«اکثریتی، اکثریت بسیار بزرگی از ایرانیان تا پای هر چه، در دفاع از یکپارچگی و یگانگی ملی خواهد ایستاد. بر این موضوع باید تأکید کرد که جای تردید برای کسی نماند، تا پای هر چه. این را تاریخ و روانشناسی این ملت میگوید. هر چه هم ملت ایران را قبول نداشته باشند تفاوت نمیکند. بارها در تاریخ ما روی داده است، تا همین اواخر، و باز روی خواهد داد. در برابر خطر تجریه ـ نامش را فدرالیسم بگذارند یا خودمختاری ـ همه اجزای این اکثریت با هم یکی خواهند شد. اختلافهای سیاسی و گروهی را کنار خواهند گذاشت.»
«تمامیت ارضی و یگانگی ملی ایران برای ما از همه بالاتر است. حتا از خودِ ما»
مواضع تجزیهطلبانۀ هیمن سیدی برای ما، به عنوان گردانندگان سامانۀ بنیاد داریوش همایون ـ برای مطالعات مشروطهخواهی، یعنی همان مسئولین و منتشرکنندگان «فصلنامۀ تلاش» و برگزارکنندگان جلسات بحث و گفنگو، به هیچ عنوان ناآشنا نیست، خاصه حضور دائمی و «دلاورانه» وی، پشت نامهای جعلیِ بیچهره، نظیر داریوش و کوروش و خشایار در جلسات «پالتاکی» را به خوبی به یاد داریم. در آن سالها برگزاری جلسات سخنرانی و بحث و گفتگو از طریق «پالتاک» ـ در فضای مجازی ـ بسیار متداول بود و زنده یاد داریوش همایون چهرۀ مورد توجههایِ گسترده برای دعوت به آن سخنرانیها. به ویژه در آن سالهایی که خطر حملۀ نظامی به کشور جدی، تهدید آن سپهر آیندۀ ایران را بکلی تیره و تار و همۀ «گزینهها»ی کشورهای قدرتمند جهان، از جمله «گزینۀ حملۀ نظامی روی میز» قرار داشت، تمایل هممیهنان به شنیدن سخنان داریوش همایون در دفاع از ایران، اندازه ناگرفتنی و نام وی در صدر دعوتشدگان به این نوع جلسات و کنفرانسها قرار داشت،سخنرانیهایی که جبهۀ مخالفِ آنها را عموماً تجزیهطلبان و مدافعان حمله به ایران تشکیل میدادند.
حال اگر آقای سیدی، امروز، موضوعاتی را که آن روزها احزاب و رهبران تجزیهطلبشان میگفتند، از یاد برده، ما آنها را به یادشان خواهیم آورد، تا بگوییم بحثها همان بحث است و ایستادگی همان. تنها تفاوت پیشآمده آنست که صدای کسانی که بر تمامیت ارضی ایران به عنوان پیششرط ایستادهاند بسیار بسیار بیشتر و رساتر شده است. صداها از درون و بیرون به هم پیوستهاند.
و اما، برای آن یادآوری ابتدا بخشی از «فصلنامۀ تلاش» شمارۀ ۲۵ـ زمستان ۱۳۸۴ که حاوی سخنان رهبران جداییطلب احزاب قومگرا و همچنین مصاحبه «تلاش» با برخی از چهرههای آن احزاب، را ـ در لینک زیر ـ در اختیار میگذاریم. از جمله به یاد میآوریم که آن شماره ـ دو سال بعد از حملۀ نظامی آمریکا به عراق و سقوط رژیم بعثی صدام ۲۰۰۳ ـ در ایستادگی و مقابلۀ روشنگرانه علیه هموندان و همفکران هیمن سیدی پرداخته و انتشار یافت که آن موقع، از حضور نظامی قدرتمند آمریکا و انگلیس و متحدین در همسایگی ایران، به شعف و سرور آمده و ضمن اعلام آمادگی «گلباران چهارمیلیونی خاک پای سربازان آزادیبخش آمریکا»، «راه حل عراقی» را نیز برای ایران، به آنان توصیه میکردند، یعنی به زور اسلحه و اشغال ایران «دمکراسی» و «فدرالیسم قومی ـ زبانی» را نیز به ایرانیان عنایت نمایند.
