بایگانی موضوعی: در جستجوی پاسخ

انتخابات و نقش‌های متفاوت مخالفان درون و بیرون

بخش ۶

            سیاست و احزاب

انتخابات و نقش‌های متفاوت مخالفان درون و بیرون

 ‌

ــ چند هفته‌ای هنوز به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باقی است. شاید از نظر زمانی چند هفته چندان طولانی نباشد، اما با توجه به التهاب و کشاکش درونی جناح‌ها و دسته‌بندی‌های مختلف رژیم، هنوز تا بازی نهائی ممکن است تغییراتی، از جمله تغییر در کاندیدا‌ها، پیش آید. شما بار‌ها در نوشته‌ها و گفته‌های خود روی این نکته تکیه کرده‌اید که انتخابات در ایران بی‌اهمیت و شرکت مردم در آن بی‌معنا نیست. آیا اهمیت و معنائی که مورد نظرتان است، به اینکه چه کسی انتخاب شود، بستگی دارد یا به میزان شرکت مردم و تعداد آرائی که به صندوق ریخته می‌شوند؟

 ‌

داریوش همایون ــ از هنگامی‌که نام و گرایش فکری نامزدان ریاست جمهوری چنان جایگاهی یافت که نظر توده رای دهنده را به خود گرفت هر دو ملاحظه اهمیت داشته‌اند. از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶/ ۱۹۹۷ زیر تاثیر عوامل بیرونی و به ویژه درونی، انتخابات در جمهوری اسلامی‌معنائی پیدا کرد که دامن رژیم را گرفته است و‌‌ رها نمی‌کند. از سوئی حساسیت سران رژیم به در صد شرکت کنندگان بیشتر شده و از سوئی نظر رای‌دهندگان به نامزد‌های انتخاباتی‌گاه به حدود تعیین کننده رسیده است ــ مانند انتخابات ریاست جمهوری‌‌ همان سال. اهمیت نسبی این دو عامل بستگی به اوضاع و احوال دارد. از ۱۸ تیر که جنبش دوم خرداد سقوط آزاد خود را آغاز کرد، برای عموم مردم شمار رای‌دهندگان معنای سیاسی بالا تری داشته است. مردم نظر خود را با رای ندادن، ابراز و آمار‌های رژیم را کم اعتبار‌تر کرده‌اند. این بار انتخابات اساسا بر گرد احمدی‌نژاد می‌گردد. آن‌ها که رای خواهند داد بیشتر برای جلوگیری از او خواهد بود. در نتیجه نام نامزد انتخاباتی است که بیشترین اهمیت را یافته است. موضوع برای اکثریت کسانی که رای خواهند داد این نیست که رژیم چه بهره برداری از شمار رای‌دهندگان خواهد کرد؛ موضوع این است که ‌این خرابکاری همه سویه چهار سال دیگر ادامه داشته باشد یا نه.

 ‌

ــ در چند انتخابات گذشته رژیم برای نشان دادن مشروعیت خود به تعداد آرای بالای ۶۰ در صد نیاز داشت و به هر صورتی آن را تأمین نمود. تضمین بقای حکومت اسلامی ‌نیز هدف همه جناح‌های حاضر در حکومت است. پس این همه کشمکش درونی برای چیست؟ چه کسی در برابر چه کسی قرار دارد؟

 ‌

داریوش همایون ــ این بار نیز بسیجیان ایثار‌گر با آمادگی برای چند بار رای دادن و خود را بجای مردگان گذاشتن (با چند میلیون شناسنامه‌های مردگان که در دست دارند) نخواهند گذاشت آمار پائین بیفتد. ولی کشمکش انتخاباتی جدی است. رژیم اسلامی ‌یک دیکتاتوری توتالیتر یکدست نیست که هر چه رهبر (مانند کره شمالی) یا گروه کوچک رهبری (مانند چین یا سوریه) بخواهد بشود. مراکز قدرتی هستند که با هم سخت در رقابتند به ویژه سپاه پاسداران و آخوند‌های نسل اول رهبری انقلاب که خامنه‌ای ناگزیر از بازی کردن میان آنهاست. فرماندهان پاسداران در احمدی‌نژاد «آدم» خود را دارند که هرچه می‌خواهند به آن‌ها می‌دهد. آخوند‌های رهبری کسی را می‌خواهند که احمدی‌نژاد را شکست بدهد ولی مانند خاتمی ‌به نیرو‌های دیگری در جامعه میدان ندهد. آن‌ها به نظر می‌رسد در موسوی که از پستوی بیست ساله بیرون کشیده شده است «آدم» خود را یافته‌اند.

