«

»

Print this نوشته

بخش ۵ / سخنرانی‌ها در دفتر پژوهش ح. م. ای / چرا حفظ نظام در مرحله فعلی واقعگرایانه است؟

بخش ۵  

سخنرانی‌ها در دفتر پژوهش ح. م. ای

 

چرا حفظ نظام در مرحله فعلی واقعگرایانه است؟

آقای اشکان این موضوع را در حزب طرح کردند که خیلی هم به موقع بوده است و بررسی هم که کردند بررسی روشنگری است. تحریم رژیمی ‌مثل جمهوری اسلامی‌ که در حدودی شبیه کره شمالی است و برای‌ش فرقی نمی‌کند مردم چه می‌کشند و یا کشوری که یکی از مهم‌ترین صادرکنندگان نفت و گاز دنیا است خیلی مشکل است و باید پذیرفت. دنیا به نفت و گاز احتیاج دارد و ج.ا همانطور که آقای قطبی گفتند سعی می‌کند به هر قیمتی این کالا را معامله و راه خود را در جامعه بین‌المللی باز کند. ولی اگر ما امیدوار باشیم که این بار کشورهای غربی در برابر گزینه جنگ یا تحریم (چون اگر تحریم‌ها موثر نشوند و ج.ا برنامه اتمی ‌را ادامه دهد دیر یا زود ما با احتمال جنگ روبرو خواهیم بود) اگر کشورهای غربی بتوانند توافق کنند و تحریم‌های جدی بر ج.ا وارد کنند که بعید است در شورای امنیت بتواند بگذرد ولی خود اروپائی‌ها و امریکائی‌ها ممکن است راسا این کار را انجام دهند شاید آن وقت کشورهایی مثل نروژ را هم بتوانند متقاعد کنند و آن‌ها هم اجرای قرارداد‌ها را به عقب بیاندازند و ج.ا ناگزیر شود حرف حساب را بپذیرد.

یک نکته هم که خیلی‌ها در ایران متوجه نیستند، دنیا و اروپا و هیچ کس با حق ایران در استفاده از انرژی اتمی‌ مخالفتی ندارد و حاضرند کمک هم بکنند و پیشنهادهای خوبی هم کرده‌اند. آنچه مورد اختلاف است بمب اتمی ‌است که می‌توانیم بگوئیم به چه مناسبت پاکستان دارد اسرائیل دارد؟ ما نداریم. خوب، پس فردا ترکیه هم می‌گوید چرا من ندارم قطر و امارات و تا مصر همین را خواهند گفت و تمام منطقه می‌شود زرادخانه اتمی. صرفنظر از اینکه ایران از بمب استفاده کند یا نکند خود این که ما از کشورهای دارای بمب اتمی ‌احاطه شویم به هیچو جه به صلاح ایران نیست و ما ضرورت ملی نداریم که بمب اتمی ‌بسازیم. کافی است سیاست‌های خارجی‌مان را مطابق منافع ملی‌مان تنظیم کنیم. هیچ کس با ما دعوا نخواهد داشت و به ما کمک هم خواهند کرد چنانکه در گذشته بود. برنامه وسیع انرژی اتمی ‌داشتیم و قرار بود نیروگاه‌های متعدد ساخته شود و بیشترش هم از اروپای غربی می‌آمد و حتا امریکا و این گرفتاری‌ها نبود. این بار موضوع بمب اتمی ‌است. آن وقت نمی‌خواستیم بمب بسازیم حالا این‌ها مصمم‌اند که بسازند.

