اصل تجزیهناپذیر بودن حاکمیت و تقسیمپذیر بودن حکومت. معنی این اصل آن است که سرزمین ایران یکپارچه خواهد ماند و مردم ایران زیر یک قانون خواهند زیست و بیگانگان در ارتباطات خود با ایران با یک دولت سروکار خواهند داشت که نماینده همه ایران خواهد بود و زبان رسمی همه ایرانیان زبان ملی یعنی زبان فارسی خواهد بود. اما ایران از یک مرکز اداره نخواهد شد و استانها و شهرها و روستاهای ایران امور محلی خود را با ارگانهای انتخابی خود اداره خواهند کرد؛ و یک مجلس سنا با نمایندگان برابر از همه استانها در کنار مجلس ملی در قانونگزاری شریک خواهد بود.
بخشی از فصل سومِ کتابِ حزبی برای اکنون و آینده / داریوش همایون
اصل تجزیهناپذیر بودن حاکمیت و تقسیمپذیر بودن حکومت. معنی این اصل آن است که سرزمین ایران یکپارچه خواهد ماند و مردم ایران زیر یک قانون خواهند زیست و بیگانگان در ارتباطات خود با ایران با یک دولت سروکار خواهند داشت که نماینده همه ایران خواهد بود و زبان رسمی همه ایرانیان زبان ملی یعنی زبان فارسی خواهد بود. اما ایران از یک مرکز اداره نخواهد شد و استانها و شهرها و روستاهای ایران امور محلی خود را با ارگانهای انتخابی خود اداره خواهند کرد؛ و یک مجلس سنا با نمایندگان برابر از همه استانها در کنار مجلس ملی در قانونگزاری شریک خواهد بود.
ما طرح تمرکز زدائی یا حکومتهای محلی خود را بر سه اصل استوار کردهایم:
۱ ــ اصل یک کشور، یک ملت.
ایران چند ملیتی نیست. هیچ “ملتی” به زور به ایران نپیوسته است؛ کشوری است با اقوامی با زبانهای گوناگون و با پیروان مذهبهای گوناگون که از پگاه تاریخ با یکدیگر در آن زیستهاند و پشت به پشت هم این اندازه از نیاخاک را تا اینجا نگهداشتهاند و ما با هر وسیله و به هر بها دیگر اجازه نخواهیم داد از این کوچکتر شود. ایران در مرزهای کنونیاش هسته اصلی هر دولتی بوده که بر ایران فرمانروائی کرده است ـ از مادها تا امروز. نامش هم از دوهزار سال پیش همین بوده است. چنین کشوری را چند ملیتی نمیتوان نامید و در حالیکه بیشتر اقوام ایران هرکدام به نوبه خود گاه تا سدهها حکومت را در دست داشتهاند از ستم ملی یا قومی نیز نمیتوان سخن گفت.
۲ ــ اصل تجزیهناپذیر بودن حاکمیت و تقسیمپذیر بودن حکومت.
معنی این اصل آن است که سرزمین ایران یکپارچه خواهد ماند و مردم ایران زیر یک قانون خواهند زیست و بیگانگان در ارتباطات خود با ایران با یک دولت سروکار خواهند داشت که نماینده همه ایران خواهد بود و زبان رسمی همه ایرانیان زبان ملی یعنی زبان فارسی خواهد بود. اما ایران از یک مرکز اداره نخواهد شد و استانها و شهرها و روستاهای ایران امور محلی خود را با ارگانهای انتخابی خود اداره خواهند کرد؛ و یک مجلس سنا با نمایندگان برابر از همه استانها در کنار مجلس ملی در قانونگزاری شریک خواهد بود. در طرحهای توسعه به آنها که واپسماندهترند اولویت داده خواهد شد تا به بقیه برسند.
٣ ـ اصل حقوق فرهنگی و مدنی اقوام و مذاهب.
ما با پذیرفتن میثاقهای حقوق فرهنگی و مدنی پیوست اعلامیه جهانی حقوق بشر، همه گونه اختیار برای ایرانیان میشناسیم که به هر زبان که میخواهند آموزش ببینند و سخن بگویند و رسانههای همگانی داشته باشند؛ رسوم خود را نگهدارند و از هر مذهبی پیروی کنند. ما اقلیت قومی یا مذهبی در ایران نمیشناسیم زیرا هیچ حق ویژهای برای اکثریت، جز اکثریت رایدهندگان ـ آنهم به مدت معین و با حفظ حقوق اقلیت ـ قائل نیستیم. به نظر ما ماموران دولت حق ندارند در باره مذهب یا گروه قومی افراد پرسش کنند.
فدرالیسم برای کشوری با پیشینه دولت واحد مانند ایران یک راه حل مصنوعی است و یگانگی ملی را به خطر خواهد افکند. برای فدرال کردن ایران یکپارچه کنونی و همیشگی نخست میباید کشور را به مرزهای زبانی تجزیه کرد ــ از همان نخستین گام. آنگاه پس از جنگها و پاکشوئیها بر سر مرزهای “ملت”های تازه و با مداخله گروههای مسلح از کشورهای همزبان همسایه، اگر آن “ملت”ها در وضعی بودند که بخو اهند، حکومت فدرالی برپا کنند. (پس از آن همه برادر کشیها و کوچاندنها و راندنها چگونه ایران یوگوسلاوی نخواهد شد؟)