خود اینکه کسی را بیابند که بتواند احمدی‌نژاد را شکست دهد ــ و این موضوعی است که پیوسته در گفته‌ها و نوشته‌ها تکرار می‌شود معنای این انتخابات را می‌رساند. با همه فرمایشی بودن انتخابات، هیچ چیز قطعی نیست.

 ‌

ــ آیا این انتخابات دارای موضوع و مشکلی محوری است که سیاست‌ها و روش‌های مختلف احتمالی کاندیدا‌ها بتواند در حل آن یا پیچیده‌تر شدن آن تأثیر داشته باشد؟

 ‌

داریوش همایون ــ مانند همه رژیم‌هائی که در بحران می‌افتند در جمهوری اسلامی ‌نیز هر مدعی قدرتی چاره جوئی‌های خود را دارد. مسئله محوری این انتخابات بیرون آوردن رژیم اسلامی ‌از دو بحران عمده‌ای است که احمدی‌نژاد به هر دو دامن زد: بحران اقتصادی و بحران اتمی ‌ــ در واقع رابطه با امریکا. مردم با حکومت گرفتاری‌های دیگری هم دارند ولی در محافل بالای رژیم این دو مسئله را دارای اهمیت حیاتی می‌دانند و یک نبرد سیاسی واقعی برسر راه حل‌ها در گرفته است.

 ‌

ــ امـید به آمـدن کاندیدائی که از عـهده کنار زدن احمدی‌نژاد برآیـد و قدرت و اختـیار حل بحران بین‌المللی ایران را داشته باشد، که از زاویه حفظ امنیت ملی به انتخابات می‌نگرد، مسئله حفظ رژیم و یاری دادن به بقا و تأمین پایه‌های مشروعیت آن را پیش می‌آورد. نظر شما در این باره چیست؟

 ‌

داریوش همایون ــ مردمی‌که تن به چنین حکومتی می‌دهند می‌باید یکی شدن سرنوشت خود را با آن بپذیرند. ما هر چه بخواهیم، این جمهوری اسلامی ‌است که بر سرتاسر هستی‌مان به درجاتی تاثیر می‌گذارد. از جمله نگهداری کشورمان که حکومتش به دست چنین عناصری است. ما نمی‌توانیم ویرانی ایران را به بهای از میان رفتن رژیم اسلامی‌ بخواهیم. مشروعیت و ماندگاری رژیم در برابر نگهداری ایران یکپارچه اهمیتی ندارد. جمهوری اسلامی ‌مشکل وجودی دارد و هر چه بشود، دست کم در صورت آخوندی و ایدئولوژیک خود محکوم به فناست. نگهداری ایران به عنوان یک کشور یک ملت در هر شرایطی مسلم نیست. ما باید اولویت‌های خود را بشناسیم.

 ‌

ــ هدف دیگر از شرکت در انتخابات دامن زدن هر چه بیشتر به بحران درونی رژیم و جدال قدرت میان اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان و در نتیجه آن سست‌تر شدن پایه رهبری و ولی فقیه است. نگاهی که امیدوار است بند سختگیری‌ها و سرکوب هم تا حدودی سست شود و راه تدریجی قدرت گیری نهادهای مدنی و مبارزات اجتماعی را هموار کند. در برابر این انتظار، بر روی واقعیت‌های سرکوب، ارعاب دائمی ‌از سوی رژیم انگشت گذاشته می‌شود و اینکه ادامه جدال درونی حکومت خطر توقف کار‌ها و نظام اداره کشور و افزایش ناامنی‌های درونی را در بر دارد که بی‌تردید مخاطرات خود را دارد. به عبارت دیگر بحران از وجود خود رژیم برمی‌خیزد. آمدن این یا آن جناح فرقی در اصل قضیه ندارد.

