«

»

Print this نوشته

بخش ۵ / سخنرانی‌ها در دفتر پژوهش ح. م. ای / سخنرانی آقای دکتر حسین گنج بخش

بخش ۵  

سخنرانی‌ها در دفتر پژوهش ح. م. ای

 

سخنرانی آقای دکتر حسین گنج بخش

با سپاس از آقای دکتر، عرض کردم که همیشه استفاده کرده‌ایم از نظرهای ایشان. آقای دکتر گنج بخش یک ویژگی دارند منحصر به خودشان و اینکه در میان سرآمدان سیاسی ایران، دست کم در بیرون، ایشان تنها عالم، دانشمندی هستند که ضمنا خیلی از نظر سیاسی فعال هستند و روشن. این است که دو استعداد کمابیش متفاوت را باهم جمع کرده‌اند. اما راجع به بحث ” کمپین انتخابات آزاد ” اول خدمت دوستان عرض کنم که منظور آقای دکتر گنج بخش این نیست که ما الان در ایران انتخابات آزاد بکنیم. تا مثلا” بعدا در ایران به دموکراسی برسیم. ایشان هم می‌دانند که الان وقت این حرف‌ها نیست‌، تا آنجا که ما از نوشته‌ها و گفته‌های آقایان استنباط کرده‌ایم و ممکن است اشتباه کرده باشیم دوستان “کمپین انتخابات آزاد” معتقدند برای اینکه ما به مرحله گذار برسیم یعنی مرحله‌ای که ج. ا. یا نباشد یا به صورت کنونی‌اش نباشد و مردم بتوانند حق انتخاب خودشان را اعمال کنند باید کمپین انتخابات آزاد راه بیاندازیم یعنی شعاری بدهیم و مطلبی را عنوان بکنیم که عده‌ای هرچه بیشتر بتوانند برسر آن توافق کنند، نیرویی به وجود بیاید که ج. ا. را یا بردارد یا از صورت کنونی در بیاورد که انتخابات آزاد ممکن شود. این است که این پرسش‌هایی که از ایشان مکرر می‌شود برای زمانی است که جمهوری اسلامی ‌به این صورت نیست‌.

موضوع این است آیا با کمپین انتخابات آزاد می‌شود به آن مرحله گذار برسیم؟ همین کافی است بگوییم انتخابات آزاد باشد و همه جمع می‌شوند و بعد هم جمهوری اسلامی ‌مجبور می‌شود که تن بدهد یا برود کنار؟ آیا شعار انتخابات آزاد و کمپین انتخابات آزاد می‌تواند نیروهای مختلف را گرد هم بیاورد؟ دوم، آیا این انتخابات حد‌اکثری است که مردم باید بخواهند‌؟ چیز دیگری نخواهند‌؟ بقیه چیزها در درون این شعار پوشیده است و لازم نیست گفته شود؟ همان نکته‌ای که آقای موبدی اشاره کردند. این‌ها سئوالات اصلی است متاسفانه به همه باید پاسخ نه بدهیم. ما با کمپین انتخابات آزاد به تنهایی نخواهیم توانست جمهوری اسلامی‌ را به جایی برسانیم که انتخاب آزاد در ایران ممکن باشد. همچنین خود آقای دکتر گنج بخش باید در طول این چند ماه با من هم عقیده شده باشند که نیروهای سیاسی ایران چه در درون و چه در بیرون بیش از آن از هم دور افتاده‌اند که با یک کمپین انتخابات آزاد بشود آنها را در کنار هم قرارداد. درست است در ۲۲ خرداد تقلب انتخاباتی باعث طغیان مردم شد ولی خوب به ویژه در ۶ هفته پیش از آن مطالب دیگری جز آزادی انتخابات از سوی مردم عنوان شد. کمپین یک میلیون امضا، گفتمان مطالبه محور، نامه ناشران به کاندیدها که سیاست شما در مقابل خواست‌های ما چیست و امثال اینها یعنی خواست‌هایی پیش کشیده شد که مستقیما به آزادی انتخابات ارتباط نداشت. بعد هم در جریان این ۶  ـ ۷ ماهه دیگر صحبت انتخابات آزاد نیست. الان صحبت مرگ بر دیکتاتور است، نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران است، جمهوری ایرانی است. حالا ممکن است ما با جمهوری‌اش موافق نباشیم ولی اینکه جمهوری ایرانی گفته می‌شود خیلی معنی دارد و اصلا طبیعت موضوع عوض شده است تا حدی که موسوی با فاصله زیاد دنباله‌رو جنبش سبز است و باید هم باشد و چاره‌ای هم ندارد. او هم کم کم دارد می‌آید جلو و او هم فقط صحبت انتخابات آزاد نکرده که بسیار مهم است و ــ آقای دکتر حق دارند ــ در مسیری گام برمی‌دارد که ما دلمان می‌خواست راه سبز امید قدم بر دارد. آن کاراکتری که ما می‌خواهیم، یعنی چالشگر نظام کنونی می‌شود. ما این چیزها را می‌خواهیم. ما با کسانی که الان کشور را اداره می‌کنند اختلاف فوری داریم و می‌خواهیم فعلا اینها عوض بشوند اینها بی‌عرضه هستند و منافع ایران را نمی‌شناسند. راه سبز امید در نقش جایگزین دارد وارد می‌شود و باید همین کار را بکند و گرنه فایده‌ای ندارد اعلامیه عریض و طویل دادن. صورت مسئله و صورت مبارزه بطور کلی عوض شده است‌.

