«

»

Print this نوشته

مذاکرات با نمایندگان انگلیس / محمدعلی فروغی

در باب  عراق و سرپرستی خودشان می‌گفت «در مورد امور داخلی، ما حتی الامکان می‌خواهیم زحمت و خسارت و مسئولیت امور داخلی عراقی‌ها را بر عهدۀ خودشان بگذاریم و فقط مراقب امور خارجی آنها باشیم. قوای انگلیس تماماً از عراق می‌روند و فقط قوای هوایی نگه می‌داریم».

foroughi1

مذاکرات با نمایندگان انگلیس

محمدعلی فروغی

شنبۀ ۲۲ و یکشنبه ۲۳* با مستر ناکس انگلیسی دید و بازدید شد از مذاکرات او که باید بخاطر داشت اینست:

راجع به کردستان می‌گفت «ما برای کردهای عراق چاره ندیدیم جز این که خودشان را به کارهای خودشان واداریم و اجازه بدهیم که زبان خودشان را معمول بدارند و البته این سیاست کردها را اهمیّتی می‌دهد که برای همسایگان آنها مطلوب نیست». و می‌پرسید «آیا ممکن می‌دانید که ایران و ترک و عراق یک سیاست مشترک در باب اکراد اختیار کنند». پرسید: «در قضایای اخیر بین ایران و ترکیه سفیر شوروی چه می‌کرد و چه می‎‌گفت». گفتم «چنین دیدم که روس‌ها مایلند ایران و ترک با هم دوست باشند.

گفت «یقین از جهت آنست که می‌ترسند اگر با هم نفاق داشته باشند یکی مایل و متکی به روس شود و دیگری به انگلیس».

در خصوص تعیین سرحد بین عراق و ترک می‌گفت «مشغول تحدید هستیم و عن قریب به محلی که سرحد مشترک ایران و عراق و ترک می‌شود خواهیم رسید».

در باب  عراق و سرپرستی خودشان می‌گفت «در مورد امور داخلی، ما حتی الامکان می‌خواهیم زحمت و خسارت و مسئولیت امور داخلی عراقی‌ها را بر عهدۀ خودشان بگذاریم و فقط مراقب امور خارجی آنها باشیم. قوای انگلیس تماماً از عراق می‌روند و فقط قوای هوایی نگه می‌داریم». و می‌گفت «از اطلاعات که اینجا به ما می‌رسد آنچه به نظر من برجسته است بدی روابط ایران و عراق است».

در خصوص روسیه و کلیۀ اوضاع دنیا می‌گفت «البته بر حسب قاعده روسیه تدریجاً عاقل می‌شود و بقیۀ اروپا هم تدریجاً به طرف چپ می‌رود و عاقبت تا سی چهل سال دیگر به هم می‌رسند. امپریالیسم روس را معتقد بود که باز ظاهر خواهد شد چنان که هنوز فکر داشتن اسلامبول از کلّه‌ها بیرون نرفته است. پس اگر اروپاییان همواره مثل حالا با هم در کشمکش باشند، آن امپرالیسم روس متوجه اروپا خواهد بود والّا متوجه مشرق می‌شود و امروز هیچکس از اروپاییان خیال تعرّض به روسیه ندارد و اگر مجبور شوند فقط جدال دفاعی خواهد بود».

به مناسبت کمونیسم روسیه یاد از ظهور عیسویت که آن نیز نوعی از کمونیسم بود کرد، و این که ابتدا بندگان و یهودیان را تعقیب کردند و بعد کم کم مخصوصاً به واسطۀ نفوذ زن‌ها نشر و بسط پیدا کرد و سایرین هم به آن متوجه شدند. کمونیسم رفت و عیسویت ماند و عیسویت چیز دیگر شد حالا راجع به جنبش کنونی همانطور خواهد شد…

منبع: مقالات محمدعلی فروغی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*ـ ماه و سال معلوم نیست. این یادداشت در آنکارا نوشته شده ظاهراً سال ۱۳۰۷ شمسی.