 ‌

داریوش همایون ــ همه ‌این‌ها درست است. در جمهوری اسلامی ‌هیچ دگرگونی ژرفی نمی‌توان انتظار داشت. اما درجات و کمیت‌ها نیز اهمیت خود را دارند. برای ما در بیرون چنین نیست ولی برای مردم در ایران چند در صد تورم بالا‌تر یا پائین‌تر فرق می‌کند. افزایش کشمکش‌های درونی رژیم و توقف کار‌ها مخاطرات خود را دارد ولی نه به آن اندازه که موجودیت ما را تهدید کند. از سوی دیگر مبارزه با رژیمی‌ درمانده و پاره پاره از درون آسان‌تر است و به مردم فرصت‌های بیشتری می‌دهد. انتخابات پیشین ریاست جمهوری نشان داد که اثر آمدن این یا آن جناح تا ویرانی یادگار‌های تاریخی ما نیز می‌کشد.

 ‌

ــ نگاه دیگر، شرکت در انتخابات، دادن کاندیدای مستقل و طرح خواست‌هائی است که از ظرفیت ساختار سیاسی و قانونی حکومت اسلامی‌ خارج است. مهم‌ترین نکته نهفته در چنین نظری، از دست ننهادن ابزار انتخابات و طرح خواست انتخابات آزاد و رعایت حقوق مردم است. به نظر نمی‌رسد، چنین تلاش‌هائی تأثیری در روند کنترل شده انتخابات داشته باشند؟ تأثیر آن کجاست؟

 ‌

همایون ــ در بیرون چنین تاکتیک‌های بی‌اثری تنها به درد کسانی می‌خورد که می‌خواهند مشغول باشند و کاری بکنند. در درون نیز هیچ سودمندی در معرفی کاندیدائی که در میان هزاران تن دیگر رد خواهد شد نمی‌توان یافت. مردمی ‌که سه چهار هزار نفرشان خود را نامزد ریاست جمهوری می‌کنند، از دختر هژده نوزده ساله که برنامه‌اش هر چه خدا بخواهد است تا جاهل سر گذر که تنها چند آیه قرآن بلد شده، مبارزه درست را نیز مبتذل کرده‌اند. در نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی ‌اگر قصد بهره‌برداری به منظور رعایت حقوق مردم باشد تنها راه، بازی کردن از درون سیستم است، که به کار مبارزان درون می‌آید و بازی ما نیست.

 ‌

ــ شما به‌‌ همان میزان که در داخل شرکت مردم را بی‌اهمیت نمی‌دانید، شرکت «ما» را در این انتخابات بی‌معنا می‌نامید. نخست اینکه منظور از این «ما» چه کسانی هستند؟ بعد هم چنین موضعی تناقض گیج کننده و بلاتکلیفی در عمل را با خود آورده است.

 ‌

داریوش همایون ــ منظور از ما در اینجا بیرونیان است. شرکت ما در انتخابات به معنای این است که گریختگان از رژیم در برابر کنسولگری‌های جمهوری اسلامی ‌برای رای دادن صف بکشند یا در شهر‌های اروپا و آمریکا نامزدیشان را اعلام کنند. در همه پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ‌در ۱۳۵۸/ ۱۹۷۹ چنان صحنه‌های مایه شرمساری اجتماع ایرانی و شگفتی مردم کشور‌های میزبان به فراوانی دیده شد. در انتخابات دوازده ساله گذشته نیز ایرانیان فراوانی در بیرون رای داده‌اند و لابد برای آزادی و حقوق مرم مبارزه می‌کنند. اعلام پشتیبانی از کاندیدا‌های ریاست جمهوری نیز از بیرون معنی ندارد مگر آنکه با رای دادن و تکرار آن صحنه‌ها همراه باشد.

من اشکالی در تفاوت گذاشتن میان استراتژی مشخص و سرگردانی هر روزه در میان تاکتیک‌های نسنجیده نمی‌بینم.

