«

»

Print this نوشته

بخش ۵ / سخنرانی‌ها در دفتر پژوهش ح. م. ای / جنبش دوم خرداد ۱۳۷۶

بخش ۵  

سخنرانی‌ها در دفتر پژوهش ح. م. ای

 

جنبش دوم خرداد ۱۳۷۶

دو نظر در میان دوستان وجود دارد و هر دو طرف خوب و استادانه به دفاع از نظریاتشان پرداختند. یک طرف می‌گوید دوم خرداد سوپاپ بود و ساخته خود رژیم بود و جامعه در حال انفجار بود و نظر دوم بر این است که اتفاقی بود که همه را شگفت زده کرد از جمله خود خاتمی ‌را و بعد از دیدن پویایی که این حرکت پیدا کرد خاتمی ‌به ولایت‌فقیه و نیروهای سرکوبگر متوسل شد. چون فقط به گذشته توجه نداریم این مسئله پیش می‌آید که در آینده ایران چه چیزی ممکن‌تر و میسرتر است. اگر نظر این باشد که جامعه در حال انفجار است باید با اصلاحات مخالفت کرد و تحریم کرد. آن وقت‌ها کمونیست‌ها دنبال این استراتژی بودند که هر چه ممکن است وضع بدتر شود که به نفع انقلاب است. در سطح عامیانه می‌گفتند به گدا پول ندهید که انقلاب عقب می‌افتد. اگر این جامعه حقیقتا” از انقلاب سر خورده است و نمی‌خواهد دیگر آن اشتباه را تکرار کند و نمی‌خواهد وارد کاری شود که کنترلی بر آن ندارد و با انقلاب ، احتمالا” خطر ازهم پاشیدن ایران پیش می‌آید پس باید دنبال این استراتژی باشیم که هرچه در داخل رژیم شلوغ‌تر شود و بر سر و کله هم بزنند و جا برای نیروهای دیگر باز شود بهتر است. در آغاز چند سئوال از کسانی که معتقد نیستند دوم خرداد همه را غافلگیر کرد:

۱- اکنون که به گذشته نگاه می‌کنیم آیا بهتر بود ۲ خرداد روی بدهد و خاتمی ‌بیاید یا ناطق نوری بیاید و آدمکشی‌های زنجیره‌ای ادامه یابد و سعید امامی‌خودکشی نشود؟

۲- آیا آن ۲۲ میلیونی که گفته‌اند رای دادند، به سوپاپ اطمینان رای دادند یا فکر می‌کردند کاری می‌شود کرد. درست است که آن رای دهندگان ابتدا موافق بودند و بعدا” مخالف شدند. اما سیر زمان را در نظر باید گرفت. دوم خرداد با انتخابات دوره دوم تفاوت دارد.

۳- آیا خامنه ای طرفدار نوری بود یا نبود ؟ اگر بود و خاتمی ‌انتخاب شد دیگر نمی‌شود گفت با بودن خامنه‌ای هیچ کاری نمی‌شود کرد.

در دوم خرداد مردم گفتند بین نوری و خاتمی ‌از ناچاری به خاتمی ‌رای می‌دهیم. دوم خرداد حماسه نبود. اما در یک نظام بسته اصلاحات خیلی پیچیده است و افراد بعضا” دچار سرگردانی می‌شوند و این طبیعی است.

در دوره خاتمی، آدم‌کشی‌های زنجیری ادامه پیدا کرد یعنی سیستم نمی‌خواست تغییر کند و می‌خواست همان کار دوره رفسنجانی را ادامه دهد. انصافا” خاتمی ‌به این قضیه پایان داد. اتفاق دیگری که در دو خرداد افتاد نقش تلفن بود. دوم خرداد تلفن را وارد سیاست ایران کرد. این بررسی‌ها برای مبارزه سودمند است.

چنانکه دوستانی که در آن زمان در ایران بودند نیز قبلا گفتند جامعه اصلا” حالت انفجاری نداشت و ندارد. ما از این بحث دو نتیجه می‌گیریم یکی اینکه اصلاحات در جمهوری اسلامی ‌امکان ندارد و ما یک تجدید نظر در مورد اصلاح و اصلاحگران باید بکنیم. در جمهوری اسلامی ‌اصلاحگران تعمیرکاران هستند یعنی می‌آیند پاره‌ای خرابکاری‌های گذشته را درست کنند ــ اگر بتوانند. الان هم می‌خواهند به همین تعمیرکاری بپردازند و مردم فعلا”به همین تعمیرکاری قانع‌اند.

دومین موضوعی که باید یادآوری کرد این است که اهمیت دوم خرداد در خودش نیست و نبود. اهمیت دوم خرداد در بهره‌برداری که از آن کردند ـ جلو قتل‌های زنجیره‌ای گرفته شد؛ ۸۰۰۰ انجمن صنفی و سازمان مدنی به جامعه مدنی اضافه شد. بهترین دوره روزنامه‌نگاری ده‌ها سال ایران همین دوره بود که بعدها یک به یک آنها را بستند.

وقتی مجلس می‌خواست قانون مطبوعات مجلس پیشین را تغییر دهد خامنه‌ای گفت وارد این بحث نشوید؛ و از همان جا دوم خرداد سیر نزولی پیدا کرد. در نتیجه دوم خرداد اهمیت محدودی داشت. اما بهره‌برداری که نیروها کردند نمرد و دیگر جامعه ایرانی و سیاست ایران به دوران قبل از دو خرداد بر نگشته است و با همه تلاشی که کردند جامعه و نظام سیاسی عوض شد یعنی نیروها و امکانات دیگری وارد صحنه شد و آسایش و اطمینان از رژیم رخت بربست. تا پیش از آن انتخابات جنگ زرگری بود. دو خرداد در بهره‌برداری از آن است که اهمیت داشت و دارد و شاید مقدمه کارهایی در آینده بشود.

۴ مارس ۲۰۰۹