در این که تحریم موثر چیست بحث زیاد می‌شود کرد و ما کارشناس نیستیم ولی موضوع تحریم بنزین خیلی مطرح است برای این که جمهوری اسلامی‌۴۰ درصد نیازهای بنزین‌ش را وارد می‌کند و اگر بشود جلوی‌‌ش را گرفت و یا به مقدار زیاد گرفت اینها به زحمت عجیبی می‌افتند. تحریم‌های آسیب رسان دیگری هم در زمینه‌ی مالی و معاملات هست که ممکن است چینی‌ها و روس‌ها با آن موافقت کنند برای اینکه درست است که چین و روسیه خیلی منافع اقتصادی و استراتژیک دارند ولی روس‌ها به ویژه هیچ علاقه‌ای ندارند ایران به بمب اتمی‌ مجهز شود. یک دلیل عمده‌اش این است که برتری اصلی روسیه در منطقه از بین خواهد رفت. اگر ایران و به دنبال‌ش دیگر کشورهای منطقه به بمب اتمی ‌دسترسی پیدا کنند زرادخانه اتمی ‌روسیه دیگر به حساب نخواهد آمد و این است که روس‌ها از محدود نگهداشتن دسترسی کشورها به بمب اتمی ‌استفاده می‌کنند. روس‌ها چیزی در دنیا ندارند جز نفت و گاز و جنگ افزار و تسلیحات اتمی. نفت و گازشان مثل هر کشور جهان سومی ‌دیگر است و قدرتی در حد کشورهای جهان سومی‌ محسوب می‌شوند. چیزی که آنها را به عنوان یک کشور جهان اول و ابرقدرت نشان می‌دهد قدرت اتمی‌شان است و آن هم با اتمی ‌شدن ایران و بقیه کشور‌های منطقه از بین خواهد رفت. این است که شاید روس‌ها با مقداری از تحریم‌ها‌ی اقتصادی جدیدتر موافق باشند. بقیه‌اش را باید امیدوار بود بین کشورهای غربی توافق شود و فشار جدی وارد کنند.

آنچه در این بحث می‌ماند این است که چرا ما با تحریم موافقیم، اینکه می‌گویند تحریم هوشیار و تحریم موثر خوب است ولی طوری باشد که به مردم آسیب نرسد، فرار از برابر موضوع است. مگر می‌شود تحریم موثر کرد و صدمه به مردم نخورد؟ مثلا” این “دموکراسی‌خواهانی” که در آمریکا رفته‌اند و با تحریم مخالفند و می‌گویند راه برنامه مبارزه با برنامه اتمی ‌جمهوری اسلامی ‌این است که مثلا جلوی مسافرت رهبران رژیم را به خارج بگیریم. توجه ندارند که در کشوری مثل برمه سی سال است در مجامع بین المللی عملا حضور ندارند و رهبرانشان پا بیرون نگذاشته‌اند و کارهای‌شان را انجام می‌دهند. به ویژه یک کشور نفتی که دیگران می‌آیند سراغ‌شان و این‌ها لازم نیست مسافرت کنند. این فعالیت‌ها بر عکس احتمال جنگ را افزایش می‌دهد. تحریم جدی بدون آسیب به مردم نمی‌شود. مردم در این حکومت تنیده شده‌اند مثل هر جای دیگری. شما نمی‌توانید حکومتی را بطور جدی تحریم کنید و به آن آسیب بزنید تا جائی که وادارش کنید از چنین برنامه مهمی ‌که هستی‌اش را در گرو آن گذاشته صرفنظر کند ولی دودی بلند نشود که به چشم مردم برود. این‌ها فقط می‌خواهند یک موضع ظاهر پسند بگیرند و حرفی زده باشند که بله ما هم مخالفیم ما هم نمی‌خواهیم ولی در واقع حرفی نزده باشند و هر چه شد بشود. ما حزب مسئولی هستیم و نمی‌توانیم تماشاگر باشیم. ما از ترس این‌ها مواضعمان را پنهان نمی‌کنیم و صریح حرفمان را می‌زنیم برای اینکه در سیاست باید تصمیم گرفت، نمی‌شود همه چیز را زیر فرش قایم کرد. باید تکلیف مردم روشن باشد که طرفدار و مخالف آدم بیایند سراغ‌ش. بله، ما طرفدار تحریم خیلی جدی که آسیب شدید به جمهوری اسلامی ‌که متاسفانه به مردم ایران هم آسیب خواهد زد هستیم برای اینکه ضمنا” خطر حمله نظامی ‌را می‌بینیم و تحریم را بر حمله به تاسیسات اتمی ‌ترجیح می‌دهیم. آنهائی که این حرف‌ها را می‌زنند بعدا” خواهند گفت خیلی متاسفیم حمله کردند و اعلامیه می‌دهند و محکوم می‌کنند ولی با این مواضعی که می‌گیرند کار را به همان جا‌ها می‌رسانند که تنها گزینه حمله روی میز بماند. این از آن عوام فریبی‌هاست که دیگر کسی را هم فریب نمی‌دهد.