ــ به نظر می‌رسد تفکیک رفتاری نیروهای بیرون و درون یکی از پایه‌های فکری موضع فوق است و اینکه تبعیدیان خارج امکان آزادی و فراغت از «پویش قدرت» را که در ذات هر انتخاباتی است، برای خود حفظ کنند. اما به نظر می‌رسد این دیدگاه شما در بیرون در اقلیت محض است. شاید به این دلیل که اولاً چنین تفکیکی دیگر چندان واقعی نیست یا کمتر کسانی حاضر به چنین تفکیکی هستند. دوم، عنصر و هسته مبارزاتی آن با رژیم اسلامی‌ و کانون‌های آن از نظر سیاسی و فرهنگی روشن نیست و دیگر اینکه، تصویری که از نیروهای درون می‌دهد بیشتر حکایت از لاعلاجی آن‌ها می‌کند تا تصوری که خود آن‌ها از مبارزه برای آزادی و حقوق بشر و روش‌هائی که برگزیده‌اند (از جمله شرکت در انتخابات) دارند؟

داریوش همایون ــ در چهل سال گذشته در اقلیت بودن مزیتی بوده است که هیچ شتابی در بیرون آمدن از آن ندارم. اتفاقا امروز خود را در بیشتر زمینه‌های اساسی، در اکثریت (همان اقلیت آن زمان‌ها) می‌بینم. تبعیدیان همین بس که به تبعید، به دور افتادن و به عامل سنی و نسلی بنگرند.

۱ ــ هیچ تفکیکی واقعی‌تر از جدا کردن کسانی نیست که در بیرون، هر چه هم بخواهند، دستشان به قدرت در ایران نمی‌رسد، از کسانی که هر روز میان دادگاه انقلاب و زندان اوین در رفت و آمدند و‌گاه و بیگاه لاشه‌شان را به خانواده‌هاشان تحویل می‌دهند. گروه اول بهتر است از این توهم بیرون بیاید که مردم در ایران رنج می‌کشند تا فرش قرمز زیر پای این سروران بیندازند. در سی ساله گذشته پویش قدرت در بیرون بیش از لکه دار کردن‌ها و بر سر و روی یکدیگر کوبیدن‌ها نبوده است، و از دست دادن هواداران و دلسرد کردن مبارزان. همین بس که امروز را با همین چند سال پیش مقایسه کنند.

۲ ــ مبارزه سیاسی و فرهنگی با جمهوری اسلامی‌ ربطی به پویش قدرت ندارد و بسیار کسان هستند که بی‌چشم‌داشت، آنچه از دستشان بر می‌آید می‌کنند. نکته ‌اینجاست که تشنگان قدرت و آن‌ها که پیوسته می‌پرسند برای من چه دارد کم اثر‌ترین مبارزان بوده‌اند. بحران اعتماد لحظه‌ای ر‌هاشان نمی‌کند.

۳ ــ شرکت کردن یا نکردن در انتخابات حق مردم است که بنا بر اوضاع و احوال تصمیم بگیرند و صرفنظر از اعلامیه‌های ما تصمیم می‌گیرند. تاکید من بر تفاوت گذاشتن میان درون و بیرون است به گونه‌ای که بیشترین بهره از ظرفیت هر کدام در مبارزه گرفته شود. انتخابات بازی ما نیست ولی میدان آن‌ها هست ــ هر وقت تشخیص دهند.

 ‌

تلاش ـ آقای همایون با سپاس از شما

فروردین ماه ۱۳۸۸

بحران اتمی، تحریم و جنگ

بخش ۶

            سیاست و احزاب

بحران اتمی، تحریم و جنگ

ــ در بارة حوادث دوران جنگ هشت سالة ایران و عراق، سیاست‌های تأثیرگذار بر این جنگ و چگونگی خاتمه آن جدالی سخت میان حکومت کنندگان امروز و اداره کنندگان آن روز کشور جریان دارد. واقعیت در پس این جدال و ربط آن با شرایط و سیاستهای امروز چیست؟

داریوش همایون  ــ بیم درگیری نظامی با امریکا در ایران بالا می‌گیرد و در چنین فضائی بسیاری کسان به یاد ماه‌های پایانی جنگ با عراق و کاسه زهر معروف می‌افتند. پیش کشیدن موضوع آتش‌بس با عراق از سوی دو بارفروش پیشین که در آن جنگ مصیبت بار به سپهسالاری رسیدند جز این توضیحی ندارد که می‌خواهند ضمن کوبیدن موسوی راه را بر مصالحه ببندند. اگر جلو نبوغ استراتژیک آن بارفروشان گرفته نشده بود بسیجیان یک بار مصرف اکنون در بغداد ــ اگر نه «قدس» ــ می‌بودند. در بحث‌های کنونی علاوه بر زدو خورد‌های سیاسی یک نگرانی واقعی به سرنوشت ایران هست که می‌باید از سوی مردم پشتیبانی شود.

