«

»

Print this نوشته

برای ما ایرانیانِ میهن‌دوست بی‌طرفی در برابر تجاوز پوتین به اوکراین جایز نیست / فرخنده مدرّس

چه کسی می‌پندارد که ایرانیانی که در حرف از میهن‌دوستی، از استقلال، از آزادی و حاکمیت ملت خویش دفاع می‌کنند، و از دلاوری در دفاع از این آرمان‌ها و ارزش‌ها دم می‌زنند، امروز با سکوت در قبال مردم اُکراین، که در راه همین آرمان‌ها و ارزش‌ها می‌رزمند، فردا بی‌آسیب در اعتبار خود خواهند ماند؟ آیا تصور می‌کنند، که دوباره اعتمادی به خود را برخواهند انگیخت؟ که، بازهم به قول داریوش همایون، در سیاست شرط اول است.

Ukra

برای ما ایرانیانِ میهن‌دوست بی‌طرفی در برابر تجاوز پوتین به اوکراین جایز نیست

‌ ‌

فرخنده مدرّس

‌ ‌

در رأی‌گیری مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در بارۀ محکومیت تجاوز نظامی روسیه به اُکراین، تنها همان تعداد چهار نمایندۀ کشورهایی که به دفاع از این تجاوز برخاستند، برای اعلام شکست سیاسی پوتین کافی و ماهیت رژیم‌های مدافع پوتین، در رفتار با مردمان خود، برای آشکار شدن ورشکستگی اخلاقی و تاریخی رژیم روسیه کفایت می‌کند. ننگ این شکست اخلاقی و سرفکندگی تاریخی دامن ملت روسیه را نیز گرفته و تنها در پناه تلاش‌های گستردۀ روس‌ها در حمایت از مردم اُکراین و وارد آوردن فشاری کمرشکن علیه رژیم پوتین، برای متوقف ساختن تجاوز ارتش روسیه به اکراین و کوشش در جهت نقش برآب کردن طرح‌های وی در ایجاد ناامنی در جهان و تولید هراس در اروپا زدوده خواهد شد.

برعکس، رأی ۱۴۱ کشور عضو سازمان ملل متحد در مخالفت با تجاوز ارتش روسیه و محکومیت این اقدام بربرمنشانه، با تکیه بر منشور سازمان ملل در ممنوعیت تجاوز به خاک کشورها، پیروزی اخلاقی و تاریخی مردم اُکراین و رهبری سیاسی این کشور را رسمیتی جهانی بخشیده و اقدام دلاورانۀ این ملت را، در دفاع از استقلال و تمامیت میهن خود، در تاریخ ملت‌های جهان ماندگار نمود. مردم اُکراین با مقاومت دلیرانۀ خویش به همۀ ملت‌های جهان و به ما ایرانیان نشان دادند که «دوست داشتن میهن» همچنان «فضیلتی»‌ست که هنوز هم فراموش نشده است.

و اما، اگر، در میان آراء ممتنع، وزن سنگین چین و هندوستان، در حسابگری‌های ایدئولوژیک و اقتصادی‌شان، را از مجموعۀ کشورهای حاضر و غایب در آن اجلاس کم کنیم، درخواهیم یافت که از رژیم‌های باقی‌مانده، وزنۀ محسوسی برجای نمی‌ماند که حتا ارزش آن را داشته باشد، تا کمترین توجۀ جهانیان را به خود جلب کند. چنین آراء سبک و حسابگرانه‌ای نه در واقعیتِ پیروزی آشکار اخلاقی و تاریخی اُکراین و نه در شکستِ تاریخی رژیم پوتین، محلی از کمترین اعراب ندارد. اما آیا برای ما ایرانیان نیز چنین اغماض و بی‌توجهی جایز است؟

ارادۀ مردم  و رهبران اُکراین در دفاع از استقلال کشور خود و استقامت‌‌شان در راه اهداف و آرزوهای خویش برای استقرار یک جامعۀ دمکراتیک، آزاد، و به موازات آن، تلاش برای نزدیک‌تر کردن کشور خود به الگوی بهترین کشورهای اروپایی، دارای چنان وجوه مشترکی با آرزوهایِ بخش بزرگی از ما ایرانیان برای آیندۀ میهن‌مان است، که آگاهی بر این وجوه مشترک منطقاً کافی‌ست تا احساس همدلی با مردم اُکراین را در ما برانگیزد و در تقویت ارادۀ‌ یکپارچۀ‌‌مان در اعلام حمایت آشکار و گسترده، از نبرد فداکارانۀ این ملت برای بقای کشور خود، مؤثر افتد.

اما تردیدها، دودلی‌ها، پراکندگی‌ها و حتا سکوت‌های بی‌معنای ما در مقابل تجاوز وحشیانه پوتین به اکراین، به ویژه از سوی مخالفان ایراندوستِ رژیم اسلامی، بیانگر غفلت و ناآگاهی‌‌ از تناقضی‌‌ست که سایۀ خود را  بر عمل و گفتارِ ما خواهد انداخت. به قول داریوش همایون، حتا سکوت هم معنا و تأثیر سیاسی خود را دارد. چه کسی می‌پندارد که ایرانیانی که در حرف از میهن‌دوستی، از استقلال، از آزادی و حاکمیت ملت خویش دفاع می‌کنند، و از دلاوری در دفاع از این آرمان‌ها و ارزش‌ها دم می‌زنند، امروز با سکوت در قبال مردم اُکراین، که در راه همین آرمان‌ها و ارزش‌ها می‌رزمند، فردا بی‌آسیب در اعتبار خود خواهند ماند؟ آیا تصور می‌کنند، که دوباره اعتمادی به خود را برخواهند انگیخت؟ که، بازهم به قول داریوش همایون، در سیاست شرط اول است.

