«

»

Print this نوشته

سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در بزرگداشت بزرگ نادرزاد

فارسی‌دانی کسانی چون فروغی و مهدوی و نادرزاد به حس ملی‌شان ربط داشت. از تعبیر هویت ملی یاد نمی‌کنیم، چون تعبیر «هویت» خطرناک است و الان نباید اصلا به کار برد. زبان فارسی بخش مهمی از حس ملی اینها بود. وقتی جهانگیر نخستین کتابش را منتشر کرد، ٣٢ سال داشت. نثر او در ٣٢ سالگی حیرت‌انگیز است، به خصوص کسی که در ژنو درس خوانده است. مشخص می‌شود او کسی است که کشورش را در زبان خودش با خود به مهاجرت برده و برگردانده و به تمامی ظرایف آن زبان فکر کرده است. او در ژنو راه رفته و به فارسی فکر کرده است. او درست فارسی یاد گرفته و با حسی از کشور خودش به مهاجرت رفته و آن را پخته‌تر کرده و برگشته است.

‌ ‌

*****

‌ ‌

سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در بزرگداشت بزرگ نادرزاد

‌ ‌‌ ‌Naderzad

از نسل فروغی و مهدوی بود

‌ ‌

جواد طباطبایی واپسین سخنران این نشست بود که در ابتدا به نخستین آشنایی خود با بزرگ نادرزاد در سال ١٣۴٧ از طریق نخستین کتاب او یعنی ترجمه «حکمت یونان» اثر شارل ورنر خواند و گفت: در آن زمان ترجمه‌ها با امروز فرق می‌کرد و کسانی که ترجمه می‌کردند، نه زبان خارجی را خوب می‌دانستند و نه فارسی را. اما وقتی در آن سال کتاب حکمت یونان با ترجمه نادر نادرزاد (در چاپ نخست به جای بزرگ نادرزاد عنوان مترجم را نادر نادرزاد نوشته بودند) را خواندم، گویی فروغی را می‌خوانم. او ادامه فروغی و از نسل او بود. وقتی کتاب را می‌خواندم، می‌دیدم که با وجود مشکل بودن کتاب قابل فهم است، بر خلاف ترجمه فراوانی که می‌خواندیم و نمی‌فهمیدیم! کتاب «حکمت یونان» که در سال‌های اخیر تجدید چاپ شده، مدت‌ها مغفول بوده است. کتاب نوشته شارل گاستون ورنر، استاد دانشگاه ژنو است که رساله دکترایش راجع به ارسطو و ایده‌آلیزم افلاطونی است و این کتاب حاصل تحقیقات طولانی او راجع به فلسفه یونان است. حکمت یونان اثر مهمی است، اگرچه بعدا که برای ادامه تحصیل به فرانسه رفتم، آنجا آن را خیلی مهم نمی‌انگاشتند، زیرا ژنو نسبت به دانشگاه پاریس شهرستان به حساب می‌آمد. ورنر یونانی‌دان نسبتا خوبی است. آنچه در این کتاب مهم است، این است که راجع به متافیزیک فلسفه یونانی و طبیعیات و اخلاق یونانی صحبت می‌کند. در این کتاب راجع به جمهور افلاطون و سیاست ارسطو هیچ چیز نیست. در این کتاب در بحث از افلاطون از مثل حرف می‌زند و اشاره‌ای به اینکه عنوان فرعی جمهور، «بحثی درباره عدالت» است، اشاره‌ای نمی‌یابیم. از نظر متافیزیکی تلقی‌ای که در آن زمان در دانشگاه تهران و بعد از فروغی بود، این بود که مسائل سیاسی در فلسفه اروپایی چندان جدی گرفته نمی‌شد. در حالی که بخش مهمی از فلسفه اروپایی فلسفه اخلاق و خصوصا فلسفه سیاست است. در همان زمان بخشی از کتاب متافیزیک پل فولکیه هم ابتدا به صورت پلی کپی سپس به همت نشر دانشگاه تهران منتشر شد که درسنامه نسبتا مهمی است و دکتر یحیی مهدوی ترجمه کرده است. این درسنامه را اگر از یکسو در کنار اثر فروغی و از سوی دیگر ترجمه نادرزاد قرار دهیم، می‌بینیم که اولا تلقی کمابیش مشترکی از فلسفه وجود دارد، ثانیا از نظر اصطلاحات این آثار بسیار دقیق هستند و مطلب را فهمیده‌اند و ترجمه کرده‌اند. همه به فارسی بسیار زیبایی نوشته‌اند که می‌توان گفت فارسی مدرن کنونی ما است. از شارل ورنر اثر دیگری با نام «فلسفه جدید اروپا» به فرانسه هست که در ادامه این کتاب (حکمت یونان) است. این کتاب ترجمه نشده است. اما در پایان این حکمت یونان مقایسه‌ای میان فلسفه یونان و فلسفه جدید صورت می‌گیرد و مباحث این دو فلسفه از سوی نویسنده مقایسه شده است. ورنر معتقد است به هر حال فلسفیدن در نهایت مدیون یونان است و کسی نمی‌تواند تعاطی به فلسفه کند و وارد اندیشیدن فلسفی شود، مگر اینکه فلسفه یونان بلد باشد. از این نظر توصیه می‌کنم جوانان این کتاب را به عنوان یک الگو بخوانند. امروز چنین ترجمه‌هایی بسیار بسیار نادر است.