الآن مردم ایران نهایت آسیب را دارند از این رژیم می‌خورند. مردم ایران در بستر گل سرخ نیارمیده‌اند و از این مهم‌تر نشان داده‌اند که حاضرند بهای سنگین بپردازند برای مبارزه‌شان. ۲۲ خرداد نشان داد که این مردم تا کجاها حاضرند بروند و جانشان را هم می‌دهند پس بهتر است ما از طرف مردم صحبت نکنیم و آنچه به نظر‌مان درست می‌آید بگوئیم. اگر مردم با نظر ما مخالف باشد، نشان می‌دهند و ما را سر جای‌مان می‌نشانند اگر خود مردم نمی‌گویند که مبادا کاری کنید که ما از تحریم‌ها آسیب ببینیم دیگر ما چه می‌گوئیم؟ ما باید مصلحت کشور را در نظر بگیریم. اگر خود مردم حرفی ندارند دیگر ما از طرف آنها لازم نیست صحبت کنیم. در نتیجه این بحث تحریم اقتصادی را به این صورت جمع بندی کنیم که ما طرفدار تحریم‌های خیلی جدی هستیم برای اینکه جلوی حمله به ایران را بگیریم و تصور هم می‌کنیم که مردم هم اگر مسایل برایشان روشن طرح شود این را ترجیح را خواهند داد. ضمنا” باید تاکید کنیم که برنامه اتمی ‌ج.ا غلط است و ضد ملی است و فقط به نفع خودشان است و ایران را به خطر خواهد انداخت و این را هم برای همه باید توضیح دهیم که دچار اشتباه در این زمینه نشوند.

در باره پرسش دوستان، بله در را می‌بندند از دریچه وارد می‌شوند برای اینکه کشورها و شرکت‌هایی مانند اتریش اصلا” مثل مستعمره ج.ا عمل می‌کنند یا نروژی‌ها هم که سابقه طولانی دارند در معامله و رشوه دادن به ج.ا. چند سال پیش هموندان ما در برگن نروژ پرده از روی افتضاح رشوه‌گیری پسر رفسنجانی از شرکت نفت دولتی نروژ برداشتند. اگر اروپا جدا” تصمیم بگیرد و با آمریکا توافق کند ـ تاکنون نکرده است (و نروژی‌ها هم حق دارند تا وقتی شورای امنیت یا جامعه اروپا تصمیم نگرفته است کار خودشان را بکنند) باید منتظر باشیم ببینیم که در آن سطح‌های بالاتر کار به کجا ختم می‌شود.

اینکه ایرانیان بخواهند با حمله نظامی ‌هم شده از دست این رژیم رها شوند بسیار جای تردید است. ما یک ویژگی داریم که بسیار بسیار درباره مداخله خارجی در امورمان حساس هستیم. برای اینکه ما کشوری با سابقه خیلی طولانی هستیم و بیشتر از بسیاری دیگر به ما برمی‌خورد که کشور دیگری سرنوشت ما را تعیین کند. بعد هم از آغاز سده نوزدهم تا اواخر سده بیستم آن قدر خارجی‌ها در کارهای ما مداخله کردند که حقیقتا” یک حساسیت استثنایی پیدا شد. من فکر نمی‌کنم که مردم تا آنجا حاضر شوند. بله مردم حاضرند سختی‌هایی را بکشند برای اینکه از شر این‌ها راحت بشوند ولی نه با دخالت دولت خارجی، بخصوص اگر مداخله صورت حمله نظامی ‌داشته باشد. حمله نظامی ‌این بار چگونه خواهد بود؟ من چند سال پیش فکر می‌کردم که اگر حمله بشود به قصد کشت خواهد بود ولی با توجه به تغییر فضای بین‌الملل و اوضاعی که در عراق و افغانستان پیش آمد حمله جراحی خواهد بود یعنی هدف‌های معینی را خواهند زد و بس. این هدف‌ها شامل سیستم مخابراتی و ردیابی و رادار و تاسیسات برق هم خواهد شد ولی هدف اصلی همان تاسیسات اتمی ‌خواهد بود. این لزوما” به سقوط رژیم نخواهد انجامید. حالا من خودم را می‌گذارم کنار، چون از پیش اعلام کرده‌ام که اگر حمله بشود چکار خواهم کرد، در کنار جمهوری اسلامی ‌خواهم ایستاد و این موضع من است، غلط یا درست. خیلی‌ها هم در ایران ممکن است همین کار را بکنند. اتفاقا” یکی از اسباب نگهداری این رژیم و دستگاه احمدی نژاد حمله خارجی خواهد بود و آن‌ها را تقویت خواهد کرد

