از نظر ایرانیان، حضور هر نیروی نظامی بیگانه در خاک ایران، تنها و تنها، نشانۀ نقض حاکمیت ملی و زیرپا گذاشتن استقلال کشور است و این ملت چنین سرافکندگی بزرگی را برنمیتابد.
سپاه مزدور بیگانه در خاک ایران
از نظر ایرانیان، حضور هر نیروی نظامی بیگانه در خاک ایران، تنها و تنها، نشانۀ نقض حاکمیت ملی و زیرپا گذاشتن استقلال کشور است و این ملت چنین سرافکندگی بزرگی را برنمیتابد. فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که دیریست عدم تعهد و بیاعتقادی خویش را به حفظ امنیت مرزهای کشور و نگاهبانی از مصالح ملت ایران، نشان داده و در هر گام به نمایش گذاشته و بارها نیز به زبان جاری کردهاند، در آگاهی کامل نسبت به عدم مشروعیت خویش در میان مردم ایران و در هراس نسبت به خشم و بیزاری آنان، که صحنههایی از توفندگی این خشم و بیزاری از فرماندهان سپاه را در میان مردم مصیبتزده و سیلزدگان بیخانمان را به چشم خود مشاهده کردند، امروز در وحشت از این خشم، نیروهای مزدور بیگانه و گروهای شبهنظامی دستپروردۀ خویش را، با عناوینی نظیر حشدالشعبی، گروه فاطمیون یا هر عنوان مشمئزکنندۀ دیگری، از مرزهای کشور عبور داده و در داخل ایران مستقر نمودهاند، تا چنانچه آن خشم یکپارچه بپاخیزد در سرکوب خشونتبار و خونین ملت ایران دمی تعلل نکنند. فرماندهان سپاه پاسداران از همراهی بدنۀ سپاه و بسیج، در سرکوب ملت ایران ناامیدند و بنا به تجربهای که خود به عنوان نیروی مزدور در سوریه و عراق کسب کردهاند؛ در عمل آموختهاند که بیگانگان خونینتر و بیرحمتر سرکوب میکنند. آنها دیدهاند که طمع تاراج دیگری و ولع غنائم مادی و ناموسی جنگی او، هر ملاحظۀ انسانی را کور میکند. فرماندهی سپاه تجربههای عملی بسیاری در این زمینهها کسب کرده و خود دهههاییست که در سازماندهی و در رأس چنین اقداماتی، در سرزمینهای بیگانه، نقش اساسی داشته است.
طرح این اقدام شنیع و بیشرمانۀ فرماندهان سپاه و خاصه فرماندۀ سپاه قدس، که پیشتر از زبان آخوندی سپاهی در اخطار به مردم ایران و سرکوب آنان، به منظور دفاع از انقلاب اسلامی، اعلام شده بود، به عمد و آگاهانه، در بدترین و اسفبارترین موقعیت و وضعیتی صورت تحقق بخود گرفت و «عملیاتی» شد که مردم کشور سخت درگیر مصیبتهای ناشی از سیل خانمانبرانداز بوده و دستشان از امکان برای ایستادگی و مقاومت کوتاه. رنج بزرگ ناشی از سانحهای طبیعی، بیتوش و توان مردمی که سالهاست به دست رژیم «خود» و بدست فرماندهان سپاه و در راه خدمت به ایدئولوژی و در تحقق اهداف ماجراجویانه و ضد منافع کشور، همۀ هستی و ثروتشان به تاراج رفته است، از یکسو و تحمیل بار حقارت این بیشرمانهترین و حقارتبارترین اقدام در تاریخ کشور، اینک بر سنگینی بار رژیم سراسر فساد و تباهی اسلامی، بر گردۀ ملت ایران افزوده شده است. کشور و ملت ایران یا زیر سنگینی این بار از دست خواهد رفت و دیگر کمر راست نخواهد کرد یا ملت اجازه نخواهد داد و کیقر این عمل خائنانه را خواهد داد. آنچه، اما، در این میان مسلم است اینکه، اگر ایران و ایرانی بماند، که ملت ایران بارها نشان داده است، از عهدۀ مصیبتها و بارهای سنگین تاریخ خود برآمده و مانده است، اما این اقدام به عنوان اوج خیانتی با عواقب بسیار شوم علیه کشور و ملت ایران و به نشانۀ بیوطنی سران این رژیم و فرماندهان سپاه پاسدارش در حافظه تاریخی این ملت حک شده و باقی خواهد ماند. آقای قاسم سلیمانی، فرماندۀ سپاه قدس، که دروازۀ ایران را به روی مزدوران بیگانه گشود، و در تمجید و ستایش فرماندۀ ارشد گروه حشدالشعبی، ابومهدی المهندس، سخن گفت و با گستاخی تمام و بیاعتنا به خنجری که از پشت بر پیکر مردم ایران نشانده و جراحتی که بر روح و روان این ملت وارد کرده است، با وقاحت از اقدام خود دفاع نمود، باید بداند؛ پاسدار سلیمانی باید بداند که؛ سخن این فرماندۀ مزدور عراقی که گفت: «با تعدادی از نیروهای حشدالشعبی به خوزستان آمده و نیروهای ما ـ یعنی نیروهای شبهنظامی عراقی ـ در خوزستان مستقر شدهاند» با زهر خشم ناشی از حس تحقیرشدگی در حافظۀ این ملت نوشته و ثبت شده و داغ ننگی ابدی خواهد بود، بر پیشانی سلیمانی و سایر فرماندهان سپاه.