ــ حلقة تحریم‌ها هر روز تنگ‌تر می‌شود. و نتیجه اجتناب ناپذیر آن، ضعیف‌تر شدن توان کشور و از جمله بنیه نظامی و دفاعی آن است. با نگاه به این روند آیا باز هم می‌توان گفت که تحریم‌ها از یک حمله نظامی پیشگیری می‌کنند؟ خطر این حمله چه میزان است؟

داریوش همایون  ــ تحریم‌های روزافزون اگر بطور جدی اجرا شود در شرایط اقتصادی کنونی ایران می‌تواند کمرشکن باشد ــ از جمله بنیه دفاعی و اراده رویاروئی با قدرت نظامی امریکا را ضعیف کند که تحول مثبتی خواهد بود زیرا جلو ماجراجوئی‌های گروه تازه سینه زنان را که جانشین مانند‌های آن بارفروشان شده‌اند خواهد گرفت. تا هنگامی که تحریم‌ها اجرا و تاثیرشان آشکار نشود حمله نظامی در کار نخواهد بود. از همین جاست که می‌باید از تحریم‌ها با همه آسیب‌هایشان به عنوان شر کوچک‌تر پشتیبانی کرد.

ــ در هر صورت «گزینه» حمله نظامی به ایران در ده ساله گذشته هرگز کنار گذاشته نشد و هر از گاهی یکی از مسئولین بلند مرتبه غربی انگشت تهدید را بلند می‌کند. سران جنبش سبز و افرادی از درون حکومت نسبت به پیامد تحریکات و سیاست‌های ماجراجویانه دولت احمدی‌نژاد هشدار می‌دهند و خامنه‌ای و حامیان سپاهی ـ امنیتی وی، هشدار دهندگان را به گردن خم کردن و تسلیم و ترس د ربرابر «دشمن» متهم می‌کنند.

کدام رویکرد می‌تواند زمینة مناسبی برای یک حمله نظامی بدست دهد؛ گردنکشی‌ها و تهدید‌ها و مانورهای و نمایش‌های حکومتی یا هشدارهای مخالفین که در عمل این پیام را به گوش می‌رساند که ما قادر به دفاع از کشور خود در صورت یک حمله نظامی نیستیم؟

داریوش همایون  ــ اظهارات گاهگاهی مقامات امریکائی در باره گزینه نظامی بخشی از جنگ روانی است که با این همه می‌باید جدی گرفت. هر توهمی در ابعاد و درجه مخالفتی که به ویژه در امریکا و اسرائیل با بمب اتمی جمهوری اسلامی هست استقبال از مخاطره مسلم خواهد بود.

لاف و گزاف‌های سران رژیم کسی را نمی‌ترساند. امریکائیان می‌باید دست کم به اندازه منتقدان سیاست خارجی رژیم از توانائی نظامی واقعی جمهوری اسلامی آگاه باشند. مسئله برای طراحان پنتاگون توانائی دفاعی ارتشی نیست که نیروی هوائی ندارد و نیروی دریائی‌اش از ناوچه‌ها تجاوز نمی‌کند و دفاع موشکی‌اش از امواج موشک‌های دور پرواز برنمی آید. همچنین هیچ کس یک نیروی نظامی را که انرژی‌اش یا در سرکوب جنبش مردمی و یا از آن بیشتر در کار و کسب و قاچاق و خرید و فروش صرف می‌شود جدی نمی‌گیرد. مسئله برای طراحان پنتاگون پیامد‌های یک ضرب شصت نظامی بر ضد کشوری مانند ایران است. هیچ کس نمی‌تواند آن پیامد‌ها را پیش‌بینی کند ولی کمترین تردیدی نیست که بسیار وخیم خواهد بود. آنها که در ایران جرئت کرده‌اند و هشدار می‌دهند بر خلاف دارو دسته احمدی‌نژاد مردمانی میهن دوست و دلسوز هستند. سخنان آنها و وجود یک جریان نیرومند ضد برنامه بمب اتمی در ایران سودمند و عامل مثبتی در محاسبات امریکائیان است.

