نوشته حاضر که به گونهای گذرا به تبیین تاریخی نظریه انحطاط میپردازد. صورت تحریر یافته سخنان دکتر طباطبایی است. او در آثار دیگرش مانند: «زوال اندیشه سیاسی در ایران» درباره این موضوع مبسوطاً بحث کرده است.
بایگانی موضوعی: نوشتهها و گفتهها
من از این حیث ترکیب «تداوم درگسست» را برای توصیف نسبت سنت و اندیشه جدید در ایران به کار بردم که در تاریخ اندیشه در ایران، چنان که اشاره کردم، با بیاعتبار شدن تدریجی اندیشه سنتی، تجددخواهی در بیاعتنایی به مبانی اندیشه سنتی و اعراض از آن آغاز شد و از آنجا که پیوند با مبانی اندیشه سنتی یکسره گسیخته بود، رویکردی جدی به اندیشه جدید نمیتوانست امکان پذیر باشد. جنبش نوزایش در اروپا و مقدمات آن با مناقشهای بر افلاطون و ارسطو آغاز شد و این مناقشه ـ که راه نوزایش و گسست از اندیشه سنتی را هموار کرد ـ به دنبال «گسستی در تدوام» امکان پذیر شد، در حالی که در آغاز دوران جدید ایران، سنت اندیشه فلسفی، از فارابی و ابن سینا تا صدرالدین شیرازی، جز در محافل بسته سنتی، شناخته شده نبود و توجه به آن سنت نیز از محدوده تکرار برخی مسائلی که آنان مطرح کرده بودند، فراتر نمیرفت.
نخستین بار در تاریخ معاصر ایران است که نسلِ جدید آن در حسرت کربلاهای بسیار گذشته نیست، بلکه، «یک دست جام باده و یک دست زلف یار»، به میانۀ میدان آمده و آمادۀ دستافشانی است. آنچه در این پدیدار شدن نسل جدید شگفتانگیز است، و البته درافتادن با او را مشکل میکند، این است که ساحت جهانی و تجددخواه او مانع از بسط ساحت آگاهی ملّی او نشده است. نسل متفاوتی از ایرانی پا به میدان گذاشته است، از او شگفتیها پدید خواهد آمد؛ آنچه من میتوانم بگویم این است که از میدان بیرون نخواهد رفت!
سیاست خواجه ایرانی است نه اسلامی
خواجه نظامالملک که یکی از بزرگترین عالمان و امیران ایرانی است، اولین فردی است که در باب اندیشه ایرانشهری، وارد شده و با تفکیک نظامنامه شریعت از نظامنامه سیاست، طریق ایجاد دولت، بر اساس نظامنامههای سیاسی را تدوین کرده است. بررسیهای بنده نشان میدهد که خواجه نظام الملک طوسی، صرفاً یک کارگزار نبوده است؛ او با اینکه هم علوم روز را میدانسته و هم به علوم دینی؛ تسلط داشته و هم به شدت دیندار بوده؛ ولی زمانی که در باب سیاست صحبت میکند، از اسلام نمیگوید، بلکه از ایران میگوید.
ایرانیان بسیار زودتر از کشورهای اروپایی که دولتهای جدید را تأسیس کردند، به ملت تبدیل شده بودند اما ملت ایران در طول تاریخ گذشته خود نتوانست دولت خود را درست کند از همینرو پدیده و مفهوم دولت ایران به معنای جدید نسبت به ملت ایران، مفهومی متأخر است. شاید با تسامح بتوانیم ادعا کنیم که دولت جدید در ایران بعد از تأسیس مجلس اول مشروطه، به ویژه در دورۀ رضاشاه شکل گرفته است. زیرا اساس یک دولت ملی و کمابیش مجرد و انتزاعی به معنای جدیدی که اشاره کردیم در دورۀ رضاشاه تحقق پیدا کرده است.
انقلاب ایران به معنای دقیق کلمه انقلاب بود. یعنی باژگونگی و زیر و رو شدن، یعنی بازگشت به نظم اولیه، نظمی که قبل از انقلاب مشروطیت برقرار بود و ازاین جهت انقلاب ایران از تمامی انقلابهای دوران جدید: یعنی از انقلاب فرانسه تا زمان ما، که نظم نوینی را میخواستند ایجاد کنند، متمایز میشود. در پرتو حوادث اخیر میتوان گفت انقلاب ایران نقطۀ پایان کوشش هشتاد سالۀ دوران تجددخواهی در ایران بود. آنچه از زمان نهضت مشروطیت در جهت استقرار نظام اقتصادی ـ اجتماعی نوین و حیات سیاسیِ عرفی انجام شده بود یکسره درهم کوبیده شد.
