۲ ـ اقتصاد آزاد
در این روش، تعیین بازنده و برنده اقتصادی بر عهده بازار است. تمامی کشورهایی که در حال حاضر در توسعه اقتصادی جهان در ابعاد مختلف و نه تنها محدود آن (مانند اقتصادهای تک محصولی و به ویژه نفت) شرکت موثر دارند، [۱۳] یا دارای اقتصاد باز توسعه یافته میباشند و یا در حال حرکت به آن سو. برخی از این کشورها هنوز به طور کامل از گذشته نبریده و بنگاههای اقتصادی زیر مهار دولت، نقش فعالی در کسب و کار آن کشورها بازی میکنند. اما روند به سوی کاهش نسبت فعالیت مستقیم بنگاههای دولتی به کل اقتصاد میباشد. تاریخ دراز موفقیت اقتصادی بر مبنای بازار که، هنوز نیز ادامه دارد و این واقعیت که اقتصاد برپایة برنامهریزی نتوانست در درازمدت مشروعیت خود را ثابت کند، محرک قانع کنندهای برای چرخش کشورهای دیگر به این سو و ادامه این راه در آینده میباشد. با وجود تمام بیرحمی که در بطن نظام بازار آزاد وجود داشته و دارد ــ که بعدها در مقایسه با نظام برنامه ریزی دولتی در شوروی، چین و در حال حاضر در کره شمالی، تا اندازه زیاد از آن اعاده حیثیت شد ــ در سایة این نظام، انگلستان به بزرگترین قدرت جهان در سده نوزدهم و آمریکا در سده بیستم بدل شدند. معجزه اقتصادی اروپا، ژاپن، کره جنوبی، تایوان، پس از جنگ و اکنون چین، هندوستان و پارهای از کشورهای آمریکای لاتین، براین پایه میباشد.
شاید در حال حاضر هیچ نمونهای از دو کشور به شدت ندار و پرجمعیت چین و هندوستان برای بیان مطلب، گویاتر نباشند. این دو کشور دو میلیارد نیم از جمعیت ۷ میلیاردی جهان (بیش از یک سوم کل) را تشکیل میدهند. پس از فاجعه مائو (۱۹۷۵ – ۱۹۴۹) که منجر به از میان رفتن بیش از ۴۹ میلیون چینی و تبتی گردید، [۱۴] چین به شدت آسیب دیده، بیثبات، قطبی شده و ندار به این نتیجه رسید که ادامه سیاست اقتصادی گذشته نتیجهای به جز وخیمتر شدن اوضاع نخواهد داشت. اصلاحات اقتصادی چین همزمان با انقلاب ایران آغاز گردید. تنگ شیاپنگ که براین عقیده بود که «رنگ گربه مهم نیست، باید به تواند موش بگیرد»، مکانیسم اقتصاد آزاد را به تدریج در چین برقرار نمود. بدون تردید چنین اصلاحات اساسی اقتصادی، بیثباتی اجتماعی نیز همراه میآورد که مشخصترین آن را میتوان در وقایع میدان صلح آسمانی در پکن در سال ۱۹۸۹ دید. اصلاحات اقتصادی چین که با تمرکز زدایی اقتصادی همراه بود، این سرزمین عقب افتاده و منزوی را به یکی از پیشروترین اقتصادهای جهان با بالاترین رشد رساند. هنوز دولت نقش بسیار مهمی در