«

»

Print this نوشته

۲۸ ژانویه سالگرد درگذشت داریوش همایون است… / ماندانا زندیان

‌‌

۲۸ ژانویه سالگرد درگذشت داریوش همایون است…

Homayo

«بیش از هر چیز گذاشتن بار ملامت تنها بر حکومت‌ها، رژیم‌های سیاسی و قانون‌های اساسی درست نیست. این رویکرد به آسانی می‌تواند صرفا یک سلاح سیاسی بشود. حقوق از آن مردم است، و مردم متن و بستر هر چه در جامعه یگذرد هستند. آنها تا هنگامی که پاره‌ای دگرگونی‌ها در بخش مهمی از فرهنگ خود، از جمله رویکرد به مذهب، و به ویژه در فرهنگ سیاسی خود ندهند قربانیان سهل‌انگاری و واپس‌ماندگی خویش خواهند بود. ما می‌باید همچنان بازبینی و نوسازی جامعه خود را دنبال کنیم که خوشبختانه دارد روی می‌دهد و روز به روز نیروی بیشتری می‌گیرد.

آنچه مرا چنین خوشبین می‌سازد دو تحول با اهمیت، نزدیک به دگرگونی اقیانوسی، در جامعه ما و در زیر این رژیم است: برآمدن توقف‌ناپذیر زنان ایران، از یک سو، و یک احساس عمومی حرمت به زندگی و کرامت انسانی از سوی دیگر. زنان اکنون در کار برقراری جایگاه برابر، گاه برتر (در آموزش) خود هستند و مردان گزیری ندارند که برابری جنسی را بپذیرند. همچنین آمادگی بیشتری به ویژه در جوانان دیده می‌شود که با مخالفان خود همچون تهدید وجودی رفتار نکنند. ایرانیان در توده‌های وسیع خود از فرهنگ مرگ و خشونب؛ عزاداری و شهادت هر چه رویگردان‌تر می‌شوند. نمایش شگفتاور عدم خشونت،خویشتنداری، و احترام به زندگی که در تظاهرات توده‌ای سال گذشته نشان داده شد این دگرگونی فرهنگی را با قدرت تمام ثابت می‌کند.

ولی ما بسیار بیشتر لازم داریم. برای پیشبرد حقوق بشر به یک دمکراسی که کار کند نیاز است؛ و دمکراسی شکننده‌ترین شکل سازمان دادن جامعه و حکومت‌هاست زیرا همواره از سوی ارزش‌ها نهاد‌های خودش تهدید می‌شود. در حالی که دیکتاتوری از معایب خود ــ فساد، تجاوز، رکود ــ نیرو می‌گیرد (پابرجا‌تر می‌شود) رونق دمکراسی بسته به فضیلت‌های آن است. اما نوع بشر، چنانکه هست، بیشتر با تباهی آسوده است تا با آن فضیلت‌های سخت پر‌مسئولیت. از همین روست که دیکتاتوری‌های کمتری به دمکراسی نائل می‌شوند تا دمکراسی‌هائی که زیر پای دیکتاتوری می‌افتند. این همه ما را ناگزیر به آموختن و عمل کردن شیوه‌های دمکراسی و هشیاری بر تهدید‌هائی که از کارکرد خود دمکراسی متوجه آن می‌شود می‌سازد.

در فرهنگ سیاسی ما سه عنصر هست که نیاز به دگرگونی دارد. نخست، سیاست تنها به معنی مخالفت و رویاروئی نیست، بلکه سازش و همرائی نیز در آن جائی دارد. ما به قواعد رفتار سیاسی و ادب سیاسی نیاز داریم و می‌توانیم از بحث‌های مجلس عوام بریتانیا بسیار بیاموزیم. دوم، در یک دمکراسی هیچ گروهی نمی‌تواند به خواست‌های بیشترینه خود برسد. می‌باید هنر دادو ستد سازنده را برای رسیدن به راه‌حل‌های بهینه، که چیزی برای همه منافع دست درکار داشته باشد، بکار بندیم. اختلاف، هوائی است که دمکراسی تنفس می‌کند. سوم، از دست نهادن قدرت، باختن در یک انتخابات، نمی‌باید موضوع مرگ و رندگی باشد. حزب‌ها و افراد نمی‌توانند تکه‌های همیشگی منظره سیاسی بشوند. ما برای دگرگونی فرهنگ سیاسی خود نیاز به دلیری و صمیمیتی داریم که در رهبران سیاسی و انتلکتوئل‌مان فراوان نبوده است. نخست دلیری رویارو شدن با واقعیت خودمان و سپس با آنچه دست نزدنی شمرده می‌شود، خرد متعارف.» – داریوش همایون

 ‌‌

برگرفته از ترجمه فارسی رساله فرستاده شده به کنفرانس “بسوی یک فرهنگ آزادی‌های مدنی و دمکراسی در ایران” مرکز روشن برای بررسی‌های ایرانی، دانشگاه مریلند ۲۸ – ۳۱ اکتبر ۲۰۱۰

***

کلمات زنده‌‌اند

نفس می‌کشند

خواب می‌بینند

عشق می‌ورزند وُ

مثل درد

در کمرگاه مرگ می‌پیچند وُ

جان می‌دهند وُ

شعر می شوند وُ

می‌مانند…

ما تنها نیستیم؛

پرندگانی سرگردانیم

که از خواب کلمات

نمی‌پریم.

ماندانا زندیان