اما گذشته از این، تردید و دو دلی در گرفتن مواضع روشن در دفاع از مقاومت ملت اکراین، در جبهۀ ایران‌دوستانِ مخالف حکومت اسلامی، میدان فراخی باز خواهد کرد، تا سررشتۀ تبلیغات بار دیگر در دست عوامل رژیم اسلامی و مدافعان و اعوان و انصارش قرارگرفته، تا همه چیز را مخدوش و با طرح مسائل واژگونه و بی‌پایه خلط مبحث و افق و اصول پیکار ایرانیان را کدر کنند، تا بار دیگر موفق شوند بر حقایق تلخ برخاسته از ماهیت رژیم اسلامیِ ضد ایران و نتایج تلخ چهل و اندی سال آن در تحمیل وضعیت اسفبار امروز بر کشور پرده افکنند، وضعیتی که به اقرار و تأیید خود کارگزاران و هواداران رژیم، وضعیتی استعماری‌‌‌ست. طرفداران رژیم اسلامی با برجسته کرن «رأی ممتنع» رژیم اسلامی به قطعنامۀ محکومیت تجاوز ارتش روسیه، به عنوان «گام اول» و توصیه به رژیم در گرفتن موضع «بی‌طرفی» در این «جنگ»، بار دیگر سعی وثیقی دارند، افق نگاه ایرانیان را کدر و حتی‌الامکان  افکار را از طرح پرسش‌های اساسی در بارۀ نتایج تجربه‌های قبلی منحرف سازند. این بار اول نیست که چنین بحرانی گریبان رژیم اسلامی را گرفته است. اما رژیم هر بار که موفق شده طناب دارِ بحران از گلوی خود بردارد، باردیگر، بی‌هیچ ملاحظه و توضیحی و باکمترین اعتنایی به اعتبار و به آبروی مدافعان و چاره‌اندیشان خود، بلافاصله به سیاست‌ و اقدامات و اهداف گذشتۀ خود، به زیان منافع مردم ایران بازگشته و ایران را به وضعیتی وخیم‌تر از گذشته گرفتار نموده است.

تجربه‌ها در این زمینه بسیارند؛ از جمله عدم شرکت رژیم اسلامی در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد و قطعنامۀ پایانی آن نشست در محکومیت اشغال کریمه توسط رژیم روسیه. برای ما ایرانیان توجه به این نکته نیز مهم است که آن واقعۀ جهانی مقارن بود با عقد برجام و چشم‌انداز رژیم اسلامی در برداشتن تحریم‌ها و آزاد سازی چند میلیار پول توقیف شدۀ ملت ایران در بانک‌های جهانی. آن توقیف و تحریم‌ها برداشته و رژیم اسلامی سیل فروش نفت را مجدداً از سرگرفت، اما وضع ایران فلاکت‌بارتر شد و درجۀ وابستگی آن به ژرفا رفت. اما، بی‌توجه به این نمونه‌ها، عوامل و عناصر تبلیغاتی رژیم اسلامی امروز که «رأی ممتنع» رژیم را «گام اول» حقنه می‌کنند، هیچ نمی‌گویند، و به روی خود هم نمی‌آورند که از ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ (از قطعنامۀ محکومیت اشغال کریمه تا قطعنامۀ محکومیت تجاوز به اُکراین) رژیم اسلامی با «گام‌های» خود به کدام سمت حرکت کرده است؟ در سیاست‌های تنش‌آفرین رژیم، در درون و بیرون خاک کشور چه تغییری بوجود آمده است؟ پول‌های آزاد شده و تاراج منابع نفتی و فروش آن و دلارهای کسب شده از آن فروش کجا و در جهت کدام اهدافی صرف گردید؟ آیا مردم ایران از آن سود و بهره‌ای بردند؟ وضعیت وابستگی اقتصادی شرم‌آور ایران به بدترین رژیم‌های جهان، وجود رشته‌ها و راه‌هایی که تنها مافیای رژیم در آن در رفت و آمدند، گویای چیست و نشاگر کدام «گام‌ها»ست؟ رژیم اسلامی و بستن امید بقای خود به ضریح پوتین، و قدرت تخریب و انهدامی وی، و طی طریق‌هایی که تا کنون پشت سرگذاشته چه چشم‌اندازی را، در برابر مردم ایران که میهن خویش را باقی و سربلند می‌خواهند، باز می‌کند؟ غیر از چشم‌اندازی نظیر آنچه که در دفاع ارتش روسیه از بشار اسد و انهدام سوریه برجای گذاشت؟ آنها که خود را «بی‌طرف» می‌انگارند و اخذ موضع «بی‌طرفی» را نیز  در گوش رژیم زمزمه می‌کنند و یا «رای ممتنع» به تجاوز روسیه به اُکراین را نشانۀ «گام اول» می‌نمایند، باید آماده باشند که نظام اسلامی مورد حمایتِ عملیِ آنان، پس از سست شدن حلقۀ دار و گذر از این مخمصه، بار دیگر، همچون دفعات پیش، در پیگیری اهداف امت‌گرایانه و ضد آزادی و ضد ایرانی خویش، که کاملاً مطابق فلسفۀ حکومتی آن از آغاز تا به امروز بوده است، لحظه‌ای درنگ نخواهد کرد و گام‌های بعدی خود را همچون چهل و اندی سال گذشته برخواهد داشت، بدون هیچ ملاحظه آبرو و اعتباری برای هواداران و چاره‌اندیشان خویش.