بخش ۵
سخنرانیها در دفتر پژوهش ح. م. ای
انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری
سخنرانی: در مورد انتخابات دو نکته عمده از نظر ما که از بیرون نگاه میکنیم هست:
۱- معنی انتخابات در جمهوری اسلامی
۲- نظرات مختلف در رابطه با انتخابات چه در بیرون و چه در درون.
چون چند ماهی به انتخابات مانده بهتر است راجع به چند و چون آن صحبت کنیم و نه اینکه حزب چه موضعی بگیرد، هرچند ممکن است هم اکنون بدانیم که چه خواهیم کرد.
معنی انتخابات در جمهوری اسلامی:
میدانیم و مکرر میگویند که انتخابات در جمهوری اسلامی آزاد نیست و نتیجهاش معلوم است و صحبت در باره آن زاید است. در اینکه انتخابات آزاد نیست و علاوه بر آن تعیین کاندیداها به شدیدترین نحوی کنترل میشود و یک نفر تصمیم میگیرد چه کسی باید کاندیدا شود تردیدی نیست منتها این که انتخابات در جمهوری اسلامی آزاد نیست با مثلا” سوریه یا عراق صدام حسین که آزاد نبود و نیست تفاوتهایی دارد. نظام حکومتی در جمهوری اسلامی غیرمنسجم و پراکنده است و البته غیرمتمرکز نیست. در کشورهایی مثل سوریه و چین و عراق صدام، دستگاه بکلی جا افتاده بسیار متمرکزی بود و هست که یک نفر یا یک گروه در صدد فروختن اعتبار نامه دموکراتیک به دنیا نیست و فرقی هم برایش نمیکند و انتخابات صوری انجام میدهد و نتیجهاش همان است که اعلام کردهاند و مردم به قصدهای دیگری است که شرکت میکنند و ربطی به معنای انتخابات ندارد. در جمهوری اسلامی تا سال ۱۳۷۶ کمابیش همین طور بود و تا وقتی خمینی بود کنترل کاملتری اعمال میشد و در دوره رفسنجانی هم به همین ترتیب ادامه داشت تا در ۱۳۷۶ میان خامنهای و رفسنجانی اختلافات زیاد شد و رسوایی آدم کشیهای میکونوس و تحریم نیمبند ایران،
ولی بیشتر از همه تصمیم رفسنجانی به اینکه نگذارد رقیبانش و خامنهای تمام قدرت را در دست گیرند سبب شد برای نخستینبار رئیس جمهوری و وزیر کشور مرتبا” اعلام کردند که انتخابات آزاد است و نخواهند گذاشت مداخله صورت گیرد و یکی از وزرای وی که به سبب نشان دادن کمی آزاد منشی برکنار شده بود با شعار رعایت قانون و ظواهر آزاد منشانه وارد صحنه شد و رفسنجانی نگذاشت صندوقها را آنچنان که باید پر کنند. از همه مهمتر توده مردم احساس کردند باید از شکافی که پیدا شده و فرصتی که پیش آمده استفاده کنند و به خامنهای نه بگویند. جوانان حتا با بستگان خود در خارج تماس میگرفتند و آنها را به دادن رای ترغیب میکردند. معلوم شد حرکتی از درون شروع شده است. خامنهای هم ناشیگری کرد و به صراحت گفت که میخواهد ناطق نوری پیروز شود در نتیجه اکثریت بزرگی در انتخابات شرکت کرد و خاتمی را پیروزمند انتخابات اعلام کردند. از آن پس انتخابات در جمهوری اسلامی با اینکه همچنان آزاد نبود و کاندیداها از صافی شورای نگهبان میگذشتند ولی یک معنی تازهای پیدا کرد و چیزی شد میان انتخابات مصر و سوریه. هیچ کدام از این رژیمها مثل جمهوری اسلامی در درون خود شکاف برنداشته است و رهبرش مثل خامنهای مجبور نیست برای حفظ موقعیت خود افراد را به جان هم بیندازد.