بله از انتخابات شروع شد. ولی پیش از انتخابات این مبارزه طبیعت دیگری پیدا کرده بود امروز بکلی دگرگون شده است. حالا موسوی انتخابات آزاد می‌گوید برای اینکه مشروعیت‌ش از بین نرود و در کنارش هزار حرف دیگر می‌زند که خیلی پیامد‌ها خواهد داشت. این است که اگر آقای دکتر و دوستان‌شان می‌خواهند از “کمپین انتخابات آزاد ” برای رسیدن به آن مرحله گذار به همراهی بیشتر ایرانیان استفاده کنند متاسفانه نمی‌شود و سیر مبارزه و طبیعت جنبش از انتخابات آزاد یا غیرآزاد گذشته وتصویر کلی‌تری در پیش آورده است. این تصویر کلی‌تر تمام موقعیت ایران را دربر می‌گیرد نه فقط آزاد نبودن انتخابات را.

درست است که برای انتخابات آزاد تمام آن شرایطی که آقای دکتر گفتند باید حاصل شود، یعنی نظام سیاسی دمکراسی لیبرال باشد و ما از اقدامات “کمپین انتخابات آزاد” استقبال می‌کنیم چون با اینکه این مسائل الان بر سر زبان‌هاست حقیقتا درست فهمیده نمی‌شود که معنی انتخابات آزاد چیست و شرایط‌‌‌ش چیست و چه انتظاراتی باید داشت. و این کمپین آقایان کمترین فایده‌اش این است که شرایط انتخابات آزاد را برای ما روشن می‌کند. ولی به هیچ وجه نمی‌شود این موضوع را مسلم گرفت که با توصیف انتخابات آزاد و سودمندی‌ها و شرایط لازم برای آن می‌توانیم اصلا به آن مرحله گذار برسیم.

نکته اساسی که ایشان از ما خواسته‌اند این است که خوب ما چه بکنیم در این مرحله‌ای که الان هستیم و چه باید کرد که شرایطی در ایران پیدا بشود که در آن شرایط انتخابات آزاد میسر باشد و این سوال بسیار درستی است. آنچه که به نظر ما می‌رسد و باز هم باید بحث کنیم این است که ما باید شرایط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران را همه باهم در نظر بگیریم چون این مبارزه‌ای که در جریان است یک بعد و یک گوشه ندارد در هزار گوشه؛ این مبارزه الان درگیر است و همه اینها باید به حساب بیاید. ما الان نگاه باید بکنیم حریفان و متحدان ما چه کسانی هستند. متحدان ما تمامی ‌مردمی‌ هستند که به صورتی از این رژیم آسیب می‌بینند. ما همه‌اش روی انتخابات آزاد، حقوق بشر و دموکراسی تکیه کرده‌ایم ولی فراموش می‌کنیم که اکثریت مردم ایران مسایلی دارند که خیلی فوری‌تر و واجب‌تر از همه این حرف‌هایی است که ما می‌زنیم. نه اینکه به آزادی بی اعتقادند ولی موضوع این است که شام فرزندان چه می‌شود. کارگر ۵ ماه حقوق نمی‌گیرد، بیکار می‌شود، خط فقر بالاتر می‌رود. این‌ها مسایلی است که باید توجه شود این‌ها همه جزء مبارزه و کمپین و استراتژی ماست و تاکتیک‌هایی را می‌طلبد.

