«

»

Print this نوشته

۱۱- تمامیت‌خواهى و کلان-پروژه‌هاى علمى-فنى
۱۱- تمامیت‌خواهى و کلان-پروژه‌هاى علمى-فنى
استفاده از تمثیل نیروى بخار رشته کلام را به رابطه فناورى و تمامیت‌خواهى میکشاند که خود مبحثى مستقل و قابل توجه است، در اینجا به اختصار عناوین چند نکته مهم را به عرض خوانندگان میرسانم.  قدرت حاصل از فناورى در دوران مدرن هیچ نقشى در ظهور پدیده تمامیت‌خواهى، در دستیابى آن به قدرت مرکزى و در ابعاد حیرت‌انگیز فجایع ناشى از آن نداشت.  آنچه تمامیت‌خواهى به آن معتقد و وابسته است نه علوم طبیعى، نه فناورى پیشرفته و نه قدرت حاصل از آنها بلکه توانایى در بسیج توده‌ها و سپس کانالیزه کردن نیروى بدست آمده در جهت تقویت قدرت سیاسى مرکزى و مطلقه میباشد.  موفقیت تمامیت‌خواهى مدیون در دست گرفتن قدرت سیاسى متمرکز و باز تولید آن با استفاده از بسیج توده ها، طرح شعارهاى تندِ عدالت‌طلبانه و (یا) شعارهاى ملى، نژادى، مذهبى و گسترش حوزه عمومى[۶۰] بود.
این مطالب را نگارنده همچنین در جلسه ۵ از گفتارهاى ‘ریشه‌یابى خشونت سازمان‌یافته در دوران مدرن’  با توضیح بیشرى، ضمن انتقادى بنیادى از مقاله دکتر محمد رضا نیکفر (‘خشونت مذهبى خشونت سکولار’ ) آورده‌ام.  فناورى کوره‌هاى ادم سوزى زمان هولوکاست براى چنگیز خان دور از دسترس نبود، پدیده هولوکاست بوسیله گلوله[۶۱] که جان صدها هزار یهودى اروپاى شرقى را گرفت با فناورى انجام شد که ١۵٠ سال قبل ازدوران خودش وجود داشت، ایجاد صدها کمپ کار اجبارى و مرگ در روسیه زمان استالین با نام اختصارى گولاگ Gulag و گماردن مردم به کارهاى طاقت‌فرسا چون کندن در شرائط زندگى غیر قابل تحمل نیازى به فناورى مدرن نداشت.  تعداد زندانیان گولاگ در یک زمان از ٢/۵ ملیون نفر فراتر میرفت و مجموعاً بیش از ١۴ ملیون از مردم جمهوریهاى شوروى سابق زمانهایى را در این کمپ‌ها گذراندند و بخشى از آنها که زنده به خانه و زندگى خود بازگشتند قابل توجه نبود.
جابجا کردن ملیونها نفر از شهرها به نقاط روستایى یا از یک منطقه به منطقه دیگر در طول کمترین زمان و بدون صرف کمترین تلاش برا ى مهیا نمودن اولین نیازهاى آنان در حکومتهاى پل‌پوت و استالین و به کشتن دادن ملیونها زن و مرد و پیر و کودک و نوزاد و بقیه جنایات تمامیت‌خواهان در نیمه اول قرن بیستم، بر خلاف آنچه نیکفر مینویسد، هیچکدام وابسته به تکنولژى مدرن نبود، این جنایات اما به فکر سیاسى مدرن، به ایدئولژى مدرن، به استدلال عقلىِ مدرن، به استفاده از نتایج علمِ مدرن در زمینه جامعه شناسى و فلسفه و تاریخ (نه در علوم طبیعى)، به اعتمادِ بنفس، غیرت و قاطعیتى که برچسبِ علمىِ اعتقادات در اختیار صاحبان آنها قرار میداد و بالاخره به مدرنیته سیاسى کاملا وابسته و پیوسته بود.  در نظر آرنت تمامیت‌خواهى از سر تا پا هم در شکل و هم در محتوا مدرن و نوظهور است و هیچ نمونهء مشابه اى از آن در دوران قبل از مدرن مشاهده نشده است.
بحث ارتباط فناورى (شامل علوم طبیعى) و تمامیت‌خواهى ادامه میدهیم، کمونیزم یا تمامیت‌خواهى چپ و انواع فاشیزم یا تمامیت‌خواهى راست، نه در مسیر کسب قدرت و نه در نحوه اجراى خشونت و وحشت[۶۲] به فناورى متکى نبودند (کاربرد عقل استدلالى در ایجاد نظامِ فرمانبرى و سازماندهى و بوروکراسى را خارج از تعریف فناورى میدانیم) اما هر دو گروه در شعارها و ایدآل‌هاى خود، جامعه آینده را از نظر فناورى بسیار مدرن میخواستند و این موضوع را هم در نحوه و هم در محتواى تبلیغات خود بصورت وسیع بکار گرفتند. در اواخر دهه ٣٠ قرن گذشته بیشتر خانواده‌هاى آلمانى یک گیرنده رادیو داشتند و در بسیارى از میدان‌ها و محل‌هاى تجمع بلندگوهاى بزرگ نصب بود که پیام‌هاى هیتلر و اخبار را مرتبا پخش میکرد.