علاوه بر این باید در نظر گرفت پیامدهای غیرقابل پیش‌بینی که به درستی گفتند حقیقتا” ممکن است از هم پاشیدگی ایران هم باشد برای اینکه اوضاع ایران به اندازه‌ای آشفته است و همه چیز از هم در رفته است که اگر حمله نظامی ‌هم بشود و ارتباطات کشور قطع شود، وسیله دفاع نباشد و هرکس هرکاری خواست بکند (و من شنیدم خیلی واردات اسلحه به ایران زیاد شده است. قاچاق از همسایگان، و گروه‌هایی دارند مسلح می‌شوند. این خطرات هست و ما باید چه از نظر مصلحت که حمله درست نیست و به سود ملی ما نیست، چه از نظر اصول، که ما می‌خواهیم خود‌مان را حل کنیم. باید با حمله نظامی‌ مخالفت ورزیم. و این مزیتی هم هست؛؛ برای اینکه پادشاهی در ایران با ۲۸ مرداد یکی شده است. حالا درست یا غلط از لحاظ روابط عمومی ‌این پیروزی را مخالفان ما به دست آورده‌اند. موضعگیری ما یک خدمت بزرگی است به پادشاهی. در همین مدت دیگر نمی‌گویند سلطنت‌طلبان دنبال حمله آمریکا هستند و می‌خواهند با قدرت نظامی ‌آمریکا بیایند روی کار. متاسفانه پاره‌ای سلطنت‌طلبان دنبال این کار بودند و در برلین و پاریس جمع شدند و آمریکائی‌ها را آوردند وعده‌ها دادند و وعده‌ها گرفتند. شنیدم یک ۲۰۰۰۰۰ دلاری هم آن وسط رد و بدل شد ولی به جائی نرسید و انتخابات آمریکا هم همه چیز را شست و کنار گذاشت. این است که این موضع گیری ما بسیار به سود پادشاهی تمام شد، به سود سلطنت‌طلب‌ها هم تمام شد. امروز خیلی حمله‌ها به سلطنت‌طلب‌ها می‌کنند ولی این را دیگر نمی‌گویند. این قدر موضع‌گیری ما برای مخالفان تکان دهنده بود که تعادل‌شان بهم خورد. ما باید روی این موضع بایستیم. هم از نظر اصولی کار درستی است و هم از نظر سیاسی ما بردیم. برنده این جریان ما بودیم. اصولی بودن از نظر سیاسی نیز بهترین روش است.

نباید موضوع تحریم را در بافتار سرنگونی رژیم بگذاریم. مسئله جلوگیری از جنگ است. ما اصلا” در سرنگونی این رژیم به مداخله خارج نیاز نداریم. حقیقتا” هم خارجی‌ها برای سرنگونی این رژیم انگشت‌شان را بلند نخواهند کرد. اگر هم تحریم کنند برای جلوگیری از بمب اتمی‌ است. این است که ما وارد آن نمی‌شویم ولی از آن تحریم دفاع می‌کنیم به علت مخالفت‌مان با گزینه دیگری که جنگ خواهد بود. به نظر ما اگر برنامه اتمی ‌جمهوری‌اسلامی‌ به هر ترتیب دیگری متوقف نشود تحمل نخواهند کرد.