طباطبایی در ادامه به نخستین دیدار خودش در فرانسه با نادرزاد که رایزن فرهنگی ایران در فرانسه در آن زمان بود، اشاره کرد و گفت: در آن زمان تیمسار پاکروان، سفیر ایران در فرانسه بود و جهانگیر (بزرگ نادرزاد) علاوه بر اینکه دامادش بود، نقطه مشترک‌شان فلسفه اروپایی بود. من به مناسبت کار اداری به جهانگیر مراجعه کردم و او از من پرسید که چه می‌کنی و وقتی گفتم درباره هگل رساله می‌نویسم، فارغ از کار اداری دو ساعت با هم حرف زدیم. اندکی بعد از آن به واسطه دیدار با دکتر امیرحسین جهانبگلو و پسرشان رامین و دکتر احمد تفضلی در پاریس باز با جهانگیر دیدار داشتم. بعدا در ایران که مرکز مطالعه فرهنگ‌ها به همت دکتر شایگان و دیگران باز شد و برخی برای آنجا ترجمه‌هایی انجام می‌دادند. به این مناسبت هم دیدارهایی با جهانگیر داشتم و در مونپارناس با هم کافه‌نشینی می‌کردیم و مصاحبت داشتیم. بعد از انقلاب هم او را اینجا و آنجا می‌دیدم و البته ایشان دعوت ما را هیچ‌وقت فراموش نکرد.

‌‌ ‌ ‌

ایران در خطر است

وی در ادامه به ایران‌دوستی نادرزاد اشاره کرد و گفت: این امر باعث می‌شد که یک پیوند نامریی ما را به هم ربط دهد. این نگرانی درباره ایران که الان بیشتر شده را از همان گذشته در او نیز احساس می‌کردم. الان شاید بهتر بتوان گفت که ایران در خطر است، ٢٠ سال گذشته کمتر کسی متوجه این امر بود. او از همان زمان این نکته را حس می‌کرد. این یکی از پیوندهای میان ما بود و راجع به آن با هم بحث می‌کردیم. البته این بحث‌ها خیلی جدی نبود، اما همیشه به صورت درددل پیش می‌آمد. ایران‌دوستی جهانگیر استثنایی بود. از عمیق‌ترین آدم‌هایی بود که به مسائل ایران توجه داشت. البته هم او و هم من ممکن است اشتباه کرده باشیم، اما عمق توجه او به مساله ایران و نگرانی دایمی‌اش نسبت به ایران اعم از اینکه درست باشد یا خیر، بسیار مهم و ارزشمند است.

