«

»

Print this نوشته

وظیفه گروه مخالف / داریوش همایون / ۱۶ خرداد ۱۳۴۱ / روزنامه اطلاعات

‌‌

در یک جامعۀ سالم کار گروه مخالف تنها عیبجوئی و مبارزه‌طلبی نیست. بیش از هر چیز عمل مثبت است. آماده کردن نیروهای اجتماعی است برای انجام کارهای بزرگتر و بهتر برای بالا بردن سطح حکومت و اداره و رهبری سیاسی.  ‌

591019_Rbpkbwzr

وظیفه گروه مخالف

۱۶ خرداد ۱۳۴۱ / روزنامه اطلاعات

 داریوش همایون

در کشوری که تصویر سیاسی روشنی ندارد نقش گروه‌های مخالف کم اهمیت‌تر از خود حکومت نیست. گروه‌های مخالف در رتبه اول باید مفهوم درستی از علت وجودی خود داشته باشند. تنها در آن صورت است که می‌توانند بحال کشور مفید واقع شوند.

پیش از هر چیز باید این نکته را دریافت که کار گروه مخالف (اپوزیسیون) تنها مخالفت نیست. چنین نیست که هر کار حکومت لزوماً باید با انتقاد سخت و حملات گروه مخالف روبرو شود.

گروه مخالف اساساً یک حکومت جانشین است. دستگاهی است با برنامه عمل معین و حساب شده، با کادر آماده که در هر لحظه می‌تواند حکومت خود را تشکیل دهد و از صورت مخالف درآید و به حکومت تبدیل شود.

در یک جامعۀ سالم کار گروه مخالف تنها عیبجوئی و مبارزه‌طلبی نیست. بیش از هر چیز عمل مثبت است. آماده کردن نیروهای اجتماعی است برای انجام کارهای بزرگتر و بهتر برای بالا بردن سطح حکومت و اداره و رهبری سیاسی.

شک نیست که حتی در فاسد‌ترین و بی‌لیاقت‌ترین دستگاه‌های سیاسی نیز سرانجام زمانی می‌رسد که امواج بالا گیرندۀ بحران اقتصادی و سیاسی و اجتماعی انجام اصلاحاتی را ناگزیر می‌سازد و حکومت‌هائی را روی کار می‌آورد که با گذشتگان خود تفاوت محسوس دارند و تا آن حد که در قدرتشان است در راه اصلاحات می‌کوشند.

ما خود چنین جریانی را شاهدیم و تجربه می‌کنیم. در این اوضاع احوال نقش گروه مخالفی که از پشتیبانی عمومی مردم برخوردار است چه می‌تواند باشد؟ اینجاست که بسیاری تصورات غلط ممکن است مانع سیر طبیعی و سالم حوادث گردد.

یکی از این تصورات‌‌ همان اشتباهی است که ممکن است در بارۀ وظیفۀ گروه مخالف بشود. و آن را به راهی بیندازد که بجای تنظیم برنامه و آماده کردن کادر‌های خود تنها به ابراز مخالفت قناعت کند.

خود این تصور غلط ناشی از یک ترس پنهانی است. ترس از اینکه مبادا حکومت اصلاح طلب ـ با همۀ کم و کاستی‌های خود ـ کارهای بزرگ از پیش ببرد و دیگر مجالی برای گروه مخالف ملی نگذارد. در این مورد احساسات رهبران گروه مخالف را می‌توان به وضع اسکندر هم‌مانند کرد که از شنیدن خبر فتوحات فیلیپ، پدرش، می‌گریست و می‌گفت او دیگر جائی برای من نمی‌گذارد.

ولی همانگونه که اسکندر پس از فیلیپ دنیائی به مراتب گسترده‌تر در برابر خود یافت، گروه مخالف نیز متوجه خواهد شد که حتی بزرگ‌ترین اصلاحات نیز برای کشور کافی نیست و هیچگاه کارهای خوب و لازم به پایان نمی‌رسد. امر حکومت و رهبری سیاسی دائما نیاز به بهبود و بالا رفتن دارد و مبارزۀ سازندۀ گروه مخالف هرگز پایان نخواهد یافت.

و از یک اشتیاه دیگر نیز باید پرهیز کرد. در کشوری که عملا گام بلندی در طریق پیشرفت و ساختمان اجتماعی برنداشته انجام کار مهم است نه انجام دهندۀ آن. حتی اگر اصلاح‌طلبان بد‌ترین سوابق را داشته باشند باز نتیجه فعالیت آن‌ها مغتنم خواهد بود.

 وضع اینگونه کشور‌ها، چنانکه ما خود احساس می‌کنیم، یاس‌آور‌تر از آنست که بتوانند از کمترین عمل اصلاحی چشم بپوشند، یا کوچک‌ترین اشتباه را تحمل کنند.

مبارزه با حکومت وظیفه مشروع و ملی هر گروه مخالف میهن پرستی است. اما چگونگی این مبارزه و منظور از آن اهمیت حیاتی در سرنوشت ملت دارد.

اگر قرار نیست که کشور به جائی برسد که جز دیکتاتوری راست یا چپ چاره‌ای نداشته باشد، گروه مخالف می‌تواند همانقدر تاثیر داشته باشد که حکومت.

ما بار‌ها مردان و گروه‌هائی را دیده‌ایم که سال‌ها به خاطر در دست گرفتن قدرت مبارزه کرده‌اند اما درست در همان لحظه دریافته‌اند که نه می‌دانند چه باید بکنند و نه برای هرکار کوچک و بزرگ مرد و زنی را آماده داشته‌اند.

تنها با نیت‌های خوب یا درستکاری و میهن پرستی نمی‌توان ملتی را نجات داد. بهمان انداره وجود برنامۀ عمل و کادرهای تربیت شده اهمیت دارد. و برای این کار گروه مخالف به زمان و فرصت نیازمند است. این فرصت اکنون کم و بیش مهیا است. چه بهتر که از آن برای ایجاد یک حکومت توانای آینده استفاده شود. حکومتی که مورد پشتیبانی اکثریت مردم قرار داشته باشد و دقیقا بداند که با هر مسئله چگونه باید روبرو شود.