به این دلایل از ۱۳۷۶ انتخابات یک معنای دیگری پیدا کرد و وسیلهای شد برای ارزیابی افکار عمومی که با دوم خرداد پیدا شده بود و تودهای که با دوم خرداد به خیابان آمده بود. یکی از تحولات بسیار مهم در تاریخچه جمهوری اسلامی این بود که ازین زمان حرکت مردم در دوم خرداد باعث شد که افکار عمومی به حساب آید. البته بعد از ۱۸ تیر که دوم خردادیها از پشت به دانشجویان خنجر زدند حمایتها کاهش یافت و در انتخابات مجلس که اکثریت هم با آنها شد مجموعه مجلس و رئیس جمهوری از هیچ کاری برنیامد و هر چه خامنهای دستور داد انجام گرفت. خاتمی به خامنهای پیوست و مردم هم پاسخش را در انتخابات انجمن شهر و استان و بعد مجلس و در انتخابات دوم رئیس جمهوری با پاهایشان دادند. پایگاه انتخاباتی دوم خرداد دود شد و به هوا رفت. با اینهمه خود انتخابات را هنوز نتوانستهاند به قبل از دوم خرداد برگردانند. از آن پس هر انتخاباتی به ویژه ریاست جمهوری با هزار کشاکش در داخل رژیم روبروست و با اینکه در خود انتخابات بسیار تقلب میشود و صندوقها را پر میکنند و بسیج، ۶ میلیون شناسنامه مردگان را جمع کرده است و مرکبی که به دستها میزنند به آسانی پاک میشود و چندین بار رای میدهند باز به لحاظ محافل درونی رژیم و حسابهای داخلی، نتیجه انتخابات، بسیار مهم است و تفاوت آن با انتخابات مثلا سوریه همین است. در دعوای داخلی رژیم عاملی است که به حساب میآید و یک معنایی دارد و به همین دلیل بحث و جنجال بالا میگیرد. بعد از دوم خرداد معلوم شد که تحریم از بیرون بیهوده است و ما خودمان هم تحریم کرده بودیم ولی میدانیم مردم رای دادند و به تحریم کنندگان گوش نکردند. ولی در دوره قبل وقتی که در درون خود ج.ا انتخابات را تحریم کردند و مردم شرکت نکردند و سپاه پاسداران و بسیج به اصطلاح با چراغ خاموش آمدند و احمدینژاد انتخاب شد و تجربه چهار سال گذشته مردم را بسیار پریشان کرد.
پس توجه شود که ما با پدیدهی ویژهای روبرو هستیم، نه میتوانیم بگوئیم انتخابات آزاد است و نه میتوانیم بگوئیم بکلی بیاثر است. یک چیزی است مثل بیشتر کار ما ایرانیها غیرمشخص ولی پیامدهای خود را دارد. نمیتوانیم بگوئیم این انتخابات تکلیفش روشن است. مردم میدانند مختصر سهمی دارند و میتوانند پیامی را برسانند و قدری کار رژیم را مشکل یا آسان کنند.
موضوع دوم ـ بررسی نظرهای مختلف در مورد انتخابات است. در بیرون یک گروه میگوید باید تحریم کرد. گروه دیگر میگوید این طور نیست و انتخابات موثر است و اگر مثل دوم خرداد رای داده شده بود احمدینژاد رئیس جمهور نمیشد و هر کس دیگری میشد بهتر از وی بود و انصافا” باید پذیرفت احمدینژاد بدترین انتخاب بوده است هرچند دیگران هم امثال کروبی بودند که میگفت ۵۰۰۰۰ تومان به هر ایرانی خواهد داد ولی در زمینههای دیگر اینقدر نالایق و نابسنده نبود. در ایران هم بسیار روی این مسئله تکیه میکنند. پس یک نظر دیگر این است که انتخابات سودمند است و مردم شرکت کنند و به یک کاندیدای کمتر بد رای بدهند
یک نظر دیگر که ما در چند انتخابات گذشته، مجلس و انجمنها و ریاست جمهوری اعلام کردهایم این است که اصلا” بازی انتخابات به ما بیرونیان ربطی ندارد برای اینکه نه رای میدهیم نه میتوانیم رای بدهیم و نه شرکتی در هیچ کدام از فعالیتهای انتخاباتی داریم. پس لازم نیست در کاری که به ما ربط ندارد وارد شویم. نظر ما آن بود که تشریفات و ظاهرسازی و رفع تکلیف انتخابات با یک اعلامیه، بازی ما نیست. کاندیدا هم معرفی نمیکنیم و همین کار را کردهایم. طرفداران شرکت در انتخابات در این ماجرا لغزیدهاند و دسته بزرگی شروع کردهاند به اینکه تشویق مردم کافی نیست و ما باید کاندیدای مستقلی معرفی و پشتیبانی کنیم. عیب این کار این است که تمام خویشکاری و نقش نیروهای مخالف را از بین میبرد. مخالف در انتخابات غیرآزاد کاندیدا معرفی نمیکند. و این مشکل هست برای طرفداران شرکت در انتخابات و متوجه شدهاند و بعضیها متوجه این مشکل هستند و گفتهاند بجای همه اینها از اصل انتخابات آزاد دفاع کنیم و این معقول است. مسلما اگر انتخابات آزاد باشد دیگر ج.ا. نخواهد بود مثل رفراندوم که در صورت برگزاری این رژیم وجود نخواهد داشت. این هم راهحل تازهای است که پارهای دوستان به ذهنشان رسیده.
