«

»

Print this نوشته

مبارزه‌ی تحمیل شده / آیندگان ۱۳ خرداد ۱۳۴۸ / داریوش همایون

‌در خلیج فارس، اعراب تا آنجا که بتوانند ایران را آسوده نخواهند گذاشت. نظرهای همه‌ی آنان در این منطقه یکی است و ایران هیچ توهمی نباید در باره‌ی مقاصد هیچ حکومت عربی در دل بپروراند. مسئله تنها در توانائی آن حکومت‌ها در فراهم کردن اسباب مزاحمت برای ایران و ایرانیان است، وگرنه هیچ ملاحظه‌ی دیگری نخواهند نمود.

مبارزه‌ی تحمیل شده

 

آیندگان ۱۳ خرداد ۱۳۴۸

 

داریوش همایون

دنیای عرب، تا آنجا که به ایران ارتباط دارد، به سه گروه شده است. در یک گروه مصر و سوریه و عراق و لبنان و هر دو یمن راه دشمنی با ایران را برگزیده‌اند و در گروه دیگر اردن و تونس و مراکش و عربستان سعودی و کویت با ایران روابطی از دوستانه تا گرم دارند. الجزایر و سودان سرد و برکناراند و لیبی گرم‌تر است و برکنار. این که تعداد دشمنان ایران در دنیای عرب بیش از دوستان گردیده، تحول تازه‌ای نیست. در گذشته هم که ایران در جویندگی بی‌اختیار خود برای دوستی مصالح خود را نمی‌شناخت و اخلاص قدرنشناخته خویش را به این و آن عرضه می‌کرد وضع بهتر از اکنون نبود که جای دوستی و دشمنی دانسته‌تر است و پاداش با کیفر هم‌عنان می‌آید.

ایران در دنیای عرب از یک عدم مزیت همیشگی برخوردار بوده که زیاد ارتباط به درجه پشتیبانیش از امر اعراب نداشته است. این پشتیبانی همواره آمده، ولی کمتر اثر ماندنی گذاشته و بیشتر مسلم گرفته شده است. اعراب نمی‌توانستند تاریخ ایران را ببخشند که سراسر مقاومت و مبارزه‌ی پیروزمندانه و ویران کننده است و نمی‌توانستند آن را باضعف آشکار آن آشتی دهند که در طول نسل‌های پیاپی هرگز نایستاده بود و اراده‌ی خود را تحمیل نکرده بود. ایران نه مانند مصر عرب‌زده و پایمال شده بود و نه مانند ترکیه عرب را زده و پایمال کرده بود. نه عزیزی آن را داشت و نه حرمت این را. ایرانیان بیش از پنجاه سال نفهمیدند چرا همه‌ی امتیازاتشان به اعراب به چیزی گرفته نمی‌شود و چرا کمترین ترک اولایشان را کسی به محبت‌های فراوانشان نمی‌بخشد؟ چرا آن چه را در دنیای عرب بر ترکیه می‌پسندند یا دست کم نادیده می‌گیرند بر ایران نمی‌پسندند و فریاد برمی‌آورند؟

در چند سال گذشته با تغییر سبک و بعضی مفاهیم سیاست خارجی ایران فهم این معما آسان‌تر شده است. از وقتی ایران شروع کرد، بدون توجه بیش از اندازه به عکس‌العمل‌های دیگران، هدف‌های ملی خود را تعقیب کند و عاملی از استواری و سختی را وارد روابط خارجی خود کرد، شاید برخلاف انتظار، واکنش‌های مساعدتری نیز در اینجا و آنجا دید. از وقتی در دستگاه سیاست خارجی ایران بیش از جلب دوستی و محبت در پی افزایش حیثیت و احترام کشور برآمدند، دوستی نیز آسان‌تر حاصل گردید.