طباطبایی آشنایی عمیق نادرزاد به زبان فارسی را ناشی از همین عشق او به ایران خواند و گفت: ما امروز چون فکر می‌کنیم خیلی جهان‌وطنی شده‌ایم، فارسی برای‌مان اهمیت ندارد. اما فارسی‌دانی کسانی چون فروغی و مهدوی و نادرزاد به حس ملی‌شان ربط داشت. از تعبیر هویت ملی یاد نمی‌کنیم، چون تعبیر «هویت» خطرناک است و الان نباید اصلا به کار برد. زبان فارسی بخش مهمی از حس ملی اینها بود. وقتی جهانگیر نخستین کتابش را منتشر کرد، ٣٢ سال داشت. نثر او در ٣٢ سالگی حیرت‌انگیز است، به خصوص کسی که در ژنو درس خوانده است. مشخص می‌شود او کسی است که کشورش را در زبان خودش با خود به مهاجرت برده و برگردانده و به تمامی ظرایف آن زبان فکر کرده است. او در ژنو راه رفته و به فارسی فکر کرده است. او درست فارسی یاد گرفته و با حسی از کشور خودش به مهاجرت رفته و آن را پخته‌تر کرده و برگشته است. همچنین شناخت او از اینکه چه کتابی مهم است، اهمیت دارد. در آن زمان کتاب‌های فراوانی ترجمه شده است، اما در زمینه یونان بعد از فروغی کار مهمی نداریم، البته چند رساله هست که کسانی چون دکتر (محمود) صناعی ترجمه کرده‌اند. این ترجمه‌ها مهم است؛ زیرا آن مترجمان فارسی و زبان‌های غربی را درست می‌دانستند.

‌ ‌

دموکراسی در امریکا

وی کار مهم دیگر نادرزاد را ترجمه «دموکراسی در امریکا» نوشته الکسی دوتوکویل خواند و گفت: خسران بزرگ این است که نادرزاد فوت کرد و تنها یک سوم کتاب را ترجمه کرد. کتاب توکویل یکی از ١۵- ١٠ اثر بسیار مهم کل تاریخ اندیشه سیاسی است. کتاب اندیشیدن جدید اروپایی است. جلد اول آن قبل از انقلاب (حدود ۴٨-١٣۴٧) توسط رحمت‌الله مقدم‌مراغه‌ای از رجال سیاسی کشور از انگلیسی به فارسی ترجمه شد. آن زمان این را ندیده بودم. قبل از انقلاب «دموکراسی در امریکا»ی توکویل مساله کسی نبود، به خصوص وقتی «چه باید کرد» لنین هست! مقدم‌مراغه‌ای بعد از رفت و برگشت به غرب، باز این کتاب (جلد اول کتاب توکویل) را چاپ کرد و من بار دوم این ترجمه را دیدم. این جلد بخش شناخته شده کتاب است. مقدم‌مراغه‌ای که کتاب را از انگلیسی ترجمه کرده بود، کارش ور رفتن با زبان و اصطلاحات نبود. به لحاظ ترجمه چندان مهم نیست و دانشجویی که زبان بلد نیست، اشکال ندارد آن را بخواند و اصل مطلب را می‌فهمد.