اقتصاد آن کشور بازی میکند. اما با پیشرفت اقتصادی چین، روند به سوی کاهش قدرت اقتصادی دولت در اداره بنگاهها میباشد. نزدیک به سی سال است که اقتصاد چین کما بیش با ۹ درصد رشد، پیشتاز در جهان است. در این مدت بیش از ۴۰۰ میلیون نفر یا بیش از ۵ برابر جمعیت ۷۵ میلیونی ایران را از زیر خط فقر خارج کرده است. اقتصاد چین به سرعتی رشد کرده که آمار تخمین صادرات جهان برای سال ۲۰۱۱ آن کشور را با نزدیک به یک تریلیارد و نهصد میلیارد دلار بالاتر از آمریکا با یک تریلیارد و پانصد میلیارد دلار و آلمان با یک تریلیارد و چهارسد میلیارد دلار در راس جهان قرار داده است. [۱۵] براثر حجم بالای صادرات و پس انداز داخلی این کشور، برآورد میگردد که موفق گردیده که در مارس ۲۰۱۲ ذخیره ارزی معادل سه تریلیارد و سی سد میلیارد دلار داشته باشد که بیش از دوبرابر و نیم کشور پس از آن، یعنی ژاپن میباشد. [۱۶] در مسابقه جهانی اقتصادی، چنین به نظر میرسد که پیش از به نیمه رسیدن این سده و شاید در حوالی سال ۲۰۳۰، اقتصاد چین با پیشی گرفتن از آمریکا، مکان نخست جهانی را به دست آورد. کمی پس از نیمه دوم این سده، تخمین زده میشود که اقتصاد چین دو برابر آمریکا گردد. افزون بر حرکت سریع اقتصادی و اجتماعی، مطلبی که شایان توجه باید باشد این است که در برابر دستآوردهای چین که در تاریخ جهان در چنین حجمی در این مدت کوتاه بیسابقه بوده است، تا چه اندازه دولت و ملت از خود فروتنی نشان دادهاند. آنان بدون خود بزرگبینی و با بالاترین استفاده از نظام جهانی (بدون تلاش برای درهم ریزی آن به عنوان نظامزاده غرب)، رشد اقتصادی خود را «توسعه صلحآمیز» نام نهاده است. با وجود این قدرت عظیم اقتصادی، چین برای «شکافتن سقف فلک به منظور برقراری نظمی» نوین تلاشی نکرده است. چین جهان را چنان که هست درک کرده و مدتهاست به این نتیجه رسیده که این نظم تا چه اندازه میتواند در راستای منافع آنان به کارگرفته شود.
هندوستان با نرخ بالای رشد جمعیت، به زودی به پرجمعیتترین کشور جهان بدل خواهد شد. برخلاف چین که با سیاست زوری یک فرزند برای هر خانواده توانست رشد جمعیت را تا اندازه زیاد محدود کند، هندوستان این بزرگترین دمکراسی جهان نه میخواست و نه میتوانست به چنین روشهای تند، روی آورد. البته وجود این بخش بزرگ نیروی انسانی جوان، تضمینی است که در سالهای آینده نسبت جمعیت فعال که با تولید خود باید هزینه بخش بازنشسته و از کارافتاده را تامین کنند، مانند اروپا و ژاپن ترسناک نباشد.