اما از این عدم مزیت اساسی ـ که با ادامه روش استوار ایران برطرف خواهد شد ـ گذشته، اختلاف منافع ایران و بعضی کشورهای عرب است که در آینده‌ی قابل پیش‌بینی برجای خواهد بود و ایران، مگر با قربانی کردن مصالح خویش امیدی به رفع آن نمی‌تواند داشت. رقابت کشورهای نفت‌خیز عربی با ایران تا نفت هست باقی خواهد بود. در مذاکرات اخیر ایران و کنسرسیوم نفت یکی از کشورهای صادرکننده‌ی نفت که لاف دوستی هم می‌زند و هیچ در وضعی نیست که بتوان گفت مأیوسانه به درآمد نفت احتیاج دارد، هر چه توانست در پنهان و آشکار برای دشوارکردن کار ایران و ترساندن کنسرسیوم از دادن کمترین امتیازی به ایران کرد.

در خلیج فارس، اعراب تا آنجا که بتوانند ایران را آسوده نخواهند گذاشت. نظرهای همه‌ی آنان در این منطقه یکی است و ایران هیچ توهمی نباید در باره‌ی مقاصد هیچ حکومت عربی در دل بپروراند. مسئله تنها در توانائی آن حکومت‌ها در فراهم کردن اسباب مزاحمت برای ایران و ایرانیان است، وگرنه هیچ ملاحظه‌ی دیگری نخواهند نمود. ایران خواه ناخواه در خلیج فارس به یک میدان مبارزه کشانده شده است و باید انتظار داشته باشد که از این پس روابط خود را با دنیای عرب ـ و به هر حال قسمت بزرگتر آن ـ در پرتو تحولات این منطقه ببیند. این جائی است که اعراب صرفاً حضور ایران و ایرانیان را خوش ندارد. مسئله در همزیستی نیست. در این است که اگر اعراب بتوانند اصلاً جائی برای زیستن عنصر غیر عرب نخواهد گذاشت.

همین کشمکش اساسی در بین‌النهرین وجود دارد در این نبردگاه همیشگی اعراب و غیراعراب پای ایران همواره به نوعی به میان کشیده شده است و خواهد شد. در اینجا هم پان‌عربیسم هیچ نشانی از ایران را تحمل نکرده است و نخواهد کرد. اگر تا کنون حکومت‌های ناتوان و بی‌ریشه عراق پیشقراولان مبارزه با عناصر غیرعرب و ایرانی بین‌النهرین بوده‌اند، در آینده نمی‌توان امکان کوشش‌های همآهنگ‌تری را از جانب اعراب در آن سرزمین و در آن مبارزه از نظر دور داشت. هم‌اکنون حکمت عراق می‌کوشد سوریه را درنبرد خود با ایرانیان و عناصر غیرعرب درگیرسازد و این تمایل به گسترش دامنه مقابله اعراب و غیراعراب در جبهه شرقی جنگی که پان‌عربها در پیش دارند رو به فزونی خواهد بود به یک دلیل ساده که حریف اصلی پان‌عربها در این جبهه پیوسته نیرومندتر می‌شود.

پان‌عربیسم را نباید به عنوان رؤیای افراطیون عرب دست کم گرفت. همه شکست‌های کشورهای عربی در ایجاد وحدتی بین خود و همه ناکامی‌های آنان در پیکارهای خارجی شان لطمه‌ای به دو اصل بزرگ پان‌عربیسم نزده است: یک دنیای عربی از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس از جمله کرانه‌های خوزستان (البته نه به این نام‌ها، زیرا اعراب غلبه و تصرف را نخست از تغییر نام‌های جغرافیائی آغاز می کنند) و درهم شکستن و ریشه‌کنی و همسان کردن عناصر غیرعرب که در درون این دنیا قرار دارند و یا در کناره‌های آن هنوز با اعراب رقابت می کنند.

این دو اصل هر غیرعربی را در این منطقه ناگزیر با اعراب درگیر مبارزه کرده است و بازخواهد کرد.