طباطبایی در ادامه گفت: کتاب توکویل در غرب به خصوص در رشته‌های علوم اجتماعی و علوم انسانی و سیاسی بسیار مهم است و ترجمه‌های خوبی از آن به انگلیسی هست. در فرانسه تا سال‌های اخیر که کسانی چون ریمون آرون و ریمون بودن به آن توجه کردند، کمتر به این کتاب می‌پرداختند. این متفکران جایگاه این کتاب را نه فقط در تحلیل دموکراسی امریکا بلکه به لحاظ بحث معرفتی در علوم انسانی نشان دادند. جلد دوم کتاب مشکل‌تری است و بسیاری اشاره کرده‌اند که متوجه منظور آن نشده‌اند و بنابراین نتوانسته‌اند آن را توضیح دهند. توکویل مثل بسیاری از آدمیان آن زمان عمر کوتاهی داشت. تاکنون دو کتاب مهم او یعنی «انقلاب فرانسه و رژیم سابق» و جلد اول «تحلیل دموکراسی در امریکا» مهم تلقی می‌شد. اما الان یادداشت‌های او گردآوری شده و به عنوان جلد دوم منتشر شده که بسیار اهمیت دارد. طباطبایی سپس به دلایل اهمیت کتاب دموکراسی در امریکای توکویل پرداخت و گفت: انقلاب فرانسه صورت گرفته و توکویل متعلق به خانواده‌ای از اشراف ایالت نورماندی فرانسه است. از معدود اشرافی که انقلاب کاملا آنها را از میان نبرد و تنها برخی از امتیازات اشرافی از آنها سلب شد. پدر توکویل مدتی به بلژیک رفت و وقتی دید نمی‌تواند در مهاجرت زندگی کند، به فرانسه برگشت. ایشان از اشرافی نبودند که مخالف شدید انقلاب باشند و به همین خاطر به دردسر بزرگی برنخوردند. توکویل نوه خاندان کارگزاران بزرگ فرانسه بود و به همین خاطر در ابتدای انقلاب فرانسه به مشکل جدی برنخورند تا زمانی که روبسپیر آمد و چند تن از خاندانش از جمله شاتوبریان را اعدام کرد. ارتجاع ترمیدوری که آمد، این خاندان نجات پیدا کرد و اعدام تعطیل شد. تا اینکه انقلاب فرانسه به اشکالات اساسی برخورد و در جولای ١٨٣٠ م. سلطنت دوباره بازگشت و وضع این خاندان نیز بهتر شد. ضمن اینکه توکویل‌ها اعیانی بودند که به انقلاب نظر خیلی نامساعد نداشتند و نسبت به سلطنت هم نظر چندان مساعدی نداشتند. زیرا توکویل فکر می‌کرد آن سلطنت دیگر نمی‌تواند بماند. در این ایام است که توکویل را با دوست قدیمی‌اش که او هم از خانواده‌ای از اعیان است، گوستاو دو بومون به امریکا می‌فرستند تا نظام حقوقی زندان‌های امریکا را مطالعه کنند. علت نیز آن است که بر اثر انقلاب فرانسه و تحولات پرفراز و نشیب زندان‌ها مدام پر و خالی می‌شوند. اما علت اصلی آن است که چرا امریکا ١٢ سال قبل از انقلاب فرانسه در ١٧٧۶ انقلاب کرده و هیچ اتفاقی در آن نیفتاده است و همچون یک جامعه عادی تحول می‌یابد و کشت و کشتاری نیست و قانون اساسی نیز چندان عوض نمی‌شود، اما در فرانسه هر چند سال یک بار قانون اساسی عوض می‌شود و تکمله نوشته می‌شود و زندان‌ها پر است. بنابراین علت ارسال توکویل به امریکا آن است که دریابد دلیل ثبات امریکا چیست و چرا فرانسه نمی‌تواند نظام باثباتی ایجاد کند.

طباطبایی گفت: از نامه‌های توکویل در می‌یابیم که او به تدریج متوجه شده امریکا جای بسیار مهمی است و علل ثبات جامعه امریکا را مطالعه می‌کند. در سال ١٨٣۵ جلد نخست دموکراسی در امریکا منتشر می‌شود. بعد از ۵ سال در فرانسه جلد دوم را می‌نویسد و دو جلد با هم منتشر می‌شود. جلد دوم را جهانگیر (بزرگ نادرزاد) ترجمه کرده است. این جلد در ۴ دفتر است که ٢ دفتر آن ترجمه شده است. یعنی یک چهارم کتاب است و ترجمه ٩٠ صفحه متن فرانسه کتاب است، در حالی که اصل آن بیش از ٣٠٠ صفحه است. یعنی ٣ دفتر دیگر از جلد دوم باقی مانده است که امیدوارم ترجمه شود.

‌ ‌

ترجمه دقیق و قابل استناد

وی به صحبت‌های خود با نادرزاد درباره ترجمه گفت: یک بار که با او صحبت کردم، به او گفتم که او از متنی که زمان توکویل منتشر شده، استفاده کرده است. این متنی است که به انگلیسی هم ترجمه شده و همه می‌خوانند. اما در ١٩٩٠ اتفاق بسیار مهم در زمینه توکویل‌شناسی رخ می‌دهد. دانشگاه ییل بخشی از نسخه‌های خطی توکویل را که از طریق بیوه توکویل به دوست او بومون سپرده شده بود را خریده بود. یک محقق اسپانیولی که در ییل کار می‌کرد از طریق استادانش متوجه اهمیت این مجموعه می‌شود و تحقیق استادانش در ییل را ادامه می‌دهد و متوجه می‌شود که توکویل بر دو جلد حاشیه‌های مهمی داشته است. این حاشیه‌ها نتیجه گفت‌وگو و مباحثه او با خانواده‌اش است. یعنی وقتی توکویل کتاب را می‌نوشته، متن را به خانواده‌اش نشان می‌داده و آنها به متن او انتقاداتی می‌کردند. مجموعه این نامه‌نگاری‌ها در ییل است و این شخص کتاب را با تمامی صورت مذاکرات منتشر کرده است. به نادرزاد گفتم اگر این مجموعه را می‌دیدی، در ترجمه می‌توانستی ابهامات کتاب را دریابی. متاسفانه نادرزاد در تلاش بود که از این دست نوشته‌ها استفاده کند که متاسفانه فرصت نیافت و از دنیا رفت. طباطبایی در پایان گفت: زبان توکویل بسیار آسان اما سهل و ممتنع است. در واقع زبان او فاخر از نوعی است که روسو و دیگران می‌نوشتند. اما از روسو بسیار ساده‌تر و شفاف‌تر و دقیق‌تر است، زیرا روسو ادیب است. عمده این ظرایف را در ترجمه فارسی نادرزاد می‌بینیم. بنابراین این ترجمه را می‌توان بی‌هیچ شک و تردیدی خواند. این دفترها بسیار مهم است. از نظر فارسی هم ترجمه بسیار دقیق است. در زمینه نشر خطاهایی هست که امیدوارم در چاپ‌های بعدی درست شود. در پایان اینکه در ضمن مقایسه دو کتاب جهانگیر یعنی کتاب اول او و کتاب آخر متوجه خستگی نثر او شدم. یعنی آدمی که آن قدر استوار و مثل یک جنگ جو حرف می‌زد، در کتاب آخر اگرچه خوب ترجمه می‌کند، اما خسته است. رودکی در مورد شهید بلخی گفت: از شمار دو چشم یک تن کم/ از شمار خرد هزاران بیش. در مورد جهانگیر فکر می‌کنم یکی از مصادیق کمیاب این بیت رودکی در زمان ما بود. از نظر متافیزیکی تلقی‌ای که در آن زمان در دانشگاه تهران و بعد از فروغی بود، این بود که مسائل سیاسی در فلسفه اروپایی چندان جدی گرفته نمی‌شد. در حالی که بخش مهمی از فلسفه اروپایی فلسفه اخلاق و خصوصا فلسفه سیاست است. در همان زمان بخشی از کتاب متافیزیک پل فولکیه هم ابتدا به صورت پلی‌کپی سپس به همت نشر دانشگاه تهران منتشر شد که درسنامه نسبتا مهمی است و دکتر یحیی مهدوی ترجمه کرده است. این درسنامه را اگر از یکسو در کنار اثر فروغی و از سوی دیگر ترجمه نادرزاد قرار دهیم، می‌بینیم که اولا تلقی کمابیش مشترکی از فلسفه وجود دارد، ثانیا از نظر اصطلاحات این آثار بسیار دقیق هستند و مطلب را فهمیده‌اند و ترجمه کرده‌اند. همه به فارسی بسیار زیبایی نوشته‌اند که می‌توان گفت فارسی مدرن کنونی ما است.

‌ ‌

http://www.etemaad.ir/Default.aspx?NPN_Id=816&PageNO=7