مالکیت فلان بخش صنعتی به نیروی انتظامی ‌واگذار شده چون نیروی انتظامی ‌مردم را نزده، رئیس‌ش عوض شده است و رژیم دیده فایده ندارد، آلوده‌شان کرده‌اند به منافع مالی برای اینکه اینها را طرف خودشان داشته باشند ـ یعنی حکومتی است که این مملکت را چپ و راست می‌بلعد و هیچ به فکر منافع اقتصادی، تولید و ثروت مملکت نیست. فقط پولی به یک عده در داخل و خارج ایران برسد، اینها راضی باشند. تمام شد رفت و هزار نمونه از این کارها و ننگ‌آور است. منظورم این است که این جنبش فقط در “کمپین حقوق بشر دموکراسی و انتخابات آزاد” نباید خلاصه شود و مبارزه ما، باید یک مبارزه تمام عیار سیاسی بشود و تبلیغاتی و فرهنگی، همه‌ی جامعه را در نظر بگیرد. هر روز بسته به شرایط روز تکیه بر موضوعی گذاشته شود که با مردم سر و کار بیشتری دارد. صورت جنبش و ابعادش باید عوض شود. استراتژی‌اش باید عوض بشود. استراتژی جنبش سبز تا کنون این بوده است که تکیه‌اش را بر روی موضوعات معینی بگذارد، خوب این موضوعات معین الان کما بیش جا افتاده هر چند بقول خود موسوی هم ـ ما هم نظرمان همین است ـ باید گسترش پیدا کند. باید این گفتمان جا بیفتد در ایران. باید با این توضیحات و بحث‌ها جای هیچ تردید در این مفاهیم باقی نماند. دموکراسی یعنی چه، حقوق بشر یعنی چه.

 شما نگاه کنید این ملیت‌سازها و ملت‌سازها، می‌گویند حقوق شهروندی کافی نیست، یعنی می‌زنند زیر حقوق بشر. می‌گویند حقوق بشر یعنی حقوق اقوام یا حقوق ملیت‌ها و ملت‌ها بقول خودشان و تمام شد رفت. من به فلان زبان صحبت می‌کنم پس دارای حق هستم، اما من بعنوان خودم، مطرح نیستم. به کدام گروه قومی‌ به کدام گروه زبانی متعلق هستم آنجا معلوم می‌شود حق دارم یا ندارم. می‌بینید چه انحرافاتی هست. این روشنگری‌ها را هم باید بکنیم. مبارزه سیاسی فقط این نیست‌، مبارزه سیاسی با زندگی مردم سروکار دارد، با زندگی روزانه کشور سروکار دارد، با مسایل خارجی مملکت سروکار دارد، با تهدیدی که متوجه ایران است سروکار دارد. ما از همه اینها باید برای رهائی میهن استفاده کنیم. وظیفه ما در بیرون این است که به مبارزه در درون کمک کنیم. در درون الان خوشبختانه این راه سبز امید خودش را در وضعی قرار داده است که نمی‌تواند تسلیم این رژیم بشود. این را باید استفاده کرد. نه اینکه برویم عضو راه سبز امید بشویم ولی منفی بافی درست نیست. دارند کار خوبی می‌کنند تقویت‌شان می‌کنیم. به جنبش سبز، اگر لازم داشتند، توصیه‌های لازم بکنیم. خوشبختانه لازم ندارند. بدین طریق ما می‌توانیم در اختیار این جنبش باشیم و همراه‌‌ش باشیم و کمکی هم از دست‌مان برآمد بکنیم ولی مثل هر مبارزه دیگری با یک رژیم سرکوبگر و فاسد باید از امکانات سیاسی که پیش می‌آید از نارضائی‌های اقتصادی که وجود دارد از بهم خوردگی وضع اجتماعی که هر روز در آن مملکت هست استفاده کنیم بر ضد این رژیم و امیدوار باشیم ــ چون تمام این بحث‌ها یک طرف قضیه است؛ طرف دیگر قضیه اقدامات خود رژیم است ــ امیدوار باشیم این رژیم همین طور کار خودش را سخت‌تر بکند و دارد هم می‌کند و گرفتارهای داخلی‌اش بیشتر می‌شود و منابع‌ش رو به تحلیل می‌رود. اختلافات داخلی‌اش بیشتر می‌شود و در کنار این موضوع فشارهای خارجی هم بیشتر بشود اشکالی ندارد تا بشود این رژیم را به زانو درآورد.

