظبی با عربستان سعودی مشکلاتی دارد. دوبی با بحرین از یک سو و دوبی و قطر با ابوظبی از سوی دیگر درگیر رقابت‌هایی هستند. ابوظبی دعوی رهبری فدراسیون را در سر می‌پروراند. بحرین نیروی انسانی این رهبری را دارد. و دوبی با دیپلماسی ماهرانه‌ای سرنخها را در دست خود نگهداشته است. قطر ترجیح داده است منتظر نماند و بهرحال به راه خود رود.

‌ ‍

ادامه‌ی مطلب