هیمن سیدی که امروز میگوید: «جنجالی که عدهای با تأکید بر تمامیت ارضی به عنوان پیششرط راه انداختهاند به هیچوجه پذیرفته نیست» اما نباید آن آخرین جلسه سخنرانی زنده یاد داریوش همایون را فراموش کرده باشد. موضوع آن جلسه هم همین پیششرط بود و سیدی نیز برای ضدیت با این پیششرط آن موقع، با چهرهای پوشیده پشت نام جعلی، حضور «شجاعانه»ای داشت. آن جلسه را، هیمن سیدی باید به دو دلیل، خوب، به یاد داشته باشد؛ نخست به این دلیل که در آنجا، پشت چهرۀ ناپیدا و نام جعلی یاوههای بسیار بافت، تا جایی که داریوش همایون با همۀ شکیبایی و بهرغم ادب فروتنانۀ خود، که در برابر هیچ سخن بیربط و برخاسته از بیدانشی و فهم ناقص، خم به ابرو نیاورده و توضیح میداد، اما در آنجا ناگزیر شد، دلزدگی خود را در قبال تکرار آن یاوهها به زبان آورد. و دلیل دیگر آنکه تنها در فاصلۀ بسیار کوتاهی، پس از آن جلسۀ، داریوش همایون درگذشت و از میان ما رفت. سالها از آن تاریخ گذشته است، جبهه مدافعان تمامیت ارضی ایران روشنتر از همیشه سربرافراشته است، اما دریغ از یک سانت ترقی در درک هیمن سیدی و یک جُو تغییر در قدرت فهم. این فرد حتا معنی سخنانی را که خود سرهم میکند، نمیفهمد. او حتا نمیفهمد؛ وقتی اصل احترام به تمامیت سرزمینی کشورها در قوانین بینالمللی را تنها منحصر به روابط بین کشورها میکند و تصمیم عملی در بارۀ آن تمامیت را به مردم درون کشور وامیگذارد و بعد همین پیششرط، یعنی حفظ تمامیت ارضی ایران، را هم به دلخواه، غیرقابل پذیرش میشمارد، پس باید بداند که غیر از هیمن سیدی هشتادواندی میلیون ایرانی دیگر در این سرزمین بودوباش کرده و تصمیمگیرندهاند. پس آقای سیدی، بدون امیدواری به کمک بیگانگان، باید آمادگی رودررویی با چندین و چند میلیون ایرانی دیگر را داشته باشد که بر این پیششرط ایستادهاند. پس سیدی بهتر است، بجای تکرار آن نفهمیدهها، این هشدار مکرر به زبان داریوش همایون را بگوش گیرد و بفهمد که اگر به پایش بیافتند، میلیون میلیون ایرانی بدون آنکه چهرۀ خود را بپوشانند و بدون آکه نام جعلی برخود گذارند و یا نیازشان به «گلباران کردن خاک پای سربازان» بیگانه بیافتد، در عمل نشان خواهند داد که:
«اکثریتی، اکثریت بسیار بزرگی از ایرانیان تا پای هر چه، در دفاع از یکپارچگی و یگانگی ملی خواهد ایستاد. بر این موضوع باید تأکید کرد که جای تردید برای کسی نماند، تا پای هر چه. این را تاریخ و روانشناسی این ملت میگوید. هر چه هم ملت ایران را قبول نداشته باشند تفاوت نمیکند. بارها در تاریخ ما روی داده است، تا همین اواخر، و باز روی خواهد داد. در برابر خطر تجریه ـ نامش را فدرالیسم بگذارند یا خودمختاری ـ همه اجزای این اکثریت با هم یکی خواهند شد. اختلافهای سیاسی و گروهی را کنار خواهند گذاشت.»
زیرا آنها میدانند که:
«اگر کار به جدا کردن اقوام ایرانی از هم بکشد نمونه چکسلاوکی تکرار نخواهد شد. آنچه روی خواهد داد تکرار یوگسلاوی خواهد بود، با ابعاد بسیار بزرگتر. در ایران اقوام به روشنی و سرراستی چکها و اسلواکها با هم فاصله ندارند و بسیار بیش از یوگسلاوی در هم تنیدهاند. جدا کردنشان پاکشوئیهای قومی گستردهتر و خونینتر خواهد خواست. پیش از هر چیز باید پان ترکیستهای جمهوری آذربایجان تکلیف نقشه آذربایجان خود را با نقشه کردستان بزرگ آینده روشن گردانند. این گونه که دو طرف ادعا دارند بر سر این نقشهها در حدود همدان بایست نبردهای خونین روی دهد.»
بنابراین به هیچ قیمت از همین امروز اجازه نخواهند داد و هر اتحادی را تنها برپایۀ اصل و اولویت پذیرش تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی بنا خواهند نمود و به پیش خواهند برد.
***
بخشی از فصلنامۀ تلاش شماره ۲۵ را در لینک زیر بخوانید!
http://bonyadhomayoun.com/pdf/Talash-25.pdf