با اصلاح هم نباید مخالفت کرد. ما با اصلاح طلبان مخالفیم؟ نه دیگر. اصلاح طلب وجود ندارد. یا دست‌شان در دست رژیم است، یا به درجات گوناگون مخالف‌اند. هیچ کدام هم بخت به قدرت رسیدن به عنوان اصلاح‌طلب ندارند. بعد از دادگاه‌های نمایشی تلویزیونی دیگر اصلاح‌‌طلبی در ایران وجود ندارد. آن اصلاح‌طلبی که سی سال برای این رژیم زحمت کشیده است و حالا بردندش جلو تلویزیون و آبروی آن رژیم رفته و آبروی اصلاح طلبی‌اش هم رفته است او دیگر اصلاح‌‌طلب نیست و تمام شد دیگر. این است که با اصلاح این رژیم هم نباید مخالفت کرد. بله اگر عده‌ای پیدا شوند و شرایطی بشود و این رژیم را عوض کنند و انتخابات آزاد بر قرار شود چه اشکالی دارد؟ مگر ما دنبال آدم‌کشی و دار زدن هستیم؟ نه از طریق اصلاح هم بشود اشکالی ندارد. این که ما وقتی گفتیم اگر لازم باشد و امکان داشته باشد از خود خامنه‌ای هم باید استفاده کرد گفتند درست نیست. ولی از یک طرف دیگر باید نگاه کنیم و من با نظر آقای رحیمی ‌موافقم و به نظر من هم دیگر خامنه‌ای بازیچه است و بر ضد سپاه انگشت نمی‌تواند بلند کند. چنان همه مواضع را گرفته‌اند که نمی‌تواند و فردا بر می‌دارندش. منفور هم هست و کافی است چند تا فرمانده با هم هم عقیده بشوند. آن حالا بماند. ولی اگر می‌شد از همین فرض که می‌گویم بترسد و ببیند احمدی نژاد دنبال کار خودش است ـ که هست و اگر زمان پیدا کند سر خامنه‌ای را هم می‌برد ـ خوب اشکالی ندارد او هم بر ضد احمدی نژاد بشود. اینها همه فرض است. ما می‌خواهیم روحیه‌ای را تقویت کنیم که از هر امکانی برای ضعیف کردن این رژیم که مملکت از بین نرود استفاده کنیم.

ما از بحث‌هایی که کمپین انتخابات آزاد می‌کند استقبال می‌کنیم ولی آن را کافی نمی‌دانیم معتقدیم که آن جزیی از مبارزه است بقیه‌ی عناصری که در این مبارزه هستند آنها را هم باید در نظر گرفت برای رسیدن به آن مرحله گذار. در مرحله گذار انتخابات آزاد هم یک وسیله ماست یک اسلحه ماست علیه این رژیم ولی فقط آن نیست. سکولاریسم هم یک وسیله ماست. هیچ کدام از اینها همه مبارزه و فرایند را نمی‌پوشاند. ما باید دنبال یک استراتژی فراگیری باشیم که همه‌ی اینها اجزایش باشد. تمام منظره را باید در نظر گرفت و از بقیه غافل نشد اما همان طور که فرمودند این احتیاج به بحث‌های بیشتر دارد و ما سعی می‌کنیم این بحث‌ها را ادامه بدهیم و امیدوار هستیم که باز در خدمت آقای دکتر باشیم و ممنون هستیم که بسیار ما را روشن کردند.                                           ۱۰ مارس ۲۰۱۰