ــ پیش از برآمد جنبش سبز، چه در بیانیه‌های مطالبه محور و چه در سخنان نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری مخالف احمدی‌نژاد، بر رفع بحران در روابط بین‌المللی تکیه شده بود. امروز نیز سران و سخنگویان جنبش سبز در این بحث درگیرند. این سخنان و نظرات تا کجا می‌توانند ظرفیت و ژرفای لازم را در تغییر وضعیت ایران در جامعه بین‌المللی داشته باشند، آن هم پس از این همه سیاست‌های زیان آور؟

داریوش همایون  ــ اختلاف نظر‌ها برسر برنامه اتمی جمهوری اسلامی با برقراری تحریم‌های تازه هم شدت گرفته و هم از پرده بیرون افتاده است. ایران چه اندازه می‌باید برای تحقق رویای خامنه‌ای‌ها و احمدی‌نژاد‌ها هزینه بپردازد؟ در خود محافل حکومتی نیز نگرانی از آینده رژیم اسلامی روزافزون است. همه می‌دانند که رژیم چه اندازه منفور و متزلزل شده است. پیوستن روسیه به امریکا در تلاش‌های جلوگیری از رژیم ضربه کاری آخری را بر سیاست خارجی احمدی‌نژاد وارد کرده است و کنار کشیدن (گذاشتن) خفت‌بار ترکیه و برزیل که از خوان یغمای رژیم بهره‌ای می‌جستند هیچ گزینه‌ای باقی نگذاشته است. تاکتیک‌های تاخیری دیگر به جائی نمی‌رسند و پیچ تحریم‌ها در این احوال سفت‌تر می‌شود. دست منتقدان چندان نیز تهی نیست و اکنون می‌توان انتظار داشت که سپاه نیز به جبهه مصالحه و کنار گذاشتن برنامه بمب بپیوندد. فرماندهای فربه سپاه کمترین علاقه‌ای به خطر انداختن میلیارد‌های خود ندارند. جمهوری اسلامی پیشنهاد تازه‌ای برای گفتگو‌ها آماده کرده است که امید است مانند معمول برای وقت کشی نباشد.

همه این‌ها کمک می‌کند که در حکومت امریکا دست مخالفان حمله نظامی نیرومند‌تر شود.

ــ یکبار دیگر به دورة جنگ هشت ساله باز گردیم، به منظور مقایسه‌ای میان روحیه استقامت مردم در دفاع از کشور در آن روز و امروز. با توجه به گستره نارضائی و بیزاری از حکومت کنونی، آیا می‌توان‌‌ همان از خودگذشتگی ملی را انتظار داشت؟

داریوش همایون  ــ مردم ایران البته از فضای کلید‌های پلاستیکی بهشت ساخت تایوان و امواج مین روب‌های انسانی بیرون آمده‌اند ولی اراده دفاع از سرزمین به‌‌ همان نیرومندی است. در واقع یکی از عوامل بازدارنده امریکائیان، دورنمای گرد آمدن مردم در پشت جمهوری اسلامی در صورت حمله نظامی است. نارضائی در جای خود هست ولی تجاوز به ایران بکلی موضوع دیگری است.

ــ وجود و پویائی جنبش سبز و نمایش هرچه بیشتر جدائی میان ملت و حکومت کنونی آیا می‌تواند به عنوان عنصر پیشگیری از حمله نظامی به ایران نقشی داشته باشد؟

داریوش همایون ــ در بیـرون کسـانی پیدا شـده‌اند که راه‌حل جنبش سبز و انقلاب مخملی را برای

حل مسئله اتمی به امریکائیان توصیه می‌کنند. ولی امریکائیان گوش به تیک تیک ساعت بمب اتمی رژیم دارند و نمی‌توانند منتظر انقلاب مخملی که برخلاف برنامه اتمی پیش‌بینی پذیر نیست بمانند. این راه‌حل‌ها پرونده پسند است و هیچ سودی ندارد.