در روسیه رهبرى بلشویکها بدستور لنین استفاده از سینما را بسیار توسعه داد، همچنین اتوبوسها و واحدهاى متحرکى با سینماى تعبیه شده روى آنها ساخته شد که به اقصا نقاط کشور میرفتند و بهمراه آنها لشگرى از مبلغین از پتروگراد و مسکو به سمت شهرها و روستاها بحرکت درآمدند.  لنین در پیروى از ساختار فکرى مارکسیزم، به توسعه صنایع زیربنایى توجه بسیارى داشت، او در مورد تولید و توزیع برق میگوید: ‘سوسیالیزم عبارتست از نیروى الکتریسیته بعلاوه نیروى سویتها’.  لنین همچنین روشهاى آلمان در طول جنگ جهانى اول را در سازماندهى و بهره بردارى از صنایع خود با استفاده از بسیج توده‌اى و برنامه‌ریزى مرکزى که بعدها ‘سوسیالیزم جنگى’ War Socialism لقب گرفت را تایید و از آن ایده میگرفت. او توجه زیادى نیز به روش مدیریت صنعتى تیلور Taylorism که در امریکا باعث کارآیى کارخانجات اتوموبیل سازى شده بود نشان میداد و حتى جاسوسانى را به دیترویت فرستاده بود که جزییات برنامه ریزى و اجراى عملیات تولید از جمله نحوه حرکت خط مونتاژ از جلوى کارگران را آموخته و به روسیه بیاورند، در سال ١٩٢١ (یا ١٩٢٧) حکومت شوروى با همکارى شرکت فورد یک کارخانه تراکتور سازى در شهر نیژنى Nizhny (گورکى)  تاسیس میکند.
انجام پروژه‌هاى کلانِ فنى[۶۳] با صرف منابع هنگفت و بى حساب انسانى و مالى از خزانه ملى یکى از علائق قوى، ناسالم و در عین حال مشترک همه رژیمهاى تمامیت خواه است، در حکومت بلشویکها پروژه‌هایى با زور و تخصیص منابعى نا برابر و نامحدود و استفاده از بیگارى زندانیان اردوگاه ها به انجام رسیدند مانند کانال مسکو، متروى مسکو، ساختن بمب اتم، برنامه‌هاى فضایى و بسیارى پروژه‌هاى دیگر که پس از اتلاف منابعى که سر به آسمان میزد، بى نتیجه رها شدند و رژیم بدنبال انجام کار عظیم تبلیغاتى جدیدى از انجام اولى منصرف شد، از آن جمله‌اند پروژه ساخت کاخ مردم[۶۴] که طرح آن چندین بار تغییر کرد، مثلا در یک زمان قرار بود آسمان‌خراشى چند برابر مجسمه آزادى ساخته شود و مدتى بعد آماده‌سازى براى ساخت مجسمه‌اى از لنین انجام شد که ابعاد آن هر بیننده اى را به شگفت اورد، مجسمه‌اى ایستاده که به افق خیره شده و دست خود را در حالیکه مسیر اینده را نشان میدهد به آن سو دراز کرده باشد.  نهایتا بعد از بلعیدن سهمیه‌هاى تیر آهن و سیمان و غیره در مدت چند دهه،  پس از مرگ استالین، در هیئت حاکمه یک نفر تصمیم گرفت با احداث یک استخر رو باز به آن قائله و تراژدىِ مالى خاتمه دهد، ایده‌اى که با توجه به هواى گرم و افتابى مسکو در بیشتر ماه هاى سال، بسیار حساب شده بود!  ناگفته نماند در زمینى که به این بنا اختصاص یافت تا سال ١٩٣١ مهمترین بخش نماى افق[۶۵] شهر مسکو و یکى از پربیننده‌ترین بناهاى تاریخى-مذهبى روسیه، کلیساى جامع  مسیحِ نجات بخش[۶۶] قرار داشت که در همان روزهاى اول، قبل از انکه طرح جایگزین نهایى شده باشد، با دینامیت به زیر کشیده شد.
در حکومت رایش سوم کلان-پروژه هاى علمى و فنى با استفاده از توسعه یافتگى صنعت آلمان و مهمتر از آن با تکیه بر سنت موفق ‘سوسیاسیزم جنگى’ در طول جنگ جهانى اول، کارآیى و موفقیت بیشترى داشت اما ویژگى یگانه رژیم نازى توجه خاص آنها به پروژه هاى پزشکى بود.  تعداد قابل توجهى از قربانیان اردوگاه هاى مرگ آلمان نازى طى قتلهاى پزشکى[۶۷] از بین رفتند، انجام آزمایشات علمى بروى بیماران روانى، عقب افتاده‌هاى ذهنى، بیماران صعب‌العلاج، همجنس بازان، معتادان و زندانیان عادى از جانیان تا دله‌دزدها که همگى از شهروندان و از اعضاى نژاد ژرمن بودند در بیمارستآنها و کلینیکهایى که به این کار اختصاص یافته بود بصورت گسترده انجام میشد.  در اردوگاه هاى کار و مرگ از جمله در آشویتز پروژه‌هاى تحقیقاتى پزشکى بروى افراد سالم ادامه میافت، در این میان گروه‌هایى چون دوقلوها، کوتوله ها و گوژ پشتها مورد علاقه خاص پزشکان نازى قرار داشتند و از اردوگاه‌هاى مختلف به مقصد آزمایشگاه هاى پزشکى منتقل میشدند، این افراد معمولا از مراکز تحقیقات پزشکى جان بدر نمیبردند و به ندرت کارشان به اطاق‌هاى گاز یا کوره هاى آدم‌سوزى مى افتاد.  پروژه هاى تحقیقاتى-پزشکى در آلمان نازى نه مجموعه اى پراکنده و بى برنامه، بلکه بخشى از برنامه مرکزى و بلند پروازانه رایش سوم بود براى ایجاد ملتى ۵٠٠ ملیون نفرى تنها شامل نژاد ژرمن و عارى از هرگونه بیماریهاى ارثى و صعب العلاج صاحب امپراطورى با مرکزیت برلین و سرزمین‌هاى پهناورى در شرق پایتخت که تا مرزهاى ژاپن ادامه یابد، بعنوان فضاى زندگى Lebensraum، که شامل مراکز کشاورزى و معدنى و صنعتى که تعداد محدودى از باقیمانده نژاد اسلاو در اردوگاه‌هاى آن بکار مشغول باشند، امپراطورى که قرار بود بیش از هزار سال دوام یابد.
در حکومت تمامیت خواهان، بسته به درجه موفقیت آنها در قبضهء تمامى آنچه خواهان آنند، هیچ پروژه علمى یا فنى انجام نمیشود، همانطور که در عرصه هنر هم هیچ گل خود رویى قادر به شکوفایى نیست،  در این رژیمها اگر بیمارستانى ساخته شود تنها بخاطر آزمایشات ژنتیک یا راحت کردن بیماران صعب العلاج است و اگر مدرسه اى یا دانشگاهى بنیاد شود بمنظور تبلیغ ایدئولژى حکومت است.  اگر در زمانى و در جایى غیر از این باشد، مثلا چاه آبى براى آب آشامیدن یا نیازِ کشاورزى نقب گردد، این بدان معنى است که اعمالِ قدرتِ تمامیت خواهان در آن نقطهء خاصِ زمانى و مکانى هنوز تمام و کمال نشده است و هنوز جزیره هاى اشغال نشده اى وجود دارند که یک نهاد مدنى (اعلام شده یا اعلام نشده) در آن نفس میکشد و افرادى در قید حیات هستند که صبح از خواب بیدار میشوند و بصورت خود انگیخته[۶۸] در پاسخ به نیازهاى مادى و رفاهى جامعه کوچک یا بزرگ اطرافِ خود، بدون نیاز به توجیهات ایدئولژیک و تایید مرکز، اجازه یا جرئت پیدا میکنند کارى گروهى را آغاز و آن را تا سرانجام دنبال کنند. تحت حکومت تمامیت خواهان تنها تعداد معدودى از کلان-پروژه ها انهم بخاطر اثرات تبلیغاتى-ایدئولژیکى، نظامى-امنیتى یا ژنتیک-نژادى انجام میشوند و بس.  کلان-پروژه هایى که بسان چند اژدهاى عظیم‌الجثه همه منابع موجود را میبلعند و هدف هیچیک از آنها مستقیماَ بالا بردن سطح رفاه مردم نیست.
در خاطرات اعضاى فداییان اکثریت و حزب توده که در اوایل دهه ٨٠ میلادى به شوروى مهاجرت کردند، خواننده با تصویر پر رنگى از فقر، شرائط ابتدایى و غیر بهداشتى ساختمانهاى مسکونى و ادارى در کنار فساد گسترده دستگاه ادارى روبرو میشود، زنده یاد منصور خاکسار در مشاهدات خود از شوروى سابق، وضعیت استفاده از فناورى (براى استفاده مردم) را اینگونه بیان میکند: ‘وسائل آنقدر عقب مانده بود که حتی برای خم کردن لوله ها، به جای استفاده از دستگاه‌های بسیار ساده ای که ما در ایران هم دیده بودیم، تعداد زیادی کارگر در دو طرف لوله قرار می گرفتند و عده ای با آویزان شدن به آن لوله را خم میکردند’.  این وضعیتِ کار در کشورى بود که اولین انسان را به فضا فرستاده، پس از آمریکا اولین بار به تکنولژى هسته‌اى مجهز شده و موشکهاى بالستیک قاره پیما تولید میکرد.