ضمن تائید آقای یوسف نژاد، یک نکته اشاره کردند که مرا یاد منشور در فیزیک انداخت. انسان از پشت چه منشوری به قضایا نگاه می‌کند؟ در سیاست همه مواضعی می‌گیرند و نگاه و عقایدی دارند و هر کس از پشت منشوری نگاه می‌کند و این مسئله مهمی ‌است. یک کسی منشورش منافع خودش است که چه برای او دارد و تکلیف‌ش روشن است و در هر موقعیتی می‌رود دنبال منافع خود. یک کسی منشورش اصول است یک کسی منشورش تعصب است. منشور ما منافع ایران است و رساندن ایران به دنیای قرن بیست و یکم. پادشاهی، مشروطه، برنامه‌های حزبی، خود حزب، جمهوری‌اسلامی‌ همه از پشت این منشور دیده می‌شود در نتیجه ما برای برای سرنگونی ج.ا تاسیس نشدیم. ما برای ساختن چنان ایرانی پایه‌گذاری شدیم که لازمه‌اش سرنگون کردن این رژیم است. فرق دارد که انسان یک کاری را به عنوان لازمه هدفی نگاه کند یا به عنوان خود هدف. خیلی از مخالفان جمهوری اسلامی ‌هدف‌شان سرنگونی است. این درست نیست. به قول آقای یوسف نژاد این مملکت بعدش چه می‌شود و چه به سرش می‌آید؟ ما می‌خواهیم یک چیزی را بسازیم، جمهوری اسلامی ‌مانع این کار است باید آن را برداریم. ولی برای مبارزه با جمهوری اسلامی‌ تشکیل نشده‌ایم و این هدف نمی‌شود که بعدش مملکت بماند یا نماند. آن وقت است که این ملاحظات پیش میِ‌آید که نگهداشتن این رژیم در این مرحله واقعگرایی است. ما جایگاه مشخصی را گرفته‌ایم و از این شاخ به آن شاخ نمی‌پریم.

اولین توصیه به دوستان این است که با عموم ضرب المثل‌های فارسی سراغ حل هیچ مشکلی نروند. این ضرب‌المثل‌ها از یک فرهنگ شکست خورده و عقب مانده است، دنبال بهانه برای هیچ کاری نکردن. بیشتر ضرب‌المثل‌های فارسی ضرب‌المثل‌های شکست و واماندگی است. باید نگاه کنیم ببینیم دعوا در ایران بر سر چیست؟ آن وقت منظره برای‌مان روشن می‌شود. موضوع جنگ زرگری نیست. دلیل ندارد این بساط را راه بیندازند و در انتخابات کارشان به آنجا بکشد که آن مناظره‌های رسوا کننده سرتاسر رژیم را داشته باشند. آخر چرا قبل از انتخابات پالیزدار می‌آید آن حرف‌ها را در مورد آخوندها می‌زند. این‌ها یک روند و نقشه است. سپاه پاسداران می‌گوید این آخوندها دزدند، بی‌آبرویند، به درد نمی‌خورند و می‌خواهد زمینه بسازد برای نابودی‌شان. بعد احمدی‌نژاد می‌آید آن حرف‌های صریح را در مورد رفسنجانی و خانواده‌اش می‌زند. اینها حکم مرگ رفسنجانی است و شوخی نیست. خودتان را جای رفسنجانی بگذارید وقتی رئیس جمهوری کشوری این حر ف‌ها را می‌زند و پس فردا می‌آید دوباره می‌شود رئیس جمهوری چه خواهد کرد؟ دعوا خیلی جدی است. در تعزیه خیلی اتفاق ممکن است بیفتد ولی میدان سیاست، تعزیه نیست و مردم جان‌شان را می‌گذارند. در تعزیه سر امام حسین را می‌برند بعد امام حسین می‌رود خورشت قیمه می‌خورد در سیاست وقتی سر بریدند دیگر بریده شده است.

۹ سپتامبر ۲۰۰۹