«

»

Print this نوشته

یادداشت سوم خطاب به خاتمی. بخش دوم / دکتر جواد طباطبایی

نظام حکومتی هیچ کشوری بنیان اصلی آن کشور نیست؛ نظام‌های حکومتی گذرا و کشور دائمی است. هر پیکاری برای اصلاحات و اجرای برنامه‌های متفاوت تنها در محدودۀ کشور ممکن است. این پیکار برای اصلاحات و اجرای برنامه‌های جدید را سیاست، به معنای مناسبات شهروندی در معنای دقیق آن می‌خوانند، در حالی‌که کوشش برای از میان بردن اساس کشور، یا تجزیۀ آن، اعلام جنگ داخلی است، یعنی بازگشت به وضع طبیعی! بدین سان، هر اقدام «سیاسی» که بخواهد بنیان تاریخی کشور را نابود کند، چنان‌که هدف غایی هواداران فدرالیسم، تجزبه‌طلبان تورکستانی، کوردستانی، عربستانی و… است، می‌تواند اعلام جنگ داخلی به شمار آید.

taba 17

یادداشت سوم خطاب به خاتمی. بخش دوم

دکتر جواد طباطبایی

بدیهی است که هیچ کشوری، یعنی مردمان آن، نمی‌تواند به بهانه‌های ترقی‌خواهی و پیشرو بودن اجازه دهد گروه‌هایی به عنوان مخالفان نظام حکومتی اساس آن را نابود کنند. نخستین وظیفۀ نهادهای هر کشوری دفاع از موجودیت آن است.

نظام حکومتی هیچ کشوری بنیان اصلی آن کشور نیست؛ نظام‌های حکومتی گذرا و کشور دائمی است. هر پیکاری برای اصلاحات و اجرای برنامه‌های متفاوت تنها در محدودۀ کشور ممکن است. این پیکار برای اصلاحات و اجرای برنامه‌های جدید را سیاست، به معنای مناسبات شهروندی در معنای دقیق آن می‌خوانند، در حالی‌که کوشش برای از میان بردن اساس کشور، یا تجزیۀ آن، اعلام جنگ داخلی است، یعنی بازگشت به وضع طبیعی! بدین سان، هر اقدام «سیاسی» که بخواهد بنیان تاریخی کشور را نابود کند، چنان‌که هدف غایی هواداران فدرالیسم، تجزبه‌طلبان تورکستانی، کوردستانی، عربستانی و… است، می‌تواند اعلام جنگ داخلی به شمار آید.

در سوی دیگر این صحنۀ شطرنج، نظام حکومتی هر کشوری قرار دارد که باید بتواند فضای مساعد گسترش مناسبات شهروندی و تأمین حقوق شهروندان را فراهم آورد تا گروه‌های سیاسی ملّی بتوانند برای مدیریت کشور به رقابت بپردازند. یکی از اساسی‌ترین دلایل رادیکال شدن نیروهای سیاسی در داخل و گرایش آن‌ها به نیروهای گریز از مرکز فقدان همین فضای مساعد است که دور باطل خشونت و رادیکال شدن را به دنبال می‌آورد. به نظر من، قانون اساسی ج.ا. تحت تأثیر افکار آشفتۀ ابوالحسن بنی‌صدر، در افق مفهوم «سلطۀ» جهانی نوشته شده و همین امر موجب شده است که حکومت‌های متوالی از امور داخلی غفلت داشته باشند.

فدرالیسم، در اصل، نظامی برای ایجاد قدرت مرکزی مقتدر برای انتقال بخش‌هایی آن قدرت به استان‌ها و ایالت‌هاست، در حالی‌که در کشوری که چنین قدرتی با نهادهای قانونی لازم آن وجود نداشته باشد، چنان‌که هواداران فدرالیسم کمابیش به دنبال آن هستند، هیچ نوع انتقال قدرتی ممکن نخواهد شد. در فقدان چنین قدرت مرکزی با نهادهای قانونی آن، هر انتقال قدرتی، چنان‌که مورد ایران دهه‌های اخیر نشان داده است، بازگشتی به نظام فئودالی خواهد. چنین نظام‌هایی برحسب معمول میان قدرت مرکزی خودکامه و نظام فئودالی در نوسان هستند. ایران، پیش از آن‌که به چنین اصلاحی در جهت انتقال قدرت به استان‌ها و ایالت‌ها بپردازد، نخست، باید چنان نظام قانونی استواری ایجاد کند که فروپاشی کشور در نظام فئودالی ممکن نباشد. تنها در چنین صورتی می‌توان به شیوۀ ادارۀ نامتمرکز فکر کرد.

‌ ‌

کانال اختصاصی نشر آثار و آراء جواد طباطبایی

@javadtabataba