من میدانم که جاهطلبی برخی از این بانوان مانند طاعون است که – به تعبیر زیبای یک رجل سیاسی ایتالیایی – تنها میتوان از آن فرار کرد. این یادداشت ناچیز را برای جوانان وطن مینویسم که بدانند کسانی که «آدمهای خندهدار» دست آنان را میگیرند و در دست مکرون میگذارند، شاید، هدفهایی را دنبال کنند که جوان ایرانی را از چاله درآورد و در چاه بیفکند!
یادداشتهایی که به تدریج از این پس به خوانندگان عرضه میکنم، چنانکه آرنت در عنوان فرعی کتاب میان گذشته و آینده آورده همچون «تمرینهای در اندیشۀ سیاسی» است. پیشتر نیز یادداشت دیگری دربارۀ لقلقۀ لسانی به نام «عمق راهبردی» منتشر کرده و گفته بودم که مسئولان ج.ا. در دام اهل ادب فرهنگستان افتاده و گمان کردهاند که میتوان با واژهها بازی و، جهت «پاسداشت پارسی»، برای هر واژهای معادلی درست کرد.
ایران، مانند همۀ کشورها، منافعی دارد و منطق تأمین همین منافع، و معیار این منافع، است که دوست را از دشمن تمیز میدهد و گرنه ما دوست و دشمن ابدی نداریم. بولتون و همفکران او به دنبال پیاده کردن نقشۀ خاورمیانۀ جدید هستند که یکی از مهمترین هدفهای آن نابودی ایران و تبدیل آن به چیزی شبیه به «ایرانستان» است. همۀ ایرانیان، اگر تنها یک هدف داشته باشند، آن هدف باید دفاع از ایران باشد، به قول میرزا ابوالقاسم قائممقام : «به مردی یا نامردی»! از همۀ قرائن موجود چنین برمیآید که این دفاع از ایران «به مردی» ممکن نخواهد شد. جای شگفتی است بولتون آبی به آسیاب مسئولان ایران میریزد که برخی از آنان نیز در مواردی چنین ادعاهایی دارند.
نخستین بار در تاریخ معاصر ایران است که نسلِ جدید آن در حسرت کربلاهای بسیار گذشته نیست، بلکه، «یک دست جام باده و یک دست زلف یار»، به میانۀ میدان آمده و آمادۀ دستافشانی است. آنچه در این پدیدار شدن نسل جدید شگفتانگیز است، و البته درافتادن با او را مشکل میکند، این است که ساحت جهانی و تجددخواه او مانع از بسط ساحت آگاهی ملّی او نشده است. نسل متفاوتی از ایرانی پا به میدان گذاشته است، از او شگفتیها پدید خواهد آمد؛ آنچه من میتوانم بگویم این است که از میدان بیرون نخواهد رفت!
کوشش برای تبدیل یکی از کهنترین ملّتها به امّتـ خلقها بزرگترین اشتباهی بود دو طیف مذهبی و ضد مذهبی انقلاب ۵۷ مرتکب شدند. همۀ وقایع روزهای اخیر – و ماهها و سالهای پیش از آن – دلیلی بر این تحول شگرف در کشور است که ملّت ایران انقلابی «ملّی» در انقلاب کردهاند و آن را پیش میبرند. این «انقلاب ملّی» تنها در ایران ممکن بود، و اینک که ممکن شده است پیش میرود.
اگر مشروطه از شریعت و مشروعه گرفته شده بود، و به معنای مطابقت قوانین دنیوی با شرع الهی بود، پس، دعوای طرفداران مشروعه و هواداران مشروطه سر چه بود؟ تاریخنویس و مترجم وطنی ما نیز مثل همه چیزمان است. این هر دو از همان آسیب های بی شعوری، بیسوادی و حقه بازی رنج می برند. اینان دست در دست هم، با اهدافی که هنوز همۀ ابعاد آن روشن نشده، تاریخ جعل می کنند تا بتوانند از نمدِ تاریخ کشوری کلنگی کلاهی برای خود بدوزند. ملتی که دانشگاه آن نتواند تاریخ خود را بنویسد دلالان انترناسیونال ورشکسته برایش تاریخ می نویسند و با این تاریخنویسی انتقام شکست خود را از کشوری می گیرند که رفقای آبراهامیان نتوانستند آن را دست بسته تحویل کشور شوراها بدهند.
سبب اینکه اینک به انتشار این دفتر دلیر شدهام این است که تاریخ و فلسفۀ حقوق بحثی مغفول در نظام دانشگاهی ایران است و تا کنون هیچ نوشتهای از استادان دانشگاه مادر در این باره صادر نشده است که، نمیگویم بتواند حقِّ مطلب را ادا کند، بلکه طرحی از این بحث را عرضه کرده باشد. این دفتر همچون تکملهای بر رسالۀ مفصلی است که با عنوان قدیم و جدید در فلسفۀ حقوق به دست خواننده خواهد رسید که تدوین نهایی آن نیز تاکنون به عهدۀ تعویق افتاده است. این دفتر اخیر بحثی در فلسفۀ حقوق در ایران در تحول آن از قدیم به جدید است.