در درون وضع خیلی بحرانی شده است. احمدینژاد هر کار نادرستی که میتوانسته انجام داده. پول زیادی بذل و بخشش و تلف کرده و خزانه را خالی و کشور را مقروض کرده است. از آن سو و در جهت بمب اتمی و ماهواره و موشک دستاوردهائی داشته که عدهای طرفدار جمع کرده است. حال مردم بعضی میگویند با استفاده از ضعف احمدینژاد و انگشت گذاشتن روی کاستیهای وی باید کاندیدایی پیدا کنند که شورای نگهبان نتواند رد کند تا بتوانند وضع فعلی را عوض کنند. مسئله برای مردم در درون، مسئله نظری ما نیست که به آزادی انتخابات توجه داریم و بس. آنها میگویند بود و نبود احمدینژاد در زندگی ما اثر دارد و باید رای بدهیم.
در این میان جریان ۲ خرداد فرصت را غنیمت شمرده و میخواهد با معرفی خاتمی آبروی رفته را جبران کند که از نظر سیاستهای جاری وضع را کمی بهتر خواهد کرد و مردم حق دارند اگر نخواهند کس دیگری غیر از احمدینژاد انتخاب شود. ما ممکن است بگوئیم فایدهای ندارد رای ندهید ولی آنها میدانند در انتخابات گذشته رای دادن و ندادن تفاوتهائی داشته است. پس میرسیم به اینکه میباید میان روش بیرون و درون تفاوت بگذاریم و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم در درون آنچه که ما میخواهیم دنبال کنند و باید به محدودیت راهحلهای خودمان پی ببریم. ما خارج کشوریها تاثیر کمی روی فرایند انتخاباتی خواهیم داشت و میباید مصلحت کشور را در نظر بگیریم. آیا مصلحت کشور ادامه احمدینژاد است. این حداقل یکی از گوشههای بحث ما باید باشد اگر اصل بحث ما نباشد. اگر در این شرایط غیرآزاد فرمایشی جلوی احمدینژاد را بگیرند قدری خطر را از ایران برطرف میکند. این که ما باید چکار کنیم چندین ماه وقت داریم و باید در این مدت تصویر بهتری از این انتخابات بدست آوریم.
پرسشها و اظهار نظرها
* در این چند ساله مثل خیلی از نیروها تحریم را برگزیدیم ولی بعدا” متوجه شدیم چه کار اشتباه و خطرناکی کردیم. افرادی مثل احمدینژاد تمامیت ارضی ایران را بخطر میاندازند و ما به نوعی بر خلاف منشور عمل کردهایم. میگوئید ما باید بین نیروهای درون و بیرون تفاوت قائل شویم مگر غیر ازین است که تمام سعیمان باید کمک به درون باشد. سیاستی را باید در پیش بگیریم که هم به درون کمک کند و هم دو فضای گوناگون نداشته باشیم. باید یک راه حل پیدا کنیم که درست باشد. یکی از گروههای راست پیشنهاد کرده که از سازمان ملل کمک بخواهیم که بیایند و ناظر انتخابات باشند. هر چند ج.ا موافقت نخواهد کرد ولی کمک خوبی است به نیروهای درون.
* اگر انتخاب بین بد و بدتر را عمومیت دهیم و اصل کنیم تکلیف ما در برابر رژیم که در هر انتخاباتی یک احمدینژاد یا بدتر را بگذارد، در کنار کسی که مایل است مردم او را انتخاب کنند، الزاما” باید سراغ دومی برویم و فکر نمیکنم این روش درستی باشد. بعضی از دگراندیشان استراتژی انتخابات آزاد را مطرح میکنند که ما به عنوان استراتژی، برای خود نباید بپذیریم. “کمیته انتخابات آزاد و عادلانه” که اخیرا” اعلامیه در رابطه با منع دخالت نیروی نظامی در انتخابات داده است کار درستی کرده ولی در رابطه با آن کمیته میدانیم که غالبا ملی ـ مذهبیها هستند و اعتقادی به سکولاریسم ندارند. در عین تائید فعالیت درستشان باید کوتاهیها و نگرش خودی و غیر خودی آنها را نقد کرد.
تا پیش از ورود در بحث روش حزب بهتر است دو نظر جزمی را کنار بگذاریم:
۱- انتخابات این رژیم آزاد نیست و باید تحریم کرد. با همه آزاد نبودن هرچه سر و صدای انتخاباتی بیشتر باشد بهتر است. ما دنبال آرامش برای این رژیم نیستیم.
۲- خامنهای همه کاره است. نه، خامنه ای همه کاره نیست و میشود به او حمله کرد و آبرویش را برد و اشکالی ندارد مردم آبرویش را با نه گفتن به کاندیدای او ببرند.