بایگانی موضوعی: گفتگوهای کلاشی
همراه با خیزش موج مشروطهخواهی، در دورهی ناصری، ایرانیان از راه آشنایی بیشتر با تحولات فرانسه ـ آشنایی با انقلاب و تاریخ فرانسه از پیشتر و قبل از دوره ناصری آغاز شده بود ـ و سپس آگاهی از کمون پاریس با شکل دیگری از انقلاب آشنا شدند؛ و البته بعدها فداییها و مجاهدین قفقازی نوع روسی آن را هم با خود آوردند. از این پس رفته رفته ،انقلاب اصالت دارد و اصلِ اصالتِ انقلاب، بر افکارِ بسیاری حاکم میشود؛ در نظر اینها انقلابْ همان تکامل است و ارزش در ذات آن نشسته و آن چه ارزشمند است؛ انقلابی ست و انقلابْ خود، خالق ارزش و زیبایی ست. پس دو دیدگاه دربارهٔ انقلاب، یکی برگرفته از ارزشهای انقلاب مشروطه و دومی تحت تأثیر انقلابهای فرانسه و روسیه در برابر هم قرار گرفتند در دیدگاه نخست انقلاب در مبانی حکمرانی با هدف تأمین خیر عمومی و اعادهی عظمت و قدرت دولت و ملت ایران دنبال میشد اما در دیدگاه دوم، انقلاب به ذات خود ارزش بود و جبری تاریخی آنرا پیش می برد و بخشی از دفتر انقلابِ جهانی بود. این دو اندیشه مانند دو الهه در میدان عمل به مصاف هم رفتند و ظهور جریانهای انقلابی مالیخولیایی ریز و درشت و انقلاب ۵۷ و آشفتگیها و فجایع پس از آن محصول چیرگی دومی بر اولی است که البته به نظر من این پیکار ادامه دارد و پیروزی دیدگاه دوم در سال ۵۷ صرفاً پردهای از این جدال بوده است.
صرف مخالفت با ج.ا منتج به آینده خوب نمیشود. حرکتی که در راستای نظام مترقی و کارآمد باشد ارزشمند است. این نظام که نمیتواند در خلأ درست شود یعنی در بیاعتنایی به گذشته و اکنون. نمیتوان آنرا در گوشهای از دنیاهای خیالی یا یوتوپیا ساخت. معنای اکنون تاریخی ما چیست؟ فردای تاریخی انقلاب۵۷ را چگونه میفهمیم؟ داوری ما چیست؟ روشنفکری ما چون تاریخ شرمگینی دارد؛ البته بدون اینکه عذاب وجدان داشته باشد از آن پرسشها فرار میکند یا رندانه مسولیت آنرا به گردن خمینی میاندازد تا در حالی که تا رستنگاه غرق در گناه است خود را معصوم بنمایاند. اما مردم فهمیدهاند؛ مردم میگویند ما انقلاب کردیم چه اشتباه کردیم! و البته از سالها پیش تقدیر عمومی از شاه و پشیمانی از انقلاب آغاز شده بود.