ــ سختی و تنگی روز افزون روزگار در اثر تحریم‌ها و به موازات آن افزایش فشارهای حکومتی، ملت را به درجه استیصال می‌رساند و آنان را از نظر روحی آماده پذیرش راه‌هائی برای تغییر سریع وضعیت می‌کند. کم نیستند کسانی که می‌گویند؛ سران جنبش سبز نه می‌خواهند و نه می‌توانند تغییری در وضعیت بدهند. افت جنبش سبز پیامد این ناامیدی و دل بریدن است.

داریوش همایون  ــ جنبش سبز برنامه زمان بندی شده ندارد و در کار تغییر بنیادی جامعه و فرهنگ و سیاست ایران است. از افت آن سخن نمی‌توان گفت. جنبش اکنون در نوشته‌ها و گفتارهائی بازتاب می‌یابد که نشان می‌دهد چه اندازه پیام آن پیش رفته است. جنبشی که از انتخابات سرگرفت اکنون همه چیزهائی است که جمهوری اسلامی نیست. توده‌های بزرگ مردم، از روشن‌ترین عناصر جامعه، می‌دانند چه می‌خواهند و با هر دو پای خود بر زمین آزادی و پیشرفت ایستاده‌اند. سران جنبش سبز در محدوده‌های بسیار تنگی عمل می‌کننند و دیگران هم اگر خطر کنند و به ایران بروند‌‌ همان محدودیت‌ها را خواهند داشت. اما این راه‌حل که زیر بمب و به دست سربازان امریکائی به تغییر سریع اوضاع برسیم تنها به کار‌‌ همان درماندگان می‌خورد.

ــ کسانی که به دنبال تغییر سریع وضع هستند بر احتمال وقوع یک حمله «دقیق» و «حساب شده» انگشت می‌گذارند که بتواند کار حکومتی را که این چنین موجودیتش هستی کشور را به خطر انداخته، بسازد. با همه تبلیغات در بارة تکنولوژی جنگی «هوشمند» چنین افکاری چقدر «دقیق» و افق دید آنها چقدر گسترده است؟

داریوش همایون  ــ بمب‌های هشیار می‌توانند آماج‌ها را با کمترین صدمات جانبی نابود کنند و سلاح هائی با صرفه هستند که نیازی به «فرش بمب» جنگ دوم تا جنگ ویت‌نام نمی‌گذارند. ولی برای بمباران آماج‌های اتمی در ایران می‌باید زیر ساخت ارتباطی، و هرچه به دفاع ضد هوائی و دریائی ارتباط می‌یابد از جمله نیروگاه‌ها و بندر‌ها نابود و ویران شود. از آن گذشته نیروی مهاجم می‌باید توان تلافی برای دشمن زخم خورده نگذارد. از بمباران هشیار و دقیق ایران که با همه کوشش‌ها کاملا هشیار و دقیق نخواهد ماند کشوری بدر خواهد آمد که باز سازی‌ش به سال‌ها خواهد کشید.

ــ با نگاه به دو جنگ در همسایگی ایران و نتایج تکان دهندة آن، گفته می‌شود که اشغال ایران در برنامه نیست. عبرت ما از این دو جنگ چیست، حتا اگر ایران توسط سپاه بیگانه اشغال نشود؟

داریوش همایون  ــ پس از عراق و افغانستان (دو بار) دیگر اشغال هیچ کشوری در برنامه نخواهد بود. ایران با این جمعیت و وسعت از همه کمتر. ولی لازم نیست کار به اشغال ایران بکشد. سه دهه جمهوری اسلامی چنان شیرازه کشور را از هم گسیخته است که با نخستین برهم خوردگی اوضاع از هر سو نیروهای تجزیه و هرج و مرج سربر خواهند آورد و هیچ معلوم نیست از میان مه جنگ چه ایرانی بدر آید.

پرشور‌ترین هواداران جمهوری اسلامی نیز اگر به سود شخصی خویش بیندیشند با بد‌ترین مخالفان رژیم در کشیدن فیوز بمب اتمی همداستان خواهد شد. در اینجا پای مصلحت ملی در میان است. ما از هرکسی در رژیم که در پی برطرف کردن بحران اتمی باشد پشتیبانی می‌کنیم.

ــ با سپاس از شما

مرداد ماه ۱۳۸۹

نوشته‌های جدیدتر »