رهبران جامعة هندوستان در هنگام استقلال، با در پیش گرفتن سیاست ضد خشونت و در نظر گرفتن تنوع گسترده مذهبی، زبانی و قبیلهای که شاید در جهان همتایی نداشته باشد و در حالی که از نظر فردی نیز زیر نفوذ فرهنگی غرب قرار داشتند [۱۷]، و با استفاده از نهادهای باقیمانده از دوران تسلط انگلستان، به ساختار کشور بر مبنای واقعیتهای فوق دست زدند. مجموع عوامل ذکر شده برای هندوستان راهی باقی نگذارد که با وجود فقر شدید، به دمکراسی همراه با قیدوبندهای اقتصادی دولتی برای حمایت از فقرا روی آورند. سیاستهای نهرو و بازماندگانش، رشد اقتصادی مورد نظر را به دست نیاورد. رشد ناچیز اقتصادی با مقررات شدید دولتی، درحالی که جمعیت روبه ازدیاد بود و نظام دمکرات برقرار، به عدم کاستن از گروههای زیر خط فقر، بیثباتی، شدت یافتن قومگرایی، شورشهای مسلحانه و فساد گسترده و عدم کارآیی دیوان سالاری انجامید. هندوستان، پیشرفتهای سریع رقیب خود یعنی چین را که حتا یک بار نیز با آن کشور وارد جنگ شده بود و متحد استراتژیک پاکستان (دشمن شماره یک هند) بوده، را با حسرت نظاره میکرد. اقتصاد هند، پس از اصلاحات اساسی اوایل سده ۹۰ به سود مکانیسم بازار، جهش خود را آغاز کرد که تا کنون نیز ادامه دارد. در این دوره اقتصاد آن کشور با کمابیش ۷ درصد رشد سالیانه بیش از ده برابر شده است [۱۸] و اگر با قدرت خرید داخلی [۱۹] و نه به قیمتهای به دلار مقایسه کنیم، پس از آمریکا و چین، سومین اقتصاد جهان میباشد. در این مدت اقتصاد هندوستان به شدت متنوع شده و میتوان از کشتزارهای کوچک و عقب افتاده، صنایع دستی تا صنایع بزرگ در سطح کشورهای پیشرفته، را یافت. در پناه این اقتصاد شاداب که طبقه متوسط را بالغ بر چهارسد میلیون نفر کرده، جهان شاهد کاسته شدن از تنشهای داخلی به صورت درگیریهای مذهبی و تباری و از میان رفتن شورشهای مسلحانه میباشد. نظام سیاسی این کشور پرجمعیت و بسیار فقیر، با چالش جدی که آن را به خطر اندازد روبرو نیست و شاید هیچگاه از زمان استقلال تاکنون چنین استواری را به خود ندیده باشد. هند نیز با فروتنی شاهد دستآوردهای اقتصادی و دنبال کردن منافع ملی، بدون خواست برهم زدن نظم جهانی، میباشد. از این لحاظ هندوستان و چین هستهای باهم اشتراک شخصیتی دارند.
ــــــــــــــــــــــ
[۱۳] ـ با وجودی که نفت عامل بسیار موثری در رشد اقتصاد جهانی میباشد، چون زندگی آنان به طور دربست وابسته به این ماده می باشد، در اینجا مورد نظر نمیباشد.
[۱۴] ـ http://www.scaruffi.com/politics/dictate.html
[15] ـ ایران با ۱۳۰ میلیارد دلار که کمابیش ۹۰% آن نفت، مشتقات و کالاهای تولید از نفت میباشد، در درجه سی و سوم قرار دارد.
[۱۶] ـ Wikipedia.org تارنمای Global Finance ذخیره ارزی چین در سال ۲۰۰۰ را برابر ۱۴۶ میلیارددلار و در سال ۱۹۹۰ تنها برابر با ۱۸ میلیارد دلار اعلان میکند. رک. http//www.gfmg.com باید توجه داشت که پسانداز افراد در چین با ۲۰% در سال یکی از بالاترین در سطح جهان میباشد. همچنین جمع ساعت کار یک کارگر چینی تخمین زده میشود که ۱۵% از میانگین جمع ساعت کار کارگر آمریکایی که برابر با ۲۰۰۰ ساعت کار در سال باشد، بالاتر است.
[۱۷] ـ نهرو نخستین نخست وزیر هندوستان در آستانه انقلاب گفته که من تنها نخست وزیر انگلیسی هندوستان [مستقل] خواهم بود.
[۱۸] ـ http://en.wikipedia.org/wiki/file:India_GDP_without_labels.PNG
Goldman Sachs حتا با قیمتهای روز بر مبنای دلار، برآورد میکند که در سال ۲۰۲۰ هندوستان از ایتالیا و فرانسه؛ در سال ۲۰۲۵ از آلمان، انگلستان و روسیه؛ و در سال ۲۰۳۵ از ژاپن، پیشی خواهد گرفت. همان منبع
[۱۹] ـ Purchasing Power Parity (PPP).