«

»

Print this نوشته

مرشد ولى اله ترابى، پدر نقالى ایران، شنبه دوازدهم مرداد، در تهران درگذشت

‌مرشد ولى اله ترابى، پدر نقالى ایران، شنبه دوازدهم مرداد، در سن هفتاد و هفت سالگی، در تهران درگذشت‌

«همه خاک دارند بالین و خشت

خُنُک آن که جز تخم نیکی نکِشت» فردوسی

مرشد ولى اله ترابى، پدر نقالى ایران، شنبه دوازدهم مرداد، در سن هفتاد و هفت سالگی، در تهران درگذشت…

‍‌

«مرشد ترابی قربانی دوران مدرنیزمی شد که …»*

هادی آفریده، کارگردان مستند «نقل گردآفرید»

‌‌Morshed Torabi

‌وقتی خبر درگذشت مرشد ولی‌الله ترابی را شنیدم همان حسی به سراغم آمد که برای محمود استاد محمد، سعدی افشار و نعمت‌الله گرجی و خیلی‌های دیگر داشتم. این هنرمندان بزرگ که ارزشمندی‌شان شاید از ستون‌های تخت جمشید هم بالاتر است در تنهایی و انزوا از دنیا می‌روند و افسوس که از این افراد کمترین سند تصویری ثبت و مستند شده است.

هر وقت مفاخری از فرهنگ و هنر، علم و دانش این سرزمین چهره بر خاک می‌کشد، حس می‌کنم مغول‌ها کتابخانه‌ای را به آتش کشیده‌اند و این آتش من را نیز می‌سوزاند. به دلیل همکاری که برای ساخت مستند «نقل گرد آفرید» با مرشد ترابی داشتم چندسالی پی گیر اجراهای این نقال چیره دست بودم و شاهد بودم که چگونه با کهولت سن و بیماری به سختی زندگی می‌کرد وعلی رغم درخواست‌های مکرری که برای ساخت مستند مستقلی از زندگی مرشد ولی‌الله ترابی و چند هم نسل دیگر او داشتم، مراکز و سازمان‌های متولی سینمای مستند اهمیت این افراد را درک نکردن و با مرگ مرشد ترابی می‌توان با اطمینان گفت پرونده نقالی مکتب تهران برای همیشه بسته شده است.

در هر صورت فیلم «نقل گردآفرید» این شانس را داشت تا گوشه‌ای از خانه‌نشینی و زندگی رو به زوال این هنرمند بزرگ را در دوران بازنشستگی وی ثبت کند و تلاشی بود برای ارج نهادن به مقام این افراد فرهیخته که در جهت ارتقای فرهنگی جامعه گام بر می‌دارند.

مرشد ترابی قطعا آخرین بازمانده از نقالان برجسته مکتب نقالی تهران بود و نزد نقالان برجسته‌ای چون حاج حسین بابای مشگین، بچه مرشدی کرده و با استعداد ذاتی و حفظیات قوی خود توانسته بود جایگاه ویژه برای خود به دست بیاورد.

مرشد ترابی قربانی دورانی مدرنیزمی‌شد که به شکل افراطی برای به دست آوردن مظاهر مدرنیته و تجدد خواهی شهری هر پدیده اصیلی را بی‌اندیشه حذف و نابود می‌کرد و با فراگیر شدن رسانه‌های ویدئویی و دیجیتالی زوال صنف نمایشگران سنتی اینگونه شتاب گرفت.

مرشد ترابی از جمله نقالان سر و ته مُهری بود که با تسلط کامل بر کتب مَرجع ، کتب دینی ادیان اللهی و دیگر کتب ملی ایرانی همچون شاهنامه فردوسی، مثنوی معنوی، دیوان شعرای نامدار ایران و با بهره‌گیری از گنجینه قصص فارسی طومارهای نقالی‌اش را می‌نوشت و به دلیل آشنایی عمیق بر مخاطبین کوچه و بازار می‌توانست قصه‌های کهن را با شرایط روز جامعه همراه و روایت کند. یکی از بی‌نظیرترین نقالان در بداهه‌گوی بود و قدرت منحصربفردی در کنترل تماشاگران داشت. بیان مسلط و تمرین دیده او که به دلیل حضور در تعزیه و شناخت ردیف‌های آوازی موسیقی ایرانی تعلیم دیده بود و استفاده حرفه‌ای وی از حنجره از ویژگی‌های بیانی ترابی بود.

در میان اندک نقالان شاهنامه که در این دوران وجود دارند، ترابی با وجود کهولت سن و بیماری همیشه چاوک و بسیار مسلط بر بدن و بیان بر روی صحنه حاضر می‌شد و حرکت‌های نقالی او کاملا ابداعی ، منحصر بفرد و حیرت‌آور بود.

در ناخودآگاه‌اش بر روی صحنه به مانند یک کارگردان مسلط سینما رویدادها را دکوپاژ و طراحی می‌کرد و با توجه به مخاطبینی که داشت درام قصه را تغییر می‌داد و می‌کوشید هر اجرایش متفاوت‌تر از اجرای گذشته باشد.

با تاسف مجدد به دلیل درگذشت این نقال شاهنامه و با افسوس فراوان به دلیل مرگ همیشگی مکتب نقالی تهران و هزاران هزار افسوس دیگر که با کم‌توجهی و عدم حمایت از جریان‌های مستندسازی فرهنگی، برای ثبت این افراد برجسته که ذخایر فرهنگی و تاریخی این سرزمین هستند با ناامیدی باید گفت: متاسفانه امروز آرشیوهایمان خالی از زنان و مردان برجسته‌ای چون مرشد ولی الله ترابی است و به دلیل عدم حمایت از مستندسازی پرتره از شخصیتهای برجسته کمترین سند تاریخی و فرهنگی در این دوران ثبت و ضبط شده است. و اگربه زودی یک جریان فرهنگی در سازمان‌ها، وزارت‌خانه‌ها و صدا و سیما به یاری مستندسازان بشتابد می‌توان کمی امید داشت اندک بازماندگان مفاخر این سرزمین حداقل تصویری از خودشان به یاددگار ثبت کنند و برای آیندگان به یادگار بگذارند.»

*برگرفته از سامانه خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا